موسویان:
سرمایهگذاری آمریکا روی اختلافات داخلی ایران اشتباه است
ایرنا: «سید حسین موسویان» دیپلمات ارشد و عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای ایران به رسمیت شناختن نقش ایران را در منطقه، عامل پیشرفت در مسائل منطقهای عنوان کرد و نوشت: حلوفصل بحرانهای کنونی خاورمیانه (مانند) سوریه، عراق یا افغانستان بدون حضور و مذاکرات سیاسی با ایران ممکن نیست. موسویان در آغاز یادداشت خود در پایگاه اینترنتی المانیتور با عنوان «دیپلماسی هستهای ایران میتواند به حل اختلافات منطقهای منتهی شود»، با اشاره به عضویتش در تیم هستهای ایران در آغاز مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران در سال ۲۰۰۳ نوشت: «در آن زمان، آیتالله «علی خامنهای» (رهبر معظم انقلاب اسلامی) تصریح کردند که از گامهایی که بهطور قطع ثابت میکند برنامه هستهای ما کاملا ماهیتی صلحآمیز دارد، حمایت میکنند.
ایرنا: «سید حسین موسویان» دیپلمات ارشد و عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای ایران به رسمیت شناختن نقش ایران را در منطقه، عامل پیشرفت در مسائل منطقهای عنوان کرد و نوشت: حلوفصل بحرانهای کنونی خاورمیانه (مانند) سوریه، عراق یا افغانستان بدون حضور و مذاکرات سیاسی با ایران ممکن نیست. موسویان در آغاز یادداشت خود در پایگاه اینترنتی المانیتور با عنوان «دیپلماسی هستهای ایران میتواند به حل اختلافات منطقهای منتهی شود»، با اشاره به عضویتش در تیم هستهای ایران در آغاز مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران در سال ۲۰۰۳ نوشت: «در آن زمان، آیتالله «علی خامنهای» (رهبر معظم انقلاب اسلامی) تصریح کردند که از گامهایی که بهطور قطع ثابت میکند برنامه هستهای ما کاملا ماهیتی صلحآمیز دارد، حمایت میکنند.»
او در ادامه این یادداشت افزود: «ایشان از اینکه برنامه هستهای ایران تحت قوانین بینالمللی، متعهد به حداکثر اقدامات راستیآزمایی و حتی محدودیتهایی بهعنوان یک اقدام بیسابقه اعتمادسازی باشد، استقبال میکردند؛ اما آنچه بهشدت مورد مخالفتشان بود، چشمپوشی از حق مشروع ایران برای استفاده صلحآمیز از فناوری هستهای و بهویژه غنیسازی در سطوح قابل کاربرد برای اهداف صلحآمیز همچون تولید برق هستهای بود. مذاکرات هستهای بین ایران و گروه 1+5، در سالهای متعاقب آن و در سالهای 2005-2003 اساسا شکست خورد، زیرا آمریکا تمایلی به پذیرش حق ایران تحت معاهده انپیتی در زمینه اهداف صلحآمیز غنیسازی نداشت و مذاکرهکنندگان هم اجازه نداشتند، بهطور مستقیم درباره مساله هستهای وارد مذاکره با آمریکا شوند.
آیتالله خامنهای برای نخستین بار پس از روی کار آمدن دولت باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا و در دولت «محمود احمدینژاد» رئیسجمهوری پیشین ایران اجازه دادند ایران و آمریکا در سال ۲۰۰۹ بر سر مساله هستهای در وین گفتوگو کنند. این مذاکرات سپس در سال ۲۰۱۲ در مسقط ادامه یافت. با انتخاب روحانی در ژوئن ۲۰۱۳ (خرداد ۹۲)، تیم مذاکرهکننده حرفهایتری منصوب و فضای سیاسی بینالمللی مطلوبتری برای مذاکرات هستهای ایجاد شد.
آیتالله خامنهای بار دیگر اجازه دادند مذاکرات هستهای مستقیم بین ایران و آمریکا انجام شود؛ مذاکراتی که ثابت کرد پیش شرط مهمی برای توافق هستهای بود که در نهایت حاصل شد. محقق امور عمومی و بینالمللی دانشکده «وودرو ویلسون» در ادامه یادداشت خود نوشت: در حقیقت، اشاره به این مطلب بسیار مهم است که دولت روحانی نمیتوانست بدون حمایت آیتالله خامنهای به این توافق دست یافته و آن را حفظ کند. مخالفان تندروی روحانی در داخل مطمئنا بدون حمایت آشکار رهبری از دولت و مذاکرات هستهای، این توافق را نابود میکردند. در چند ماه گذشته و همزمان با بررسی توافق در مجلس، من در تهران حضور داشتم و شاهد ماهیت جنگطلبانه مخالفتها با آن بودم. لفاظیها به چنان سطحی از دشمنی رسید که یکی از نمایندگان تندرو مجلس، به «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه ایران توهین و «علیاکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی ایران را تهدید کرد که وی را در قلب رآکتور تولید پلوتونیوم قرار خواهد داد و وی را در سیمان دفن خواهد کرد.
خوشبختانه «علی لاریجانی» رئیس میانهرو مجلس که دیدگاهی اصولگرایانه درخصوص مسائل جهان دارد، از ابتدا حامی تیم مذاکرهکننده بود و در محدوده قدرت خود هر تلاشی را برای تصویب موفقیتآمیز توافق در مجلس به کار بست. در زمان حضورم در ایران، جزئیات نشستهای مجلس را نظارهگر بودم و میتوانم با اطمینان بگویم لاریجانی نقش مهم و تاریخی در این زمینه ایفا کرد؛ اما حقیقت این است که او نیز بدون حمایت آیتالله خامنهای نمیتوانست به این هدف دست یابد. آیتالله خامنهای در دیدار اخیر خود با دیپلماتهای ایرانی گفتند، دولتهای مختلف فقط در تاکتیکها و ابتکارهای اجرایی راهبردهای سیاست خارجی تاثیرگذارند؛ تردیدی وجود ندارد که دولتها نقش مهمی در شکلگیری دستور کار بینالمللی ایران داشتهاند. سیاستهای خارجی متفاوت احمدینژاد و روحانی نشانه روشن چنین حقیقتی است؛ اما براساس قانون اساسی ایران، رهبر معظم انقلاب تصمیمگیرنده نهایی در زمینه سیاست خارجی کشور هستند.»
موسویان در پایان یادداشت خود افزوده است: «روند دیپلماتیکی که باعث خروج از بنبست هستهای 12 ساله بین ایران و غرب شد، نشان داد جمهوری اسلامی، البته در صورتی که قدرتهای جهانی حقوق مشروع ایران را به رسمیت بشناسند، به دنبال ایفای نقشی مثبت، سازنده و قطعی است. اگر تصمیمگیران غرب از چنین منطقی در سایر مسائل منطقهای استفاده کنند، میتوانند از توانایی رهبر معظم انقلاب و ظرفیت دولت میانهروی روحانی برای حلوفصل بسیاری از بحرانهای کنونی منطقه بهره ببرند. اگر غرب ثابت کند به دنبال به رسمیت شناختن نقش ایران در حفظ صلح و امنیت در منطقه خلیجفارس، صادرات انرژی و نیاز به روابط راهبردی با همسایگانش از جمله افغانستان و عراق است، پیشرفت مهمی به دست خواهد آمد. بحرانهای کنونی در خاورمیانه، در سوریه، عراق یا افغانستان فقط از طریق مذاکرات سیاسی و با حضور نقشآفرینان منطقهای از جمله ایران حلوفصل میشود. همانطور که «آنتونی بلینکن» معاون وزیر امور خارجه آمریکا بهتازگی گفت: بدون ایران فکر کردن به حل بحران سوریه دشوار است. در حقیقت واقعیت این است که هیچ یک از درگیریهای کنونی منطقه نمیتواند بدون حضور و کمک ایران حل شود. آیتالله خامنهای قبل از دستیابی به توافق در ژوئیه (تیر) تاکید کردند که اگر آمریکا رویکرد عادلانهای در قبال حلوفصل مساله هستهای داشته باشد، مسیر همکاری درباره سایر مسائل باز خواهد بود. ایشان به قول خود عمل کردند و به ظریف اجازه دادند در مذاکرات چندجانبه وین درباره بحران سوریه شرکت کند. سرمایهگذاری آمریکا و غرب بر اختلافات داخلی ایران، بین میانهروها یا محافظهکاران، اشتباه خواهد بود. اگر غرب از جمله آمریکا در مسیر رویکردی یکنواختتر و واقعگرایانهتر در قبال ایران باشد، بیتردید درها به روی همکاریهای گسترده و مدیریت سایر بحرانها از جمله در عراق، افغانستان و جنگ با داعش باز خواهد بود.
ارسال نظر