روایت هاشمی رفسنجانی از عملیات کربلای ۴
او در گفتوگویی با «ایسنا» در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه قرار بود با عملیات کربلای ۴، موفقیتهای خوبی برای نظام بهدست آید؛ ولی آن عملیات، طبق پیشبینیها جلو نرفت و برای نظام موفقیتی در پی نداشت، این عملیات برای چه منظوری طرحریزی شد، علت اصلی شکست عملیات چه بود و چه کسی در این شکست مقصر بود، توضیح داد: «طبعا چون من فرمانده جنگ بودم، جمعبندی همه اطلاعات قبل و بعد از عملیات و در حین عملیات به من میرسید.
او در گفتوگویی با «ایسنا» در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه قرار بود با عملیات کربلای ۴، موفقیتهای خوبی برای نظام بهدست آید؛ ولی آن عملیات، طبق پیشبینیها جلو نرفت و برای نظام موفقیتی در پی نداشت، این عملیات برای چه منظوری طرحریزی شد، علت اصلی شکست عملیات چه بود و چه کسی در این شکست مقصر بود، توضیح داد: «طبعا چون من فرمانده جنگ بودم، جمعبندی همه اطلاعات قبل و بعد از عملیات و در حین عملیات به من میرسید. یعنی من دائما از اینها دعوت میکردم و مسائل را میپرسیدم. پس همه چیز را خوب میدانم.»
او با بیان اینکه ما به همان سیاستی که در خیبر اعلام کرده بودیم؛ یعنی یک جای حساس عراق را بگیریم و بعد جنگ را تمام کنیم، عمل میکردیم، گفت: فرماندهان به ما گفتند که اگر میخواهید این کار را بکنید، مهلتی به ما بدهید، طرحی بریزیم و ابزار لازم آن را تهیه کنیم. آنها رفتند و عملیات را طراحی کردند.
هاشمی با یادآوری اینکه بنا شد عملیاتی انجام دهیم که بتوانیم کاملا عراق را از دریا جدا کنیم این موضوع را هدف اصلی خود بهعنوان فرمانده جنگ، عنوان کرد و گفت: «اگر این کار انجام میشد، ما به هدفمان میرسیدیم و میگفتیم که الان قطعنامه را میپذیریم و شما هم بیایید حق و حقوق ما را بدهید تا آتش بس را بپذیریم.» او با حساس خواندن عملیات کربلای ۴ و نیاز به نیرو توضیح داد: «ما چند ماه تبلیغات کردیم، جوانان جمع شدند و آموزش دیدند، با نهایت رازداری، همه چیز را در این طرف اروند آماده کردیم. حتی وقتی میخواستم به جبهه بروم، احتیاط کردم و به خوزستان نرفتم. دو سه روز قبل از عملیات به بوشهر رفتم و به شکل کاملا ناشناس، غروب شبی که قرار بود عملیات شود، زمینی به طرف خوزستان آمدم و از اهواز و سهراهی آبادان-خرمشهر به سوی امیدیه رفتم که آقایان رحیم صفوی و دکتر روحانی با من بودند. شب را در پایگاه امیدیه ماندم. آنجا بود که خبر لو رفتن عملیات را شنیدم.» هاشمی درباره لو رفتن عملیات گفت: «برای ارتش و سپاه دو محور مشخص کردیم. باید دوباره از اروند عبور میکردیم؛ ما از فاو عبور کرده بودیم و این بار میخواستیم از پشت نیروهای عقب(جنوب بصره) وارد شویم.
جایی را در نظر گرفته بودیم و آن نقطه حساسی بود که نزدیکترین راه (یک جزیره) عبور بود. ما پس از عبور از این جزیره به آن طرف میرفتیم. اواخر شب (نزدیک صبح) بود که به من اطلاع دادند عملیات با مشکل برخورد کرده است. من گفتم: چه مشکلی؟ گفتند که بهصورت تلفنی نمیتوانیم بگوییم. معلوم شد آن نقطه اساسی که میخواستیم از آن عبور کنیم، عراقیها مطلع شدند. حال اینکه از کجا مطلع شدند، نمیدانستیم.» او همچنین گفت: آن موقع فرض ما بر این بود که آمریکاییها از طریق ماهوارههایشان و هواپیماهای آواکسی که در عربستان بود، با رادارهایشان ما را میبینند و اطلاعات لازم را به عراقیها دادهاند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه همه چیز عملیات خوب آماده شده بود؛ یعنی هم نیرو آماده بود، هم امکانات جنگ فراوان بود، گفت: «عملیات با اقدام بعدی، به سرعت جبران شد. من در قرارگاه عملیات مستقر شدم. همه فرماندهان تا سطح گردان جمع شدند. در آن جلسه، آقایان همه جزئیات را گفتند و آمده بودند تا ببینیم بعد از این باید چه کار کنیم. اینجا بود که بحث شد.» هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه در آنجا، دو نظر وجود داشت، توضیح داد: «یک عده میگفتند که ما الان عملیات را متوقف و بچهها را مرخص کنیم تا برای استراحت به خانههایشان برگردند، بعد وقتی دوباره آماده شدیم، همه را مجددا با فراخوان برمیگردانیم. یک عده هم بودند که با این نظر مخالف بودند و میگفتند نه! اگر بچهها بروند و با توجه به اینکه این شکست در بوق میرود، روحیه بچهها ضعیف میشود، دیگر نمیآیند، وضعمان بدتر میشود.»
او با توضیح اینکه پس از بحث ها وقتی که رأی گرفتیم، دیدیم ۵۰ - ۵۰ است، گفت: «نهایتا راهکار را در این دیدند که من و آقای رضایی تصمیم بگیریم. آنها رفتند و ما راجع به موضوعات بحث کردیم. بعد از بحث فراوان، به این نتیجه رسیدیم که باید عملیات را در یک فلش دیگر ادامه بدهیم. چون فلش اول، این بود که از آب عبور کنیم و به طرف امالقصر برویم. با این کار، عملا بصره را دور میزدیم. فلش دیگر، شلمچه بود؛ یعنی از شلمچه تا تنومه و از آنجا هم بصره را از دو طرف محاصره میکنیم. گفتیم که این شاخه شکست خورد، اما شاخه دیگر که در دست ارتش بود و قرار بر این بود که آنها عمل کنند، چون آنها شناساییهای خودشان را کرده بودند.
من و آقای رضایی، تصمیم گرفتیم همین الان فلش دوم را عملیاتی کنیم و نگذاریم نیروها برگردند. به همین دلیل به گونهای خبر را اعلام کردیم که این یک عملیات فریب بود.» هاشمی هدف از ماجرای فریب خواندن عملیات را خنثی کردن تبلیغات دشمن خواند و ادامه داد: «بهگونهای در منطقه هور تحرک پیدا کردیم که عراق فکر کند عملیات اصلی را میخواهیم در آنجا انجام دهیم. همان عملیات خیبر را که نیمهکاره مانده بود، دوباره انجام دهیم و از آن طرف راه بصره را قطع کنیم.» به گفته هاشمی در اینجا، دشمن فریب خورد؛ یعنی ما این دفعه توانستیم او را فریب دهیم. دشمن خیال کرد منطقه اصلی ما در عملیات بعدی آنجاست؛ بنابراین آنها خیلی از نیروهایشان را به این سمت بردند و تمام همتشان را بر این گذاشتند که کشف کنند ما میخواهیم چگونه عمل کنیم.
همه بچهها که آماده و پای کار بودند، یک استراحت کوتاه و یک تجدید قوا و تجدید روحیه کردند تا اینکه عملیات کربلای5 شروع شد.
احساس وظیفه کنم میآیم
رئیس مجمع تشخیص با بیان اینکه این عملیات بسیار موفقیتآمیز بود، گفت: «ما از سختترین سنگرهای دفاعی عراق که با بتون آرمه ساخته بودند و جلوی آن، سه کیلومتر آب انداخته بودند که زیرآبها، همه مین بود، عبور کردیم و جلو رفتیم. در همین عملیات بود که خبر رسید مستشارهای روسیه به قرارگاههای بصره آمدهاند و به عراقیها کمک میکنند، چون وحشت کرده بودند. دشمن در اینجا، فریب خورده بود و خیال کردند ما میخواهیم آن طرف برویم. ما خوب جلو رفتیم و عملیات خیلی موفقی شد.» او با اعلان اینکه عملیات کربلای۵ موفقترین عملیات دوران دفاع مقدس بود، گفت: «آنها در زمین ما بودند. آقای شمخانی هم عملیات را فرماندهی کرد. ما در عملیات اول که به نام عملیات کربلای ۴ بود، ناموفق بودیم اما بلافاصله جبران کردیم و در آن طرف، واقعا دشمن را شکست دادیم.»رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره برنامه خود برای انتخابات آتی مجلس و خبرگان گفت: در انتخابات مجلس شورای اسلامی بهخاطر شرایط سنی نمیتوانم ثبتنام کنم، اما نظراتم را میگویم؛ یعنی ملاکهای خودم را برای یک نماینده مجلس میگویم. در انتخابات خبرگان هم اگر به این نتیجه برسم که باید بیایم، میآیم.
او با بیان اینکه هر جا احساس کنم وظیفه من است که وارد شوم در انتخابات حضور مییابم، به حضورش در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 اشاره و یادآوری کرد: «در انتخابات گذشته هم اینگونه بود؛ تا عصر جمعه که روز قبل آخرین روز نامنویسی بود تصمیم داشتم نیایم، اما شرایطی پیش آمد که قانع شدم تا بیایم. وقتی قانع شدم، گفتم: «باید از رهبری بپرسم.» چون معمولا در کارهای مهم با ایشان مشورت میکنم. شب به ایشان تلفن کردم و موفق نشدم. صبح شنبه که به دفتر آمدم، اولین کارم این بود که گفتم «تلفن آقا را بگیرید تا صحبت کنم.» گرفتاری داشتند و گویا جلسهای بود که افراد زیادی بودند؛ تا ظهر وصل نشد.
عصر خواستم که بگیرند و گفتند «موفق نشدیم.» خودم به آقای حجازی در دفتر ایشان زنگ زدم و گفتم «با این ادله میخواهم نامنویسی کنم تا حماسه سیاسی خلق شود. شما به آقا اطلاع بدهید. قبلا به ایشان گفته بودم که نمیآیم و نمیخواستم از رسانهها بشنوند که من آمدم.» آقای حجازی گفت: «من فعلا به آقا دسترسی ندارم.» گفتم «من ساعت ۵ میروم و پیش از آن حتما به ایشان بگویید.» ۲۰ دقیقه بعد بود که گفت: «من حرف شما را به رهبری گفتم و ایشان فرمودند پشت تلفن که نمیتوانیم حرف بزنیم. بعدا همدیگر را میبینیم»؛ این بود که رفتم ثبتنام کردم.»
در انتخابات پیش رو از کسی حمایت نمیکنم
هاشمی با بیان اینکه در هر دو انتخابات مجلس و خبرگان به اسم از کسی حمایت نمیکنم، گفت: «ولی معیارهایی را میگویم و مردم براساس تشخیص خودشان معیارها را در افرادی که ثبتنام کردهاند، میبینند و رای میدهند.» هاشمی رفسنجانی مجلس خبرگان را بسیار حساس دانست و تاکید کرد: «نباید سلیقههای باندی و تفکرات جناحی در آن دخالت داشته باشد. انتخابات آن هم مهم است. اگر انتخابات خبرگان باندی و جناحی باشد، خود مجلس در جامعه کماعتبار میشود که ضررهایش به پایههای نظام میرسد.»
امید به نتیجه مذاکرات
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین تاکید کرد که از نتیجه مذاکرات ایران و 1+5 نا امید نیست. او در عین حال تاکید کرد: «اما معتقدیم که هر زمان به توافق نزدیک میشویم، کسانی از دو طرف حرفهایی میزنند و دوباره شرایط را مشکل میکنند.»
ارسال نظر