حسن افروزی وظیفه اصلی اقتصاددانان، همانند پژوهشگران دیگر علوم، پژوهش، وارسی و یافتن راه‌حل‌های صحیح برای سوالاتی است که در این حوزه وجود دارند، اما از آنجا که هر تغییری در هر سیاست اقتصادی تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی مردم دارد، شاید یکی از تفاوت‌های اساسی اقتصاد با دیگر علوم در این است که اهمیت نحوه اجرای این راه‌حل‌ها گاهی از اهمیت ذاتی آنها پیشی می‌گیرد. مساله اینجا است که هر تغییری، با اینکه می‌تواند در بلندمدت تاثیرات مثبت و بسزایی بر معیشت مردم داشته باشد، با بر هم زدن نظام فعلی در کوتاه‌مدت موجب کاهش رفاه گروهی از فعالان اقتصادی خواهد شد. به همین دلیل است که حتی اگر تمام اقتصاددانان هم بر صحت یک سیاست متفق‌القول باشند، لزوما بر سر نحوه اجرای آن تفاهم نخواهند داشت. حکایت هر سیاست اقتصادی حکایت همان چسب زخمی است که یا باید به یکباره آن را کند و درد زیاد را در کسری از ثانیه کشید یا باید با حوصله دردی مزمن، اما قابل‌تحمل را به جان خرید و آرام آرام جدایش کرد. شکی نیست که هر چسب زخمی را روزی باید کند، همان‌طور که هر سیاست غلط اقتصادی را باید روزی اصلاح کرد؛ اما هیچ‌کس قبل از کندن هر چسبی به دقت نمی‌داند که چه میزان دردی در انتظار او است، همان‌طور که هیچ اقتصاددانی قبل از انجام یک سیاست اقتصادی نمی‌داند چه هزینه‌ای در انتظار جامعه او است، البته این نکته به این معنا نیست که هیچ اطلاعاتی از هزینه‌های چنین سیاستی نمی‌توان داشت. همان‌طور که درد کندن چسب را تا حدی می‌توان از اندازه زخم و نوع چسب و دیگر خصوصیات این‌چنینی حدس زد، هزینه‌های اقتصادی این سیاست‌ها را نیز می‌توان از نشانه‌هایش تخمین زد.

ایران ما اما اوضاعش وخیم‌تر از یک زخم و یک چسب است. اقتصادش سال‌ها است که همین‌طور زخم خورده و ما به جای درمان، چسب‌های موقتی بر سر زخم‌های عمیق گذاشته‌ایم تا شاید بتوانیم اندکی بیشتر تحملشان کنیم. حال اما سوال اینجا است که آیا زمان آن نرسیده که راه‌حل‌های سطحی را کنار بگذاریم و درمان را شروع کنیم؟ صعود به یکباره قیمت‌ها، تورم وحشتناک و سقوط تولید در یکی، دو سال اخیر حکایت از آن دارند که زمان رو به اتمام است. اگر زود دست به کار نشویم و آستین‌ها را بالا نزنیم خیلی دور نیست آن روزی که درد زخم، بیشتر از درد کندن چسبش خواهد شد که شاید هم شده باشد.

درست است که دولت جدید نشان داده که آماده اجرای اصلاحات اقتصادی است و حتی تا حدی نیز در این فرصت اندکی که داشته موفق بوده، ولی اقتصاد بیشتر از آنکه تحت‌تاثیر دولت باشد، متشکل از فعالان اقتصادی کشور است. به این ترتیب، اصلاحات اقتصادی تنها وقتی معنا پیدا خواهند کرد که فعالان اقتصادی با علم به هزینه‌های کوتاه‌مدت به بهترین نحو آماده و پذیرای آنها باشند.

حال که دولتی بر سر کار آمده که می‌خواهد رو راست باشد و مشکلات را در لا‌به‌لای مرهم‌های چند روزه پنهان نکند، شاید زمان آن رسیده که فعالان اقتصادی نیز درد درمان واقعی را به جان بخرند و به امید اقتصادی سالم از درد چند روزه چشم بپوشند.