نتایج تغییر پارادایم در عرصه دیپلماسی
جاوید قربان اوغلی دستاوردهای دولت تدبیر و امید در عرصه سیاست خارجی و تحول مناسبات ایران با کشورهای جهان و نهادهای بینالمللی در یک سال گذشته موضوعی است غیرقابل مناقشه. امروز حتی اگر از شهروندی که علاقه چندانی به سیاست ندارد و در پی فراهم کردن شرایط اقتصادی آبرومندانه برای خانواده و آیندهای مطمئن و توام با امید برای فرزندان خود است در این باره سوال شود، بیهیچ درنگی از رویکرد روحانی در مناسبات خارجی در جریان مبارزات انتخاباتی و بهخصوص مناظره با دیگر کاندیداها سخن خواهد گفت. انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ نقطه عطف تغییر در دو عنصر اساسی در عرصه مناسبات خارجی کشور بود.
جاوید قربان اوغلی دستاوردهای دولت تدبیر و امید در عرصه سیاست خارجی و تحول مناسبات ایران با کشورهای جهان و نهادهای بینالمللی در یک سال گذشته موضوعی است غیرقابل مناقشه. امروز حتی اگر از شهروندی که علاقه چندانی به سیاست ندارد و در پی فراهم کردن شرایط اقتصادی آبرومندانه برای خانواده و آیندهای مطمئن و توام با امید برای فرزندان خود است در این باره سوال شود، بیهیچ درنگی از رویکرد روحانی در مناسبات خارجی در جریان مبارزات انتخاباتی و بهخصوص مناظره با دیگر کاندیداها سخن خواهد گفت. انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ نقطه عطف تغییر در دو عنصر اساسی در عرصه مناسبات خارجی کشور بود. اولین تغییر در پاردایم سیاست خارجی بود. اگر پاردایم را آنچنان که گفتهاند «سرمشق و الگوی مسلط و چارچوب فکری و فرهنگی که مجموعهای از الگوها و نظریهها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده» تعریف کنیم، روحانی در همان زمان مبارزات انتخاباتی چارچوب نظری خود را در عرصه مناسبات خارجی کشور با بهکارگیری چند کلیدواژه به مردم عرضه کرد.
دومین تغییر، راهبرد عملی یا عملیاتی این پاردایم، تغییر در «گفتمان سیاست خارجی» و جایگزینی گزینه «تعامل» به جای رویکرد «تقابل» در هشت سال گذشته بود. درواقع یکی از مهمترین دلایل اقبال مردم به روحانی رویکرد او در سیاست خارجی بود. به بیان دیگر مردم با درک تاثیر سیاستهای ماجراجویانه در روابط خارجی در اقتصاد و معیشت خود، میدانستند که تحول در وضعیت اقتصادی نیز در گرو بازگشت به اعتدال در سیاست خارجی و بهبود روابط با جهان و رفع تحریمها است و لذا با آگاهی از تاثیرات ویرانگر سیاست خارجی ۸ سال گذشته، بر گفتمان روحانی در حوزه روابط خارجی مهر تایید زدند و رئیسجمهوری را انتخاب کردند که در پی تغییر در رویکردهای روابط ایران با خارج و تنشزدایی، اعتمادسازی و تعامل مثبت با جهان است.
پیروزی روحانی در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ و پیشبرد گفتمانی که در مبارزات انتخاباتی وعده داد بود به سرعت به ثمر نشست و کشور را از وضع نامطلوبی که حاصل رویکرد هشت سال گذشته بود، خارج کرد. استقبال شایان توجه جهان از پیروزی روحانی و پیامهای تبریک از سوی تقریبا رهبران همه کشورهای جهان، ابتکار دعوت از سران و مسوولان عالیرتبه برخی کشورهای جهان برای شرکت در مراسم تحلیف و رایزنیهای دیپلماتیک برای تشریح شرایط جدید کشور و از همه مهمتر حضور پرفروغ رئیسجمهور جدید در مجمع عمومی سازمان ملل فرصتهایی بود که جملگی در پی حماسه مردم در انتخابات و «نه» بزرگ آنان به گفتمان قبلی برای کشورمان فراهم شد. از این منظر ارتقای جایگاه و منزلت ایران در جهان را میتوان بزرگترین دستاورد دولت در عرصه سیاست خارجی دانست، چه آنکه برای سالنهای خالی مجامع بینالمللی و علیالخصوص سازمان ملل متحد و خروج بسیاری از رهبران و مقامات عالیرتبه جهان در زمان سخنرانی رئیسجمهور کشورمان نمیتوان هیچ تفسیر خوشایندی برای ملتی بزرگ و باسابقهای بیبدیل در تاریخ داشت.
اما در عرصه عملیاتی و عناصر محسوس روابط خارجی تغییرات شگرفی را طی یک سال گذشته شاهد بودیم. اولین (و مهمترین) دستاورد در این عرصه برونرفت پرونده هستهای کشور از بنبستی است که گرفتار آن شده بود. مذاکراتی که طی ۶ یا ۸ سال گذشته حاصل آن سنجاق کردن چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحمیل تحریمهای فلجکننده و از همه مهمتر حصول بیسابقهترین اجماع بینالمللی علیه کشور بود؛ اجماعی که از زمان پیروزی انقلاب و حتی زمان جنگ تحمیلی نیز با این شدت سابقه نداشت. با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید قطار هستهای به ریل اصلی خود بازگشت و در فاصلهای کمتر از ۱۰۰ روز توافق ژنو دنیا را با شگفتی روبهرو کرد. اگر از دغدغههای «دلواپسان» داخل که با دستاوردهای دولت تدبیر و امید در حل وفصل پرونده هستهای، دستشان برای مردم رو شد و در واقع دلواپس انزوای بیشتر خود در میان مردم و ناتوانی و عجزشان در بیان توضیح قانعکننده برای سیاست هستهای ۸ سال گذشته است بگذریم، به جرات میتوان توافق ژنو و مذاکرات وین را دستاورد بزرگی برای دولت و بالطبع برای نظام در عرصه سیاست خارجی دانست.
سال قبل در چنین روزهایی (قبل از انتخابات ۲۴ خرداد) حتی تصور اینکه ایران و آمریکا اینگونه فارغ از جنجالها بتوانند دور یک میز رودرروی هم به گفتوگو بنشینند فرضی محال مینمود. فارغ از اختلاف دیدگاههایی که در داخل شاهد آن هستیم، شکست تابو مذاکره با آمریکا، دومین دستاورد بزرگ دولت جدید در روابط خارجی بود. ۱۵ سال پس از آنکه سیدمحمد خاتمی تلاش همتای آمریکایی خود بیل کلینتون در راهروهای سازمان را برای ملاقاتی ولو تصادفی ناکام گذاشت و آمریکا سخن گفت و ۳ سال پس از ملاقات جلیلی و ویلیام برنز در حاشیه مذاکرات هستهای که با تکذیب شداد و غلاظ برخی اصولگرایان روبهرو شد و آنان پذیرش تابوی مذاکره با آمریکا را بر نمیتابیدند، این تابو به گونهای شکسته شد که گفتوگوی بین مقامات عالیرتبه ایران و آمریکا به اخباری نسبتا عادی تبدیل شده و تعجبی را برنمیانگیزد. قبلا در جایی نوشتهام که اگر بزرگترین دستاورد دور جدید مذاکرات ایران با قدرتهای جهانی موسوم به ۱+۵ حول مساله هستهای را شکست این تابو بدانیم، بیراهه نرفته و سخن به گزاف نگفتهایم. اینکه چه عامل یا عواملی در این دیوار بیاعتمادی با استحکام بیش از ۳۰ سال شکاف و ترک انداخت موضوع در حد این مختصر نیست و شاید پرداختن به آن در این مقطع نیز اهمیت چندانی نداشته باشد. مهم این است که رویکرد مذاکره بین دو طرف برای برون رفت از مشکلات و برطرف کردن موانع حداقل در موضوع پرونده هستهای و دستیابی به توافق، خواست و نیازی دوطرفه بود که تهران و واشنگتن را به پشت سر گذاشتن فضای به شدت تیره گذشته
وادار کرد.
صادقانه باید اذعان کرد که گرفتاری رئیس دستگاه دیپلماسی در مذاکرات هستهای، مجال چندانی را به همسایگان و شاید دیگر موضوعات سیاست خارجی نگذاشته است و چرخ دولت و طبعا وزارت امور خارجه در این وادی هنوز خوب روغنکاری نشده است. همسایگان همواره در سیاست خارجی هر کشور از جایگاه ویژهای برخوردارند؛ به گونهای که برخی از نظریهپردازان سیاست خارجی همسایگی را نیمی از سیاست خارجی میدانند و اعتقاد دارند که باتجربهترین و قویترین کادرها و دیپلماتها باید در کشورهای همسایه مامور به خدمت دیپلماتیک شوند. سرعت تحولات پیرامونی کشور و نقش آفرینی بازیگران منطقهای و قدرتهای فرامنطقهای، در صورت ادامه غفلت دولت میتواند عواقب ناگواری برای کشور دربرداشته باشد.
دیپلمات سابق وزارت خارجه
ارسال نظر