نامه روحانیون مسلمان به البغدادی:
اقدامات داعش خلاف شرع است
گروه بینالملل: گروهی از پژوهشگران و روحانیون مسلمان با انتشار یک نامه سرگشاده، اقدامات دولت اسلامی را نامنطبق و حتی مغایر آموزهها و اعتقادات اسلامی دانسته و از رهبران اسلامی خواستهاند از این بیانیه حمایت و آن را امضا کنند. این نامه خطاب به «دکتر ابراهیم عواد البدری موسوم به ابوبکر البغدادی» و به امضای بیش از یکصد و بیست تن از روحانیون و محققان اسلامی از کشورهای مختلف جهان انتشار یافته و در آن تاکید شده است که برخی از اقدامات دولت اسلامی صراحتا با آنچه در قرآن و حدیث آمده و تعابیر قابل قبول از آنها تعارض دارد.
گروه بینالملل: گروهی از پژوهشگران و روحانیون مسلمان با انتشار یک نامه سرگشاده، اقدامات دولت اسلامی را نامنطبق و حتی مغایر آموزهها و اعتقادات اسلامی دانسته و از رهبران اسلامی خواستهاند از این بیانیه حمایت و آن را امضا کنند. این نامه خطاب به «دکتر ابراهیم عواد البدری موسوم به ابوبکر البغدادی» و به امضای بیش از یکصد و بیست تن از روحانیون و محققان اسلامی از کشورهای مختلف جهان انتشار یافته و در آن تاکید شده است که برخی از اقدامات دولت اسلامی صراحتا با آنچه در قرآن و حدیث آمده و تعابیر قابل قبول از آنها تعارض دارد. در بخش اول این نامه، که به دو زبان انگلیسی و عربی در اختیار رسانههای همگانی قرار گرفته، آنچه امضاکنندگان نامه تخلفات دولت اسلامی از اصول دین اسلام میدانند فهرستوار ذکر شده و بخش دوم، به تشریح این نظرات با استفاده از متون اسلامی اختصاص یافته است. در این نامه، دادن عنوان خلیفه و رهبر مسلمین به ابوبکر البغدادی مردود دانسته شده و صلاحیت او در صدور فتوا مورد تردید جدی قرار گرفته است. نویسندگان با اظهار این نظر که رهبر مسلمین باید با اجماع همه مسلمانان برگزیده شود، از البغدادی پرسیدهاند: «چه کسی اختیار امور امت اسلام را به شما سپرد؟ آیا گروه شما؟ اگر چنین است، گروهی متشکل از چند هزار نفر خود را متصدی و حاکم یک میلیارد و نیم مسلمان جهان قرار داده است. چنین روشی مصداق دورباطل است زیرا به این معنی است که فقط ما مسلمان واقعی هستیم و تصمیم میگیریم که خلیفه کیست، ما فردی را به رهبری برگزیدهایم و هر کس از او پیروی نکند، مسلمان نیست و حق انتخاب خلیفه را ندارد.» به گفته نویسندگان نامه، تنها یک دسته و گروه از مسلمانان حق ندارند رهبر و خلیفه مسلمین را انتخاب کنند. نویسندگان نامه در بخش دیگری خطاب به رهبر دولت اسلامی میگویند «شما بسیاری مردم بیگناه را کشتهاید که نه با شما در جنگ و نه مسلح بودند بلکه فقط با عقاید و رفتار شما مخالفت میکردند در حالیکه صرفا به دلیل اینکه افرادی دارای مذهب و نظر متفاوتی هستند، نمیتوان علیه آنان اعلام جهاد داد.» این گروه از محققان و روحانیون مسلمان توصیف عملیات نظامی دولت اسلامی بهعنوان جهاد را به شدت محکوم کرده و گفتهاند که جهاد صرفا یک جنگ دفاعی است و اعلام جهاد هم شرایط خاصی دارد و جنگ دولت اسلامی، واجد این شرایط نیست.
این نامه، اقدام دولت اسلامی در حبس دیپلماتها، روزنامهنگاران، امدادرسانان و اتباع خارجی و بهویژه قتل آنان را حرام دانسته و با یادآوری کشتار نظامیان اسیر در جریان جنگ داعش در عراق، کردستان عراق، سوریه و لبنان «و کسان بیشتری که فقط خدا میداند» گفته است که چنین اقداماتی «جنایات هولناک جنگی است». این گروه از پژوهشگران اسلامی با محکوم کردن قتل چند روزنامهنگار خارجی اسیر در دست داعش، بدرفتاری با روزنامهنگاران را خلاف شرع دانسته و گفتهاند: «آشکار است که تمام ادیان و مذاهب قتل سفیران را منع کردهاند و روزنامهنگاران - روزنامهنگاران واقعی و نه جاسوسانی در پوشش روزنامهنگار - سفیران حقیقت هستند زیرا شغل آنان کشف و آگاهیرسانی درباره حقیقت وقایع است.» در این نامه اطلاق عنوان «جهاد» به جنگهای دولت اسلامی رد شده است. بخش عمدهای از محتوای این نامه به انتقاد فقهی از نظرات و اقدامات دولت اسلامی و رهبری آن اختصاص یافته که به گفته نویسندگان، حاکی از استنباطی سطحی و غیرتخصصی از قرآن و حدیث است. آنان افزودهاند که بسیاری از تعابیر دولت اسلامی از قوانین شرعی مغایر اصل «فقه الواقع» یعنی لزوم توجه به شرایط عصر است. این نامه تاکید دارد که این اصل «متون دینی را در ارتباط با شرایط عینی مردم در عصری خاص مورد توجه قرار میدهد و به آن گروه از افعال دینی اختصاص دارد که میتوان تا زمان فراهم آمدن شرایط مناسب برای عمل به آنها، اجرای آنها را به عهده تعویق انداخت.» حمله به کودکان و نوجوانان یا اعزام آنان به جنگ نیز «گناهی نابخشودنی» توصیف شده و آمده است: «در مدارس شما، کودکان را آزار داده و مجبور میکنند به خواست شما عمل کنند و برخی را نیز اعدام کردهاند، اینها جنایت علیه افراد بیگناهی است که به خاطر سن کم، مسوول اعمال خود نیستند.» اقدام دولت اسلامی در برده گرفتن مخالفان و دشمنان به بهانه مجاز بودن بردگی در اسلام نیز به شدت محکوم شده است. به گفته نویسندگان نامه، هیچ فقیهی انکار نمیکند که یکی از اهداف اسلام، لغو بردهداری بود و اگر چه قرآن، داشتن برده را مجاز میداند، اما لحن این اجازه حاکی از تشویق به آزاد کردن بردگان است حال آنکه نفرات دولت اسلامی، زنان اقلیتهای دینی را اسیر کرده و آنان را مجبور به ازدواج با خود میکنند یا به بردگی میفروشند. نویسندگان نامه میگویند که برای بیش از یک قرن است جهان اسلام از بردگی تبری جسته، آن را مذموم و لغو آن را لازم دانسته اما «پس از یک قرن اجماع مسلمانان در تحریم بردهداری، شما این اصل را نقض کرده، زنان را به کنیزی برده و بدینگونه خشونت و فتنه، فساد و شهوت را بر عرصه زمین احیا کردهاید، شما آنچه را شریعت با تلاش بسیار در صدد محو آن بوده است، بازگرداندهاید.»
در این نامه، بر حق غیرمسلمانان به خصوص اهل کتاب تاکید شده و آمده است که واجب است با ایزدیها همانند اهل کتاب رفتار شود و همگی باید در کشور اسلامی در امنیت کامل باشند. در مورد روش دولت اسلامی در مرتد، غیرمسلمان و کافر خواندن مخالفان این گروه نیز، نویسندگان نامه گفتهاند: «در اسلام حرام است که فردی را غیرمسلمان دانست مگر اینکه آن فرد علنا خود را نامسلمان اعلام کند.»
ارسال نظر