جنگ‌ هابزی و فاجعه اقتصادی

دکتر اسدالله اطهری استاد دانشگاه و پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه جنگ غزه از حیث پیامدهای اقتصادی دارای ابعاد جدید و منحصربه‌فردی است. برای اولین بار در این جنگ شاهد هستیم که راکت پراکنی‌ حماس، امنیت را از رژیم‌صهیونیستی به‌طور کامل سلب کرده است. در این چارچوب باید به مساله تعطیلی فرودگاه‌ها و لغو پروازها نیز اشاره کنیم اینها هزینه‌های سختی را متوجه رژیم‌صهیونیستی کرده است، از طرف دیگر اهداف مورد حمله حماس باعث شد که اسرائیلی‌ها نتوانند سر کار خود حاضر شوند. بنابراین از هر حیث اختلالات اقتصادی در اقتصاد اسرائیل قابل مشاهده است. در طرف فلسطین نیز شاهد حملات به مراکز بهزیستی، بهداشتی و زیر ساختی اقتصادی بودیم. در حملات اسرائیل حدود ۱۰۳ مدرسه تحت پوشش سازمان ملل متحد بمباران شده در واقع برای اولین بار است که غزه در این سطح و گستردگی مورد هجوم اسرائیل قرار گرفته است. البته هنوز به‌دلیل عدم پذیرش آتش‌بس دائمی امکان برآورد دقیق هزینه‌های اقتصادی این جنگ وجود ندارد.

نکته دیگری که باید به آنها اشاره کرد، آسیب‌پذیری‌های رژیم اسرائیل به عنوان یک دولت رانتیر است. شاید تعجب‌آور باشد که ما از این مفهوم برای توصیف رژیم اسرائیل استفاده کنیم، اگر دولت رانتیر برای کشورهای عربی به منزله استفاده این کشورها از منابع نفتی باشد، در مورد اسرائیل این مفهوم از حیث کمک‌های خارجی قابل‌استفاده است.

اگر آمریکایی‌ها سالانه حدود ۵/۱ میلیارد دلار به مصر کمک می‌کنند، اسرائیلی‌ها به مراتب کمک‌های بیشتری را از ایالات‌متحده آمریکا دریافت می‌کنند. از طرف دیگر اسرائیلی‌ها منابع مالی لازم را از آژانس یهود و سایر سازمان‌های بین‌المللی نیز می‌گیرند. به همین دلیل هم اسرائیل به‌عنوان یک دولت رانتیر سعی می‌کند خسارت‌های ناشی از جنگ را از طریق کمک‌های مالی بین‌المللی جبران کند. با وجود این جنگ غزه پیامدهای جبران‌ناپذیری را در حوزه مالی نظیر اشتغال، تورم، مهاجرت معکوس و تولید ناخالص داخلی خواهد داشت. به‌نظر می‌رسد برای اسرائیلی‌ها مهاجرت معکوس از دیگر ابعاد خسارت‌های جنگ حیاتی‌تر و حائز اهمیت‌تر است. رژیم اسرائیل سعی می‌کند با تامین امنیت، مانع از مهاجرت معکوس ‌شود و خود را به‌عنوان پایگاهی باثبات برای یهودیان جهان وانمود سازد؛ بنابراین امنیت بیشتر از اقتصاد برای اسرائیلی‌ها اهمیت دارد و جنگ غزه و پیامدهای جدیدش می‌تواند این امنیت را خدشه‌دار کند و همین مساله باعث می‌شود که با وجود بحران مالی در غرب، یهودیان ترجیح دهند به اروپا و آمریکا مهاجرت کنند یا در همان مناطق به زندگی خود

ادامه دهند.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم در مورد وضعیت خاص اقتصادی فلسطین است. به‌نظر می‌رسد که فلسطینی‌ها و به‌خصوص حماس نمی‌توانند دیگر از منابع مالی موجود در کشورهای عربی استفاده کنند؛ چراکه اخوان‌المسلمین در بیشتر کشورهای عربی به‌عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده است و همین موضوع مواجهه حماس و فلسطین با جنگ غزه و خسارت‌های اقتصادی ناشی از آن را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

جنگ غزه را باید یک نوع جنگ هابزی و جنگ همه علیه همه قلمداد کنیم. در این جنگ تمام منابع اقتصادی در حال بلعیده شدن و از بین رفتن است و این مساله آینده خاورمیانه را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است و چشم‌انداز نه‌چندان روشنی را برای این منطقه از جهان ترسیم می‌کند. در واقع خاورمیانه در حال تبدیل شدن به بدترین منطقه جهان از بعد اقتصادی است. حتی این وضعیت را می‌توان به کشورهای نفت‌خیز و دولت‌های منطقه نیز سرایت داد؛ چراکه به‌طور مثال منابع مالی در عربستان و قطر نیز به‌طور غیرمستقیم صرف جنگ و هزینه‌های اقتصادی ناشی از آن می‌شود. در چنین شرایطی منابع انسانی که موتور محرکه توسعه در منطقه نیز محسوب می‌شوند، به طرز جبران‌ناپذیری در حال از بین رفتن است؛ بنابراین آینده خاورمیانه را جوانان بیکار، فاقد شغل، تورم و فساد رقم خواهند زد و همه این بلایا محصول وجود دولت‌های ورشکسته و ضعیف در خاورمیانه است.