مذاکرات سخت و نفسگیر میان ایران و ۱+۵ ادامه دارد. این روزها باز هم وین برای پنجمین بار از زمان امضای برنامه اقدام مشترک میان ایران و ۱+۵ در ژنو، میزبان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان رئیس هیات مذاکره‌کننده و نمایندگان ۶ کشور مقابلی است که سال‌ها است برای گره‌گشایی از پرونده هسته‎ای ایران تلاش می‌کنند. مذاکراتی که عمر آن به بیش از یک دهه می‎رسد و در این سال‎ها میان سیاستمداران ایرانی از طیف‎های مختلف سیاسی دست به دست شده است، اما کم‌وبیش می‌توان ادعا کرد که شاید شیوه مذاکرات در این سال‌ها تغییر کرده است؛ اما حقوق هسته‎ای که ایران ۱۰ سال پیش بر احیای آن پافشاری می‎‌کرد همچنان دست نخورده باقی مانده است. سیدحسین موسویان مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای سابق ایران در گفت‌وگویی که همزمان با آغاز مذاکرات هسته‎ای در وین با دیپلماسی ایرانی داشت، تاکید کرد که تهران و ۱+۵، از ۵۰ درصد آسان اولیه برای رسیدن به توافق نهایی عبور کرده‌اند؛ اما پر کردن نیم دیگر این لیوان در حقیقت سخت‌ترین جای کار است. موسویان که هم اکنون در دانشگاه پرینستون به‌عنوان پژوهشگر فعالیت می‌کند، گره اصلی مذاکرات هسته‏ای را ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم در ایران می‎داند.

به گفته او، آمریکا و سایر کشورهای مقابل ایران در این مذاکرات اصل غنی‌سازی در ایران را پذیرفته‎اند، اما اصرار دارند که ظرفیت غنی‌سازی ایران در سطح محدودی باشد. اکنون سوال اینجاست که چرا آمریکایی‌ها تا این اندازه به بحث ظرفیت غنی‌سازی در ایران شک دارند؟ این کارشناس می‎گوید: «حرف کارشناسان هسته‌ای در خارج از ایران این است که دستیابی به بمب هسته‎ای از دو مسیر ممکن است: غنی‌سازی اورانیوم و آب سنگین اراک. اکنون آمریکا پس از ۳۵ سال مقاومت در برابر دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای، پذیرفته است که ایران غنی‌سازی اورانیوم داشته باشد. با این همه در شرایطی این اصل در توافق‌نامه نهایی هم لحاظ خواهد شد که محدودیت‎هایی در خصوص ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران پذیرفته شده باشد. مساله دوم این است که اصرار آمریکا و اروپا برای اینکه آب سنگین را به آب سبک تبدیل کنیم به این دلیل است که ایران (بنا به ادعای آنها) هر دو طریق ساخت بمب را در اختیار نداشته باشد.»

در شرایطی که شمارش معکوس برای به پایان رسیدن عمر ۶ ماهه برنامه اقدام مشترک ژنو آغازشده است، این مساله مطرح است آیا ایران و طرف‎های مقابل تا ۲۰ ژوئیه به توافق خواهند رسید و در صورت نرسیدن به توافق چه سناریوهایی پیش روی دو طرف خواهد بود. موسویان در این رابطه می‎گوید: «برداشت من این است که ایران و پنج کشور روبه‌روی آن در این مذاکرات ۵۰ درصد مسیر را طی کرده‌اند. البته باید تاکید کنم که ۵۰ درصد اول ساده بود، اما ۵۰ درصد دوم بسیار سخت است. سه احتمال را باید در نظر گرفت. احتمال اول، من امیدوار هستم که ۲۰ ژوئیه توافق نهایی امضا شود و البته این امر را شدنی هم می‏دانم. به باور من در این مرحله این غرب است که باید با واقع‌بینی از زیاده‌خواهی‎ها فاصله بگیرد. احتمال دوم این است که توافق‌نامه موقت۲ امضا شود. در این توافق‌نامه هر آنچه را که تاکنون بر سر آن به توافق رسیده‎اند مکتوب شود و متقابلا پاره‎ای از تحریم‌های دیگر هم برداشته خواهد شد. بخش باقیمانده تحریم‌ها هم برای توافق نهایی که می‎تواند در ماه نوامبر باشد باقی خواهد ماند.»

به نظر می‎رسد که در دو ماه اخیر اندکی از فشارهای کنگره و سنا و سایر لابی های ضدایران بر اوباما کاسته شده است؛ اما زمزمه‏هایی شنیده می‎شود که با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات کنگره در آمریکا در ماه نوامبر، به نتیجه نرسیدن مذاکرات در ۲۹ تیرماه می‎تواند بر فشارها به کاخ سفید بیفزاید. این در شرایطی است که مخالفان مصالحه با ایران بارها و بارها تاکید کرده‎اند که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. این کارشناس درباره توافق بد از نگاه این افراد در واشنگتن می‏گوید: «با اطلاعاتی که من دارم واشنگتن در ۵۰ سال گذشته هیچ گاه در مورد هیچ مساله‏ای همچون مساله هسته‎ای در این سطح تحت فشار داخلی و خارجی نبوده است. جبهه بی‌سابقه‎ای متشکل از جناحی از اعراب، منافقین، گروه‎های رادیکال و فشار داخلی آمریکا، لابی‌های متعدد در داخل آمریکا و اسرائیل شکل گرفته و فشار سهمگینی را روی دولت اوباما ساماندهی کرده‎اند تا از مصالحه هسته‎ای ایران و قدرت‎های جهانی و رفع تخاصم میان تهران و واشنگتن جلوگیری کنند.»

او ادامه داد: «گروه فشار مذکور از دولت اوباما می‎خواهد حال که اصل غنی‌سازی در ایران را پذیرفته، کاری کند که برنامه هسته‎ای ایران در حد یک برنامه سمبلیک و نه یک برنامه برای تامین نیازهای واقعی سوخت هسته‏ای ایران، باقی بماند. تعطیلی پروژه آب سنگین اراک و تعطیلی سایت هسته‎ای فردو از اصلی‌ترین مطالبه‎های این گروه است. مخالفان مصالحه با ایران تمام تلاش خود برای اینکه مذاکره‌کنندگان را در فضای وهم آمیز و غیرواقع‌بینانه قرار دهند، به‌کار می‌گیرند. ایران و ۱+۵ باید مراقب اقدام‎های مخرب این لابی‎ها باشند. دو طرف باید در مسیر نیل به یک معامله آبرومندانه، واقع‌بین هم باشند. اصول این توافق‌نامه باید در چارچوب ان.پی.تی باشد و این در شرایطی است که این روزها شاهد این مساله هستیم که آمریکا و قدرت‎های جهانی به دنبال تحمیل اقداماتی بر ایران هستند که فراتر از معاهده ان.‌پی.تی است. این حرکت‎ها مشروعیت ان.پی.تی را هم زیر سوال می‏برد و باید از آن حذر کرد.»

از دیگر سو این روزها بحران‎های جاری در منطقه از سوریه تا عراق به‌گونه‏ای لزوم عبور ایران و آمریکا از فرازونشیب‏های پرونده هسته‎ای و همکاری در سایر حوزه‎ها را می‎طلبد. همزمان برخی از احتمال همکاری تهران و واشنگتن در مهار بحران داعش سخن می‏گویند. سفیر اسبق ایران در آلمان در این رابطه که آیا دستیابی ایران و ۱+۵ به موفقیت در حوزه هسته‎ای می‏تواند بر سایر دغدغه‏های مشترک تاثیرگذار باشد یا خیر، توضیح داد: «خاورمیانه با بحران‌های جاری همچون بحران سوریه و عراق دوران آسیب‌پذیری بی‌سابقه‏ای را آغاز کرده که در صورت چاره نیندیشیدن سریع، روند failed region به failed states رقم خواهد خورد؛ وضعیتی که نه قدرت‎های بزرگ و نه قدرت‎های منطقه‏ای قادر به مدیریت آن نخواهند بود. حصول توافق نهایی بین ایران و قدرت‎های جهانی در پرونده هسته‎ای، می‎تواند نقطه آغاز تحولات استراتژیک جدیدی در منطقه خاورمیانه باشد. با حل بحران هسته‎ای ایران در‏ها برای دیالوگ و همکاری قدرت‌های منطقه‎ای همچون ایران، عربستان و ترکیه برای مدیریت بحران‎های منطقه‎ای باز خواهد شد.»