استاد علوم سیاسی دانشگاه ورمونت و پژوهشگر مرکز دوحه اندیشکده بروکینگز معتقد است آمریکا و عربستان با وجود منافع مشترک، اختلافاتی مهم در زمینه دیدگاه‌های کلی راهبردی‌شان درباره منطقه دارند که موجب ادامه تنش‌ها در روابط آنها در آینده خواهد شد. گرگوری گاس از سفر مارس باراک اوباما رئیس‌جمهوری آمریکا به عربستان سعودی به عنوان عاملی در کاهش شدت بحران در روابط دو کشور یاد کرد و نوشت: «روابط ریاض و واشنگتن تاکنون دوره‌های متشنج تری را مانند تحریم نفتی ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴ و پس از حملات یازده سپتامبر پشت سر گذاشته است. منافع دو کشور، از عملیات مبارزه با تروریسم تا تلاش برای محدود کردن نفوذ منطقه‌ای ایران، همچنان موجب اتحاد آمریکا و عربستان است. علاوه‌بر این، صرف‌نظر از میزان نارضایتی دو کشور از یکدیگر و داشتن شریک جایگزین بهتر، این حس (ادامه اتحاد) در دو طرف وجود دارد.»

به گفته گاس، احساسات مقطعی عربستان مبنی‌بر وجود بحران در رابطه ریاض و واشنگتن، تصادفی نیست، بلکه ساختاری است. این احساسات بخش لاینفک ماهیت ائتلاف نامتقارن بین یک قدرت قوی‌تر و یک قدرت ضعیف‌تر است. «گلن سیندر» پژوهشگر فقید روابط بین‌الملل در توضیح این مساله می‌گوید که قدرت ضعیف‌تر در این ائتلاف همیشه درگیر نگرانی‌های «در معرض خطر بودن و قطع حمایت» است.

در گذشته که آمریکا موضعی تهاجمی‌تر در قبال ایران داشت، سعودی‌ها نگران این بودند که این، آنها هستند که تاوان مقابله به مثل ایران را در قبال حمله آمریکا خواهند پرداخت. اکنون که آمریکا و ایران در حال مذاکره هستند، نخبگان حاکم بر عربستان نگران نادیده گرفته شدن منافع‌شان از سوی متحدشان آمریکا هستند. رئیس کمیته امور خارجی شورای مشورتی عربستان گفت: «ترسم از مخفی کاری است... توافق آمریکا و ایران ممکن است به بهای قربانی شدن جهان عرب و کشورهای حوزه خلیج‌فارس؛ به‌ویژه عربستان سعودی تمام شود.»

پژوهشگر اندیشکده آمریکایی افزود: «هدف سفر اوباما به ریاض آرام کردن نگرانی‌های شدید عربستان درباره نیات آمریکا و مسیر رابطه جدید ایران و آمریکا بود؛ اما با توجه به بزرگنمایی‌های موجود درباره «معامله بزرگ» تهران و واشنگتن در آینده‌ای نزدیک، تحقق این هدف کاری دشوار بود. این سفر توفیق چندانی در رفع اختلافات آمریکا و عربستان بر سر دو مساله مهم؛ یعنی سوریه و مصر نداشت.»

نویسنده در رابطه با اختلافات آمریکا و عربستان بر سر سوریه مدعی شد: «یکی از عوامل این اختلاف، ایران است.» آمریکا و عربستان هر دو خواستار برکناری «بشار اسد» هستند و اختلاف آنها بر سر اولویت‌ها است. کاهش نفوذ ایران در سوریه، هدف اصلی عربستان و شاید مهم‌ترین هدف کنونی در سیاست خارجی این کشور است. این مساله برای عربستان به همان اندازه مساله هسته‌ای ایران مهم و حتی فوریت آن بیشتر است. سوریه نه تنها مشمول بخش عمده‌ای از سیاست‌های بین‌المللی منطقه‌ای شده، بلکه به مساله افکار عمومی احساسی اکثریت سنی عربستان تبدیل شده است. دولت اوباما نیز خواستار کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران است؛ اما تصمیم ندارد چنانچه شرایط توافقی قابل‌‌‌قبول با ایران فراهم باشد، این مساله مانعی بر سر راه این توافق باشد.

گرچه ترس سعودی‌ها از اینکه واشنگتن در حال انجام معامله بزرگ ژئوپلیتیک با ایران است، اشتباه است، اما این تفکر آنها که آمریکا مانند عربستان در زمینه خلاصی از حکومت اسد و درنتیجه شروع کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران فوریتی حس نمی‌کند، اشتباه نیست. گاس در رابطه با اختلاف آمریکا و عربستان بر سر مصر تاکید کرد: «عامل محرک در این زمینه، دموکراسی است. عربستان در عمل علیه اخوان‌المسلمین اعلام جنگ کرد. عربستان در مارس ۲۰۱۴ به‌طور رسمی از اخوان‌المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی یاد کرد. عربستان، امارات عربی متحده و بحرین در ماه مارس ۲۰۱۴ سفرای خود را با هدف واداشتن قطر به کاهش حمایت از اخوان‌المسلمین از این کشور فراخواندند. بهار عربی که اسلام‌گرایان منتخبی مانند اخوان‌المسلمین را به قدرت رساند، تهدیدی مستقیم برای منافع سیاست خارجی عربستان و تهدیدی بلندمدت‌تر برای ثبات داخلی این کشور به شمار می‌رفت.»

دولت اوباما دیدگاهی کاملا متفاوت درباره موفقیت اخوان‌المسلمین در انتخابات مصر دارد. این دولت ممنوعیت رابطه مستقیم دیپلمات‌های آمریکایی را با اعضای اخوان‌المسلمین لغو و از انتخابات آزاد مصر که موجب کسب اکثریت کرسی‌های مجلس این کشور از سوی اخوان‌المسلمین شد، استقبال کرد. دولت اوباما از تصمیم ارتش مصر برای برکناری «محمد مرسی رئیس‌جمهوری این کشور انتقاد کرد و تمایل اخوان‌المسلمین برای بازی دموکراتیک را اقدامی مهم و اساسی برای استقرار دموکراسی‌های پایدار محسوب می‌کند. در واقع، واشنگتن مایل است که بهار عربی موجب ایجاد دولت‌های باثبات و دموکراتیک در جهان عرب شود، دولت‌هایی که طبیعتا شامل احزاب اسلامی می‌شود. البته، عربستان سعودی خواستار چنین چیزی نیست.

گاس معتقد است گرچه این اختلاف آمریکا و عربستان مهم است، اما موجب بحران در رابطه آنها نمی‌شود. با وجود اختلاف ۲ کشور بر سر مسائل مختلف، آنها در زمینه همکاری برای با مبارزه با تروریسم، جلوگیری از اغتشاش در یمن، حفظ ثبات در بازار جهانی نفت و ادامه همکاری نظامی اشتراک منافع دارند. حتی درمورد سوریه و مصر نیز شاهد کاهش شدت اختلافات ۲ کشور هستیم. به نظر می‌رسد دولت اوباما برای معامله با عبدالفتاح‌السیسی رئیس‌جمهوری مصر آماده است. عربستان ایفای نقشی بزرگ‌تر را به «محمد‌بن‌نایف» وزیر کشورش برای شکل دادن به سیاست ریاض در قبال سوریه واگذار کرد و این امر می‌تواند حاکی از آن باشد که ریاض درصدد سهیم شدن در نگرانی‌های واشنگتن درباره خطر گسترش جهادیون سنی از سوریه به سایر مناطق است.

«بندر بن سلطان» که پیش از نایف مسوول سیاست عربستان در قبال سوریه بود، این سیاست را در جهت حمایت بیشتر از سلفی‌ها سوق می‌داد. مطمئنا، انتقاد اخیر عربستان از پیوستن اتباعش به جهادی‌های خارجی، نشانه‌ای روشن از نگرانی‌های روبه رشد درباره تبعات درگیری در سوریه است. با این حال، عربستان و آمریکا اختلافاتی مهم در زمینه دیدگاه‌های کلی راهبردیشان در منطقه دارند که موجب ادامه تنش‌ها در روابط آنها در آینده خواهد شد.

منبع: ایرنا