گزارش احمد توکلی به مردم درباره برجام
ایسنا نوشت: احمد توکلی نماینده مجلس در نامهای با عنوان گزارش به مردم در مورد برجام، فرآیند بررسی برجام در مجلس و اقدامات خود به عنوان یک نماینده در این زمینه را تشریح کرد.
او در بخشی از این نامه نوشت: یکشنبه ۱۶ فروردین ۹۴ دکتر ظریف برای ارائه گزارش از مذاکرات لوزان به کمیسیون سیاست خارجی آمده بود. آقای کریمی قدوسی در اعتراض به مذاکرات در نوبت خود به آقای ظریف معترض شد و خطاب به وی چیزهایی را از حضرت آقا نقل کرد که دکتر ظریف دو بار گفت دروغ است و در بار سوم از جایش برخاست و در حالی که میگفت من در جلسهای که به آقا دروغ میبندند، نمینشینم، قصد خروج کرد که با اصرار همکاران دوباره نشست.
ایسنا نوشت: احمد توکلی نماینده مجلس در نامهای با عنوان گزارش به مردم در مورد برجام، فرآیند بررسی برجام در مجلس و اقدامات خود به عنوان یک نماینده در این زمینه را تشریح کرد.
او در بخشی از این نامه نوشت: یکشنبه ۱۶ فروردین ۹۴ دکتر ظریف برای ارائه گزارش از مذاکرات لوزان به کمیسیون سیاست خارجی آمده بود. آقای کریمی قدوسی در اعتراض به مذاکرات در نوبت خود به آقای ظریف معترض شد و خطاب به وی چیزهایی را از حضرت آقا نقل کرد که دکتر ظریف دو بار گفت دروغ است و در بار سوم از جایش برخاست و در حالی که میگفت من در جلسهای که به آقا دروغ میبندند، نمینشینم، قصد خروج کرد که با اصرار همکاران دوباره نشست. افراد مختلف سخن گفتند. معمولا دوستان رهروان در دفاع و جبهه پایداری در مخالفت، از جمله برادرم آقای نبویان به استناد بیاناتی از رهبری، آقای ظریف را به عدم رعایت نظرات ایشان متهم کرد. در انتها آقای کامران وقت خویش را به بنده داد؛ چون حملات به دکتر ظریف خیلی تند بود، برای آنکه با روحیه آسیب دیده از کمیسیون نرود ابتدا از طرف خودم و حضار از زحماتش تشکر کردم و برجستگیهای مهمی از مذاکرات را بیان کردم. بعد به گفتن ضعفها پرداختم. در انتها خطاب به برادران پایداری اضافه کردم تصویری که از رهبری که در کلامتان ارائه میشود رهبری ضعیفی است و با واقعیت اصلا نمیخواند. ظریف کیست که جرات کند خلاف آقا در این امر مهم کاری بکند؟ اینجا نه ظریف و نه هیچ کس دیگری جرات مخالفت با رهبری را ندارد.صبح روز بعد در یک ملاقات ده دقیقهای مطلبی را به دکتر ظریف عرض کردم؛ گفتم شما که حرف تلخ دشمنان را با متانت گوش میدهی چرا دیروز بیصبری نشان دادی؟ وزیر خارجه باید سنگینتر از این باشد. قبول داشت. البته خستگی از سر و رویش میبارید. گفتم شاید دلیلش این باشد. تصدیق کرد و گفت بسیاری از شبها بهخاطر نگرانی از سنگینی مسوولیت خوابم نمیبرد.
ارسال نظر