ستون‌نویس مشهور روزنامه نیویورک‌تایمز با نگارش مقاله‌ای در این روزنامه توافق نهایی هسته‌ای در شرف امضا بین ایران و گروه ۱+۵ را یک تحول بسیار بزرگ در خاورمیانه دانست. به گزارش

«عصر ایران» توماس فریدمن با اشاره به اینکه توافق نهایی هسته‌ای پس از حمله آمریکا به افغانستان و عراق مهم‌ترین تحول خاورمیانه در ۱۴ سال گذشته محسوب می‌شود، نوشت: «توافق هسته‌ای با ایران اگر تحولی بزرگ‌تر از حمله آمریکا به افغانستان و عراق نباشد به همان اندازه می‌تواند منجر به زلزله‌ای سیاسی در خاورمیانه شود، با این نکته مشترک که ایالات‌متحده آمریکا خود را برای مدیریت پیامدهای این دو تحول بزرگ آماده نکرده است.»

این ستون‌نویس نیویورک‌تایمز که از این توافق با عنوان «توافق بد خوب» یاد می‌کند، می‌نویسد: «توافق هسته‌ای در حالی منعقد می‌شود که جهان عرب تقریبا وزن ژئوپلیتیک خود را از دست داده است. قدرت مصر به شدت تضعیف شده است. عربستان سعودی فاقد ظرفیت نمایش قدرت است و در عمل دیگر عراقی وجود ندارد و با این توافق چشم‌انداز ایرانی رها از قید و بند تحریم با در اختیار گرفتن بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از اموال و دارایی‌های بلوکه شده پس از این حتی می‌تواند در موازنه قدرت با همسایگان عرب خود در منطقه برتری بیشتری داشته باشد.» فریدمن به دولت اوباما توصیه می‌کند که پس از توافق باید موازنه را بین ایران و همسایگان عرب تضعیف شده این کشور و نیز اسرائیل حفظ کند. فریدمن تاکید می‌کند در صورت عدم انجام این کار، توافق نهایی هسته‌ای می‌تواند سنگ بنای یک جنگ منطقه‌ای گسترده باشد. فریدمن در این یادداشت به نکته دیگری نیز اشاره می‌کند و به نقل از «مایکل مندلبوم»، متخصص سیاست خارجی در دانشگاه جان هاپکینز می‌نویسد: «در مذاکرات هسته‌ای بین ایران و آمریکا، با وجودی که واشنگتن می‌توانست دست بالا را داشته باشد، اما بیشترین عقب‌نشینی‌ها از سوی آمریکا بود.»

به نوشته این کارشناس آمریکایی، مذاکرات هسته‌ای آمریکا و ایران با درخواست واشنگتن به منظور بسته شدن تمامی تاسیسات هسته‌ای و متوقف کردن تمامی فعالیت‌های ایران آغاز شد اما در نهایت آمریکا رضایت داد ایران در چارچوب مورد توافق دو طرف به فعالیت خود ادامه دهد. این استاد دانشگاه در آمریکا در مقاله خود در نشریه «امریکن اینترست» دلیل این عقب‌نشینی با وجود دست بالای آمریکا در مذاکرات را باور شخصی باراک اوباما مبنی بر تاثیر استفاده از قدرت تحول یافته اقتصادی در اقتصاد بین‌الملل کنونی می‌داند، اما مهم‌ترین دلیل این مساله بود که دولت اوباما می‌توانست از تمام ظرفیت‌ها و ابزارهای قدرت در اختیار خود در مقابل ایران استفاده کند، اما چنین کاری را نکرد و به مذاکره (از موضع برابر) رو آورد و رهبران ایران این واقعیت را درک کردند. فریدمن سپس با نتیجه‌گیری از مقاله مایکل مندلبوم می‌نویسد: «کافی است نتیجه‌بخشی سیاست اوباما در قبال ایران را با سیاست هشت ساله دولت جورج دبلیو بوش مقایسه کنید. در آن زمان فعالیت‌های هسته‌ای ایران در سطح کنونی نبود در حالی که بوش هم در سطح نظامی و هم در سایر سطوح به ایران فشار وارد می‌کرد اما ایران نه تنها از موضع خود عقب ننشست بلکه برنامه‌های هسته‌ای خود را توسعه داد.»