بروکینگز عملکرد بیژن زنگنه را تحلیل کرد
«وزیر خارجه دوم ایران»؛ محور استراتژی خروج از تحریمها
طی هشت ماه از زمان آغاز بهکار حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور ایران، دولت وی سیاست خوشرویی بینالمللی را آغاز کرده که باعث خوشبینی برخی ناظران شده و تردید برخی دیگر را تشدید کرده است. به گزارش فرارو به نقل از موسسه بروکینگز، چهره شاخص این کمپین بهطور معمول محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران بوده که با درک اهمیت رسانههای اجتماعی و نظارت ماهرانه بر مذاکرات هستهای به یک شخصیت برجسته تبدیل شده است. با این حال شخص دیگری نیز وجود دارد که در تلاش بسیار ایران برای ایجاد شکاف در تحریمهای بینالمللی و بازسازی اقتصاد ایران نقشی به همان اندازه مهم را ایفا میکند: بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران.
طی هشت ماه از زمان آغاز بهکار حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور ایران، دولت وی سیاست خوشرویی بینالمللی را آغاز کرده که باعث خوشبینی برخی ناظران شده و تردید برخی دیگر را تشدید کرده است. به گزارش فرارو به نقل از موسسه بروکینگز، چهره شاخص این کمپین بهطور معمول محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران بوده که با درک اهمیت رسانههای اجتماعی و نظارت ماهرانه بر مذاکرات هستهای به یک شخصیت برجسته تبدیل شده است. با این حال شخص دیگری نیز وجود دارد که در تلاش بسیار ایران برای ایجاد شکاف در تحریمهای بینالمللی و بازسازی اقتصاد ایران نقشی به همان اندازه مهم را ایفا میکند: بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران.
مطبوعات ایران، زنگنه را «وزیر خارجه دوم» این کشور نامیدهاند و این نام چندان دور از واقعیت نیست. او بهعنوان یک تکنوکرات باسابقه که بهدلیل بازگشایی پرتکاپوی بخش نفت ایران به روی سرمایهگذاران خارجی، دست کم به اندازه ظریف، یک انتخاب استراتژیک در کابینه روحانی بود. بازگشت وی به راس وزارت نفت بیانگر پایان قطعی افراط دوره احمدینژاد و عزم تهران برای بازگشت دوباره به تجارت است.
انتصاب دو شخص قدرتمند که بهدلیل اشتیاق آشکارشان برای همکاری دوباره با جهان شناخته شده هستند، در دو پست وزارتی مهم اصلا اتفاقی نیست. هم نامزدی زنگنه و هم نامزدی ظریف در ابتدا گلهمندی تندروها را بهدنبال داشت. با این حال، تایید سریع آنها از سوی پارلمان در ماه آگوست و دامنه آزادی عملی که در بازسازی سیاستگذاریهای حساس ایران به آنها اعطا شد، نشان میدهد آیتالله خامنهای، مقام معظم رهبری ایران دستور کار آنها را تایید کرده است. ماموریت آنها بهطور مستقیم با هم مرتبط است - پایان دادن به تحریمها و بازیابی جایگاه ایران بهعنوان یک غول نفتی و ظهور یک قدرت منطقهای. مسیر آینده ایران منوط به موفقیت آنها در دورنمای نامطمئن موجود است.
هر دوی آنها برنامههای عملی را پیگیری میکنند که به عقیده تندروها اصول اساسی انقلاب را زیر پا میگذارد. زنگنه یکی از نیروهای قدیمی انقلاب است، مهندسی که کمکهای وی پایهگذار جهاد سازندگی بود. وی هدایتگر تلاشهای سازمانی برای ساخت و توسعه روستاها و زیرساختها در طول جنگ با عراق بود. این وظیفه مهارتهای وی در مبارزات بوروکراتیک را تقویت کرد. چندی پس از آتش بس آگوست ۱۹۸۸ میان ایران و عراق، وارد وزارت نیروی ایران شد و در هشت سال ریاستجمهوری علیاکبر هاشمی رفسنجانی، بهعنوان وزیر نیروی ایران فعالیت کرد.
نظارت وی بر وزارت نیرو در حالی آغاز شد که تهران برنامه بازسازی پس از جنگ را آغاز کرد- زمانی که آسیبهای جنگ به نیروگاههای برق هنوز باعث خاموشی دراز مدت پایتخت و دیگر شهرهای ایران میشد. وی بازسازی ظرفیت تولید برق داخلی را بهعنوان وظیفهای خطیر برای بازسازی صنعتی ایران، برعهده داشت. وی بهعنوان وزیر شایستهای شناخته شد که توانست این برنامه را به نتیجه برساند.
پس از روی کار آمدن محمد خاتمی، رئیسجمهور اصلاح طلب ایران، زنگنه وارد وزارت نفت ایران شد و در آنجا برنامههای بلندپروازانه افزایش تولید، حفظ سرمایهگذاری خارجی و اصلاح این بخش را پیگیری کرد. در دوره تصدی وی ایران مناقصههای جدید برای فعالیتهای بالادستی را آغاز کرد که توجه تمام شرکتهای نفتی اصلی اروپایی و آسیایی را به خود جلب کرد.
در آن زمان و امروز هم، تلاشهای زنگنه در کشوری که ۷۰ سال در مبارزه برای بیرون آوردن منابع نفتی خود از کنترل شرکتهای خارجی بوده، بحثهایی را بهدنبال داشت. وی بهعنوان وزیر نفت ایران، حامی سرمایهگذاری خارجی بوده است. رهبری وزارت نفت از سوی زنگنه چندی پس از تشدید تحریمهای آمریکا علیه ایران که اقدامات دولت کلینتون را بهدنبال داشت، آغاز شد. اقدامات دولت کلینتون نه تنها مانع از سرمایهگذاری آمریکا در ایران شد بلکه دیگر سرمایهگذاران خارجی را از سرمایهگذاری در بخش نفت ایران بازداشت.
بهرغم موفقیت زنگنه در دوره فعالیتش، وی هدف اتهامات و انتقادها قرار گرفت. با وجود آنکه تصمیم گشایش بخش نفت به روی سرمایهگذاران خارجی پیش از روی کار آمدن وی، از سوی مقامات عالی رتبه تایید شده بود، حمایت شدید وی از بازگشت شرکتهای غربی و تلاشهای گستردهاش برای بازسازی این بخش، ناخرسندیهایی را بهدنبال داشت.
احمدینژاد دور نخست ریاستجمهوری خود را مدیون وعدههایش در رابطه با خلاص کردن ایران از دست «مافیای نفت» که کنایهای به بسیاری از کسانی که از گشایش بازار نفت ایران سود بردند، بود. زنگنه پست خود را ترک کرد تا در حاشیه بایستد و شاهد ضرباتی باشد که مدیریت آشفته احمدینژاد بر بخش نفت وارد کرد و تحریمهای بینالمللی که بخش عمده سرمایهگذاران خارجی را از ایران دور کرد و صادرات ایران را به نیم کاهش داد. این در حالی است که همکاران خود احمدینژاد در زمان ترک پست متهم به فسادی بزرگ بودند که شامل انتقال ۲ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی به حسابهای خارجی میشد.
از زمان روی کار آمدن روحانی که زنگنه را بار دیگر بهعنوان وزیر نفت به فعالیت بازگرداند، وی نقش برجستهای در بازسازی دیپلماتیک و اقتصادی ایران داشته و توانسته معاملات قابلتوجهی با عراق، عمان و روسیه داشته باشد و نظر شرکتهای نفتی خارجی در پایتختهای اروپایی را به ایران جلب کند.
وزیر نفت ایران مجبور است در مورد عواقب سیاسی تصمیمات خود در داخل به مجادله بپردازد. وی برنامه سختی در دست اجرا دارد و موانع بالقوه بسیاری در مسیر وی قرار گرفته است. زنگنه تاکنون در شرایطی شبیه به ماه عسل قرار داشته و توانسته ستایش دیگران در مطبوعات ایران را برانگیزد. وی صفحه کاربری با نام خود در شبکه اجتماعی فیسبوک دارد و اخیرا نیز آدرس ایمیلش را منتشر کرده تا روابط مستقیمی با کارکنان خود داشته باشد؛ اما اگر یک توافق هستهای نهایی نشود و تحریمها تداوم یابند، احتمال ادامه این ماه عسل وجود ندارد.
ارسال نظر