میراث گریبکر
دکترعلی دادپی گریبکر یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان عصر ما بود. تحلیل او از کارکرد خانوار بهعنوان یک بنگاه، بسط تحلیلهای اقتصاد خرد به رفتار فرد و خانوار و سایر پژوهشهایش او را یکی از پیشروان و رهبران فکری مباحث اقتصادی امروز کرده است. هنوز در درس اقتصاد، کار توضیح، نوع نگاه او به کارکرد اقتصادی خانوار و نقش خانوار بهعنوان یک بنگاه اقتصادی بنیان درک عوامل موثر بر تغییرات تابع عرضه نیروی کار است. گری بکر علاوهبر آنکه پژوهشگری صاحب سبک بود، یک استاد و معلم بینظیر بود که شاگردان بسیاری را تربیت کرد.
دکترعلی دادپی گریبکر یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان عصر ما بود. تحلیل او از کارکرد خانوار بهعنوان یک بنگاه، بسط تحلیلهای اقتصاد خرد به رفتار فرد و خانوار و سایر پژوهشهایش او را یکی از پیشروان و رهبران فکری مباحث اقتصادی امروز کرده است. هنوز در درس اقتصاد، کار توضیح، نوع نگاه او به کارکرد اقتصادی خانوار و نقش خانوار بهعنوان یک بنگاه اقتصادی بنیان درک عوامل موثر بر تغییرات تابع عرضه نیروی کار است. گری بکر علاوهبر آنکه پژوهشگری صاحب سبک بود، یک استاد و معلم بینظیر بود که شاگردان بسیاری را تربیت کرد. او همیشه و همهجا مشوق پژوهش درباره اقتصاد و تعریف زمینههای جدید تحقیقاتی بود و با وجود کهنسالی همیشه سوالهای خوبی را مطرح میکرد که موضوع تحقیقات بیشتر و موشکافانهتری میشدند. گری بکر مانند استادش میلتون فریدمن به بازار آزاد و آزادی انتخاب باور داشت. تزهای او برای توضیح رفتارها و رویدادهایی مورد استفاده قرار میگیرند که تا دهه نود میلادی در انحصار تفکر چپ باقی مانده بودند. برای گری بکر نظریههای اقتصادی ابزار توضیح تمام رویدادها و پایه یک علم فراگیر اجتماعی بود.
او و میلتون فریدمن تنها اقتصاددانانی هستند که علاوهبر جایزه نوبل، مدال آزادی دولت ایالاتمتحده را نیز دریافت کردهاند. او همیشه در بحثهای اجتماعی حضور فعالی داشت و از جمله اقتصاددانانی بود که با مطبوعات همکاری میکرد. تحلیلهای هفتگیاش در بیزنسویک از جمله مطالب خواندنی این مجله بودند. در کنار سایر فعالیتهایش بکر وبلاگنویسی هم میکرد و وبلاگ بکر - پوزنر را از سال ۲۰۰۴ مینوشت. او وقتی که شروع به نوشتن این بلاگ کرد هفتاد و سه سال داشت.
شاید این را همه ندانند، ولی گری بکر از جمله کسانی بود که از پژوهش درباره اقتصاد ایران حمایت میکرد و حضورش در میان اقتصاددانان ایرانی باعث دلگرمی نسل جدید اقتصاددانان فارسی زبان میشد. در سال ۲۰۱۰ او را در کنفرانس اقتصاد ایران در دانشگاه شیکاگو به اتفاق همسر فرزانه اش پروفسور گیتی نشاط، استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه ایلینویز - شیکاگو ملاقات کردم. ملاقات با او برای بسیاری از ما، نوباوگان، ملاقات با یک غول علم اقتصاد بود. خیلی از ما، از جمله من با شاگردانش کار کرده بودیم و نظریاتش را بهعنوان بدیهیات علم اقتصاد تدریس میکردیم؛ ولی با اینحال این برنده جایزه نوبل با فروتنی و لبخند با همه صحبت میکرد و دست میداد. با صبر و حوصله ارائههای مختلف را میشنید و با دقت و علاقه سوال میپرسید. یکی از بهترین سوالات کنفرانس را او درباره مشارکت زنان در نیروی کار در ایران پرسید. «شما هم نرخ باروری را کاهش دادهاید و هم جمعیت زنان دانشجو افزایش پیدا کرده است، پس چرا مشارکت آنها در نیروی کار بالا نرفته است؟» از نظر او این سه رویداد سه ضلع یک مثلث بودند و اینکه زنان ایرانی بهرغم تحصیلات دانشگاهی و کنترل جمعیت حضور فعالتری در بازار کار ندارند برای او بسیار جالب بود. تناقضی که از همان جلسه یکی دو نفر کار روی آن را شروع کردند. برای بسیاری از ما این نکته جالب بود که او این تناقض را دیده بود و خیلی از ما به آن توجه نکرده بودیم. تعجبی ندارد که بهخاطر گری بکر امروز علم اقتصاد علمی جامعتر و پیشروتر از گذشته است.
نیکنام مردی بود و از میان ما رفت ولی «مرد نکونام نمیرد هرگز».
ارسال نظر