«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
هشت سال با سفره خانوار
دنیای اقتصاد: جدیدترین اطلاعات مرکز آمار از وضعیت درآمدها و هزینههای خانوارهای ایرانی در سال ۱۳۹۲ نشان میدهد روند کوچک شدن سفره خانوارهای ایرانی که از سال ۱۳۸۴ وجود داشت، در سال گذشته نیز استمرار داشته است. بر اساس آمارها، در سال گذشته نیز نرخ رشد مقادیر متوسط درآمدها و هزینههای خانوارها، کمتر از نرخ تورم بوده است. موضوعی که نشان میدهد از ارزش «واقعی» این شاخصها، کاسته شده است. بر اساس آمارها، از سال ۱۳۸۴ تاکنون سطح عمومی قیمتها تقریبا ۵/۴ برابر شده، در حالی که سطح مخارج اسمی خانوارهای شهری فقط به ۵/۳ برابر مقدار اولیه خود رسیده است.
دنیای اقتصاد: جدیدترین اطلاعات مرکز آمار از وضعیت درآمدها و هزینههای خانوارهای ایرانی در سال 1392 نشان میدهد روند کوچک شدن سفره خانوارهای ایرانی که از سال 1384 وجود داشت، در سال گذشته نیز استمرار داشته است. بر اساس آمارها، در سال گذشته نیز نرخ رشد مقادیر متوسط درآمدها و هزینههای خانوارها، کمتر از نرخ تورم بوده است. موضوعی که نشان میدهد از ارزش «واقعی» این شاخصها، کاسته شده است. بر اساس آمارها، از سال 1384 تاکنون سطح عمومی قیمتها تقریبا 5/4 برابر شده، در حالی که سطح مخارج اسمی خانوارهای شهری فقط به 5/3 برابر مقدار اولیه خود رسیده است. این موضوع را میتوان به معنای «کوچک شدن سفره خانوارها» در هشت سال گذشته تعبیر کرد؛ چراکه در این دوره با وجود افزایش درآمدها و هزینههای «اسمی»، بالغ بر 22 درصد از هزینههای «واقعی» خانوارها در واکنش به تعدیل نشدن درآمدها با تورم، کاسته شده است. همچنین، با وجود اینکه درآمد خانوارهای شهری به میزان اندکی به هم نزدیک شده و همین موضوع برای برابری درآمدی خانوارهای روستایی نیز تقریبا صادق بوده است، اما فاصله درآمدی خانوارهای شهری با خانوارهای روستایی افزایش یافته است.
تازهترین گزارش «بودجه خانوار» از سوی مرکز آمار برای سال ۱۳۹۲ منتشر شد
هشت سال با سفره خانوارها
خانوارهای ایرانی در هشت سال گذشته ۲۲ درصد مخارج خود را کم کردهاند
دنیای اقتصاد: تازهترین آمارها از دخل و خرج خانوارهای ایرانی در سال گذشته نشان میدهد که در سال ۱۳۹۲ نیز در ادامه روندی که از سال ۱۳۸۴ در اغلب سالها وجود داشت، نرخ رشد درآمدها و هزینههای خانوارها، کمتر از نرخ رشد سطح عمومی قیمتها (تورم) بوده است؛ موضوعی که میتوان آن را به معنای «کوچک شدن سفره خانوارها» در هشت سال گذشته دانست.
بر اساس آمارها، از سال 1384 به بعد، سطح عمومی قیمتها در اقتصاد ایران تقریبا 5/4برابر شد، در حالی که هزینههای خانوارها در این مدت تنها به 5/3 برابر میزان اولیه خود افزایش یافت. این موضوع نشان میدهد با وجود افزایش درآمدها و هزینههای «اسمی»، از میزان درآمدها و هزینههای «واقعی» خانوارها کاسته شده است. با استفاده از آمارهای مربوط به هزینههای خانوارها و مقایسه این آمارها با تورم، ملاحظه میشود که در هشت سال اخیر، خانوارهای شهری ایرانی بیش از 22درصد از مخارج خود را در واکنش به تعدیل نشدن درآمدها با تورم، کم کردهاند. نکته قابل توجه دیگر در گزارش جدید مرکز آمار، این موضوع است که با وجود اینکه درآمد خانوارهای شهری در سال گذشته به میزان اندکی به هم نزدیک شده و همین موضوع برای خانوارهای روستایی نیز تقریبا رخ داده است، اما فاصله درآمدی خانوارهای شهری و روستایی در سال گذشته، بیشتر شده است.
کوچک شدن سفره خانوارهای ایرانی
مرکز آمار برخی از جزئیات گزارش جدید «بودجه خانوار» در سال ۱۳۹۲ را منتشر کرد. این گزارش بیانگر این است که میزان درآمد متوسط خانوارهای شهری در سال گذشته، حدود ۴/۲۰ میلیون تومان بوده و متوسط هزینههای خالص خانوارهای شهری در سال گذشته نیز تقریبا ۶/۲۰ میلیون تومان بوده است. این گزارش، بیانگر رشد ۲/۲۲ درصدی متوسط درآمدهای سالانه خانوارهای شهری ایرانی و همچنین، رشد ۴/۲۵ درصدی متوسط هزینههای سالانه (خالص) خانوارهای شهری ایرانی در سال ۱۳۹۲ است. مقایسه این نرخها، با نرخ تورم ۱/۳۲ درصدی سال گذشته (نرخ تورم مرکز آمار)، بیانگر این است که در این سال، بهطور همزمان از درآمدها و هزینههای «واقعی» خانوارهای ایرانی، کاسته شده است. چون رشد درآمدهای اسمی آنها، کمتر از رشد سطح عمومی قیمتها (کالاها و خدمات مصرفی) بوده و در نتیجه، خانوارها در مقابل این چالش، تصمیم گرفتند که هزینههای خود را نیز متناسب با درآمدها تغییر دهند، نه متناسب با رشد قیمتها. این موضوع را میتوان به «کوچک شدن سفره خانوارها» تعبیر کرد. بررسیها نشان میدهد این روند مجموعا از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ نیز وجود داشته است. در سال ۱۳۸۴، شاخص سطح عمومی قیمتها در اقتصاد ایران (CPI) معادل ۹/۳۷ بود. این شاخص با گذشته هشت سال، در سال پیش به سطح ۸/۱۶۹ رسید. در این دوره، متوسط هزینههای سالانه خانوارهای ایرانی از حدود ۹/۵ میلیون تومان به حدود ۴/۲۰میلیون تومان رسید. به عبارت دیگر، با وجود اینکه سطح عمومی قیمتها در هشت سال گذشته، تقریبا به ۵/۴برابر مقدار اولیه افزایش یافت، میزان هزینههای خانوارهای شهری کشور تنها ۵/۳ برابر شد. این موضوع بیانگر این است که تنها سطح «اسمی» درآمدها و هزینههای خانوارهای کشور افزایش یافته است، اما بهدلیل اینکه این افزایش، رشد سطح عمومی قیمتها را جبران نکرده است، در واقع از مقدار «واقعی» درآمدها و هزینهها کاسته شده است. به عبارت دیگر، خانوارها در کشور در مقابله با تورم و درآمدهایی که افزایش تورم را جبران نمیکرد، راهحل کاستن از مخارج خود را انتخاب کردند که میتوان این موضوع را به «کوچک شدن سفره خانوارهای ایرانی» تعبیر کرد. با بررسی آمارهای مربوط به هزینههای خانوارها در سالهای گذشته و مقایسه آن با آمار مربوط به سطح عمومی قیمتها و تورم، میتوان دریافت که «مخارج واقعی» خانوارها در هشت سال گذشته چه تغییراتی کرده است. بر این اساس، ملاحظه میشود که (با قیمتهای پایه سال ۱۳۹۰)، مخارج واقعی خانوارهای ایرانی از مقدار ۶/۱۵ میلیون تومان در سال ۱۳۸۴، به حدود ۱/۱۲ میلیون تومان در سال گذشته کاسته شده است. موضوعی که نشان میدهد طی هشت سال اخیر، ۴/۲۲ درصد از میزان مخارج خانوارهای ایرانی کاسته شده است.
متوسط هزینه و درآمد یک خانوار شهری
به گزارش «ایرنا» به نقل از مرکز آمار، نتایج بررسی متوسط هزینه یک خانوار شهری در سال 92 که از سوی مرکز آمار ایران انتشار یافته است، نشان میدهد: متوسط هزینه خالص سالانه یک خانوار شهری 20 میلیون و 634 هزار تومان است که نسبت به رقم مشابه سال قبل 4/25 درصد افزایش نشان میدهد. همچنین از کل هزینه سالانه خانوار شهری 5 میلیون و 493 هزار تومان با سهم 7/26 درصد مربوط به «هزینههای خوراکی و دخانی» و 15 میلیون و 110 هزار تومان با سهم 3/73 درصد مربوط به «هزینههای غیرخوراکی» است. در بین هزینههای خوراکی و دخانی، بیشترین سهم با 9/21 درصد از کل هزینههای خوراکی، مربوط به هزینه «گوشت» و در بین هزینههای غیرخوراکی بیشترین سهم با 2/45 درصد از کل هزینههای غیرخوراکی، مربوط به هزینه «مسکن» بوده است. بر اساس این گزارش، متوسط درآمد اظهار شده سالانه یک خانوار شهری 20 میلیون و 441 هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل 2/22درصد افزایش داشته است. بررسی منابع تامین درآمد خانوار شهری نشان میدهد که 9/25 درصد درآمد از مشاغل مزد و حقوق بگیری، 6/16درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیرکشاورزی و 5/53درصد از محل درآمدهای متفرقه خانوار تامین شده است.
هزینه و درآمدهای خانوار روستایی
علاوه براین، این گزارش نشان میدهد: متوسط کل هزینه خالص یک خانوار روستایی ۱۲ میلیون و ۹۶۱ هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل ۸/۱۹درصد افزایش نشان میدهد. از کل هزینه سالانه خانوار روستایی ۵ میلیون و ۶۱۰ هزار تومان با سهم ۳/۴۳ درصد مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی و ۷ میلیون و ۳۵۱ هزار تومان با سهم ۷/۵۶درصد مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است. در بین هزینههای خوراکی و دخانی بیشترین سهم با ۸/۲۴ درصد مربوط به هزینههای آرد رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن و در بین هزینههای غیرخوراکی بیشترین سهم با ۷/۲۷درصد مربوط به مسکن بوده است. همچنین، متوسط درآمد اظهار شده سالانه یک خانوار روستایی ۱۲ میلیون و ۹۶ هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل ۴/۱۹ درصد افزایش داشته است. منابع تامین درآمد خانوارهای روستایی نشان میدهد که ۴/۲۷درصد از مشاغل مزد و حقوق بگیری، ۳/۲۹درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیرکشاورزی و ۳/۴۳ درصد از محل درآمدهای متفرقه خانوار تامین شده است.
ضریب جینی خانوارهای شهری و روستایی
براساس نتایج طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوار سال 92 ضریب جینی در مناطق شهری 3513/0 و در مناطق روستایی 3243/0 و در کل کشـــور 3650/0 است. این گزارش اضافه میکند: طرح یادشده بهزودی در سایت مرکز آمار ایران قابل دسترسی خواهد بود. این در حالی است که بر اساس اطلاعات مندرج در سایت مرکز آمار (دادههای مقدماتی مربوط به سال 1391)، در این سال، ضریب جینی در مناطق شهری به میزان 3575/0 و در مناطق روستایی به میزان 3373/0 بوده است. این گزارش بیانگر این است که ضریب جینی کل کشور در سال 1391، به میزان 3643/0 بوده است. این آمارها بیانگر این است که در سال گذشته ضریب جینی در مناطق شهری کاسته شده و در مناطق روستایی نیز این شاخص کاهش یافته است اما ضریب جینی در کل کشور افزایش یافته است. این موضوع، روند عجیبی را در توزیع درآمدی خانوارها در کشور نشان میدهد: با وجود اینکه سطح برابری درآمدی خانوارهای شهری بهطور جزئی به هم نزدیک شده و درآمدهای خانوارهای روستایی نیز، تقریبا به میزان اندکی به هم نزدیک شده است، اما اختلاف درآمدی در کل کشور افزایش یافته است. همانطور که از این دادهها میتوان نتیجه گرفت، این موضوع تحتتاثیر یک رخداد به وجود آمده است: «فاصله خانوارهای شهری با خانوارهای روستایی از نظر درآمدی».
هشت سال با سفره خانوارها
خانوارهای ایرانی در هشت سال گذشته ۲۲ درصد مخارج خود را کم کردهاند
دنیای اقتصاد: تازهترین آمارها از دخل و خرج خانوارهای ایرانی در سال گذشته نشان میدهد که در سال ۱۳۹۲ نیز در ادامه روندی که از سال ۱۳۸۴ در اغلب سالها وجود داشت، نرخ رشد درآمدها و هزینههای خانوارها، کمتر از نرخ رشد سطح عمومی قیمتها (تورم) بوده است؛ موضوعی که میتوان آن را به معنای «کوچک شدن سفره خانوارها» در هشت سال گذشته دانست.
بر اساس آمارها، از سال 1384 به بعد، سطح عمومی قیمتها در اقتصاد ایران تقریبا 5/4برابر شد، در حالی که هزینههای خانوارها در این مدت تنها به 5/3 برابر میزان اولیه خود افزایش یافت. این موضوع نشان میدهد با وجود افزایش درآمدها و هزینههای «اسمی»، از میزان درآمدها و هزینههای «واقعی» خانوارها کاسته شده است. با استفاده از آمارهای مربوط به هزینههای خانوارها و مقایسه این آمارها با تورم، ملاحظه میشود که در هشت سال اخیر، خانوارهای شهری ایرانی بیش از 22درصد از مخارج خود را در واکنش به تعدیل نشدن درآمدها با تورم، کم کردهاند. نکته قابل توجه دیگر در گزارش جدید مرکز آمار، این موضوع است که با وجود اینکه درآمد خانوارهای شهری در سال گذشته به میزان اندکی به هم نزدیک شده و همین موضوع برای خانوارهای روستایی نیز تقریبا رخ داده است، اما فاصله درآمدی خانوارهای شهری و روستایی در سال گذشته، بیشتر شده است.
کوچک شدن سفره خانوارهای ایرانی
مرکز آمار برخی از جزئیات گزارش جدید «بودجه خانوار» در سال ۱۳۹۲ را منتشر کرد. این گزارش بیانگر این است که میزان درآمد متوسط خانوارهای شهری در سال گذشته، حدود ۴/۲۰ میلیون تومان بوده و متوسط هزینههای خالص خانوارهای شهری در سال گذشته نیز تقریبا ۶/۲۰ میلیون تومان بوده است. این گزارش، بیانگر رشد ۲/۲۲ درصدی متوسط درآمدهای سالانه خانوارهای شهری ایرانی و همچنین، رشد ۴/۲۵ درصدی متوسط هزینههای سالانه (خالص) خانوارهای شهری ایرانی در سال ۱۳۹۲ است. مقایسه این نرخها، با نرخ تورم ۱/۳۲ درصدی سال گذشته (نرخ تورم مرکز آمار)، بیانگر این است که در این سال، بهطور همزمان از درآمدها و هزینههای «واقعی» خانوارهای ایرانی، کاسته شده است. چون رشد درآمدهای اسمی آنها، کمتر از رشد سطح عمومی قیمتها (کالاها و خدمات مصرفی) بوده و در نتیجه، خانوارها در مقابل این چالش، تصمیم گرفتند که هزینههای خود را نیز متناسب با درآمدها تغییر دهند، نه متناسب با رشد قیمتها. این موضوع را میتوان به «کوچک شدن سفره خانوارها» تعبیر کرد. بررسیها نشان میدهد این روند مجموعا از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ نیز وجود داشته است. در سال ۱۳۸۴، شاخص سطح عمومی قیمتها در اقتصاد ایران (CPI) معادل ۹/۳۷ بود. این شاخص با گذشته هشت سال، در سال پیش به سطح ۸/۱۶۹ رسید. در این دوره، متوسط هزینههای سالانه خانوارهای ایرانی از حدود ۹/۵ میلیون تومان به حدود ۴/۲۰میلیون تومان رسید. به عبارت دیگر، با وجود اینکه سطح عمومی قیمتها در هشت سال گذشته، تقریبا به ۵/۴برابر مقدار اولیه افزایش یافت، میزان هزینههای خانوارهای شهری کشور تنها ۵/۳ برابر شد. این موضوع بیانگر این است که تنها سطح «اسمی» درآمدها و هزینههای خانوارهای کشور افزایش یافته است، اما بهدلیل اینکه این افزایش، رشد سطح عمومی قیمتها را جبران نکرده است، در واقع از مقدار «واقعی» درآمدها و هزینهها کاسته شده است. به عبارت دیگر، خانوارها در کشور در مقابله با تورم و درآمدهایی که افزایش تورم را جبران نمیکرد، راهحل کاستن از مخارج خود را انتخاب کردند که میتوان این موضوع را به «کوچک شدن سفره خانوارهای ایرانی» تعبیر کرد. با بررسی آمارهای مربوط به هزینههای خانوارها در سالهای گذشته و مقایسه آن با آمار مربوط به سطح عمومی قیمتها و تورم، میتوان دریافت که «مخارج واقعی» خانوارها در هشت سال گذشته چه تغییراتی کرده است. بر این اساس، ملاحظه میشود که (با قیمتهای پایه سال ۱۳۹۰)، مخارج واقعی خانوارهای ایرانی از مقدار ۶/۱۵ میلیون تومان در سال ۱۳۸۴، به حدود ۱/۱۲ میلیون تومان در سال گذشته کاسته شده است. موضوعی که نشان میدهد طی هشت سال اخیر، ۴/۲۲ درصد از میزان مخارج خانوارهای ایرانی کاسته شده است.
متوسط هزینه و درآمد یک خانوار شهری
به گزارش «ایرنا» به نقل از مرکز آمار، نتایج بررسی متوسط هزینه یک خانوار شهری در سال 92 که از سوی مرکز آمار ایران انتشار یافته است، نشان میدهد: متوسط هزینه خالص سالانه یک خانوار شهری 20 میلیون و 634 هزار تومان است که نسبت به رقم مشابه سال قبل 4/25 درصد افزایش نشان میدهد. همچنین از کل هزینه سالانه خانوار شهری 5 میلیون و 493 هزار تومان با سهم 7/26 درصد مربوط به «هزینههای خوراکی و دخانی» و 15 میلیون و 110 هزار تومان با سهم 3/73 درصد مربوط به «هزینههای غیرخوراکی» است. در بین هزینههای خوراکی و دخانی، بیشترین سهم با 9/21 درصد از کل هزینههای خوراکی، مربوط به هزینه «گوشت» و در بین هزینههای غیرخوراکی بیشترین سهم با 2/45 درصد از کل هزینههای غیرخوراکی، مربوط به هزینه «مسکن» بوده است. بر اساس این گزارش، متوسط درآمد اظهار شده سالانه یک خانوار شهری 20 میلیون و 441 هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل 2/22درصد افزایش داشته است. بررسی منابع تامین درآمد خانوار شهری نشان میدهد که 9/25 درصد درآمد از مشاغل مزد و حقوق بگیری، 6/16درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیرکشاورزی و 5/53درصد از محل درآمدهای متفرقه خانوار تامین شده است.
هزینه و درآمدهای خانوار روستایی
علاوه براین، این گزارش نشان میدهد: متوسط کل هزینه خالص یک خانوار روستایی ۱۲ میلیون و ۹۶۱ هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل ۸/۱۹درصد افزایش نشان میدهد. از کل هزینه سالانه خانوار روستایی ۵ میلیون و ۶۱۰ هزار تومان با سهم ۳/۴۳ درصد مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی و ۷ میلیون و ۳۵۱ هزار تومان با سهم ۷/۵۶درصد مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است. در بین هزینههای خوراکی و دخانی بیشترین سهم با ۸/۲۴ درصد مربوط به هزینههای آرد رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن و در بین هزینههای غیرخوراکی بیشترین سهم با ۷/۲۷درصد مربوط به مسکن بوده است. همچنین، متوسط درآمد اظهار شده سالانه یک خانوار روستایی ۱۲ میلیون و ۹۶ هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل ۴/۱۹ درصد افزایش داشته است. منابع تامین درآمد خانوارهای روستایی نشان میدهد که ۴/۲۷درصد از مشاغل مزد و حقوق بگیری، ۳/۲۹درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیرکشاورزی و ۳/۴۳ درصد از محل درآمدهای متفرقه خانوار تامین شده است.
ضریب جینی خانوارهای شهری و روستایی
براساس نتایج طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوار سال 92 ضریب جینی در مناطق شهری 3513/0 و در مناطق روستایی 3243/0 و در کل کشـــور 3650/0 است. این گزارش اضافه میکند: طرح یادشده بهزودی در سایت مرکز آمار ایران قابل دسترسی خواهد بود. این در حالی است که بر اساس اطلاعات مندرج در سایت مرکز آمار (دادههای مقدماتی مربوط به سال 1391)، در این سال، ضریب جینی در مناطق شهری به میزان 3575/0 و در مناطق روستایی به میزان 3373/0 بوده است. این گزارش بیانگر این است که ضریب جینی کل کشور در سال 1391، به میزان 3643/0 بوده است. این آمارها بیانگر این است که در سال گذشته ضریب جینی در مناطق شهری کاسته شده و در مناطق روستایی نیز این شاخص کاهش یافته است اما ضریب جینی در کل کشور افزایش یافته است. این موضوع، روند عجیبی را در توزیع درآمدی خانوارها در کشور نشان میدهد: با وجود اینکه سطح برابری درآمدی خانوارهای شهری بهطور جزئی به هم نزدیک شده و درآمدهای خانوارهای روستایی نیز، تقریبا به میزان اندکی به هم نزدیک شده است، اما اختلاف درآمدی در کل کشور افزایش یافته است. همانطور که از این دادهها میتوان نتیجه گرفت، این موضوع تحتتاثیر یک رخداد به وجود آمده است: «فاصله خانوارهای شهری با خانوارهای روستایی از نظر درآمدی».
ارسال نظر