خاطرات دختر آیتالله مهدویکنی از پدر
از انتخاب روحانی خوشحال شدند
فارس نوشت: مهدیه مهدویکنی، دختر آیتالله مهدویکنی با ذکر خاطراتی از دوران حیات سیاسی و اخلاقی مرحوم آیتالله مهدویکنی به برهههایی از فعالیت سیاسی رئیس مجلس خبرگان رهبری اشاره کرد و گفت: نقل میکردند که قرار بوده ایشان هم در جلسه دفتر نخستوزیری حضور داشته باشند؛ اما یک لحظه در وزارت کشور به خاطر خستگی یک استراحت کوتاهی میکنند؛ فاصله ریاستجمهوری تا وزارت کشور با ماشین ۵ دقیقه راه بیشتر نبود که رئیس دفترشان به ایشان میگوید حاج آقا نمیخواهید به جلسه بروید، حاج آقا تعریف میکرد ساعت را نگاه کردم دیدم دیر شده بلافاصله تا با ماشین بخواهم دوری بزنم که به ریاستجمهوری برسم، انفجار رخ داده بود، میگفتند از صندلی خودم فاصله زیادی با شهید رجایی نداشتم؛ اما یک لحظه خواب مرا از اینها جدا کرد.
فارس نوشت: مهدیه مهدویکنی، دختر آیتالله مهدویکنی با ذکر خاطراتی از دوران حیات سیاسی و اخلاقی مرحوم آیتالله مهدویکنی به برهههایی از فعالیت سیاسی رئیس مجلس خبرگان رهبری اشاره کرد و گفت: نقل میکردند که قرار بوده ایشان هم در جلسه دفتر نخستوزیری حضور داشته باشند؛ اما یک لحظه در وزارت کشور به خاطر خستگی یک استراحت کوتاهی میکنند؛ فاصله ریاستجمهوری تا وزارت کشور با ماشین ۵ دقیقه راه بیشتر نبود که رئیس دفترشان به ایشان میگوید حاج آقا نمیخواهید به جلسه بروید، حاج آقا تعریف میکرد ساعت را نگاه کردم دیدم دیر شده بلافاصله تا با ماشین بخواهم دوری بزنم که به ریاستجمهوری برسم، انفجار رخ داده بود، میگفتند از صندلی خودم فاصله زیادی با شهید رجایی نداشتم؛ اما یک لحظه خواب مرا از اینها جدا کرد. دختر آیتالله مهدویکنی درباره نقش آیتالله در انتخابات ۹۲ نیز گفت: از اینکه آقای روحانی بهعنوان یک فرد روحانی از سوی مردم انتخاب شدند، خوشحال بودند و میگفتند خدا را شکر که مردم هنوز اعتقادشان به روحانیت اینقدر هست که آقای روحانی را بپذیرند.
ارسال نظر