سید حسین موسویان تحلیل کرد
شاخصههای یک مصالحه
گروه دیپلماسی - حسین موسویان، سخنگوی سابق تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت خاتمی و سفیر اسبق ایران در آلمان همزمان با برگزاری اجلاس امنیتی مونیخ، مقالهای را تحت عنوان شاخصههای مصالحه در نشریه سکیوریتی تایمز منتشر کرده است. او در این یادداشت توافق بین ایران و غرب را محتمل میداند و این نکته را یادآوری میکند که توافق هستهای جامع با ایران از پتانسیل هدایت خاورمیانه به سوی منطقه عاری از سلاح هستهای برخوردار است. آنچه در زیر میخوانید متن این مقاله است: قدرتهای جهانی و ایران در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳، توافقنامهای مقدماتی بر سر برنامههای هستهای ایران امضا کردند که هدف آن فراهم آوردن زمینه برای دستیابی به توافقی است که صلحآمیز بودن برنامههای هستهای ایران را تضمین میکند.
گروه دیپلماسی - حسین موسویان، سخنگوی سابق تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت خاتمی و سفیر اسبق ایران در آلمان همزمان با برگزاری اجلاس امنیتی مونیخ، مقالهای را تحت عنوان شاخصههای مصالحه در نشریه سکیوریتی تایمز منتشر کرده است. او در این یادداشت توافق بین ایران و غرب را محتمل میداند و این نکته را یادآوری میکند که توافق هستهای جامع با ایران از پتانسیل هدایت خاورمیانه به سوی منطقه عاری از سلاح هستهای برخوردار است. آنچه در زیر میخوانید متن این مقاله است: قدرتهای جهانی و ایران در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳، توافقنامهای مقدماتی بر سر برنامههای هستهای ایران امضا کردند که هدف آن فراهم آوردن زمینه برای دستیابی به توافقی است که صلحآمیز بودن برنامههای هستهای ایران را تضمین میکند.
مصالحه تمام طرفها روی مفاد توافق نهایی، کلید موفقیت خواهد بود. هنری کیسینجر و جورج شولتز، وزرای خارجه اسبق آمریکا در یادداشتی که در تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۱۳ در وال استریت ژورنال منتشر کردند، سه محور مهم را برای دیپلماسی آمریکا در حال حاضر برشمردند: «تعیین سطحی برای غنیسازی در ایران که برای مصارف صلحآمیز کارآیی داشته باشد، بازگذاشتن راه روابط سازنده با ایران و طراحی یک سیاست خاورمیانهای مبتنیبر شرایط جدید خاورمیانه.» این در حالی است که برخی منابع مطلع در آمریکا میگویند واشنگتن در توافق نهایی با ایران به دنبال محدودیتهایی است که فراتر از پیمان منع اشاعه هستهای (انپیتی) است. این محدودیتها شامل برچیدن بخش قابل توجهی از سانتریفیوژها و کاهش ذخایر اورانیوم غنیشده با خلوص پایین، تعطیلی فردو، تغییرکاربری رآکتور آب سنگین اراک و نظارتها و بازرسیهایی فراتر از پیمان منع اشاعه هستهای و پروتکل الحاقی است.
بهرغم اینکه تعهدات طرفهای مذاکرهکننده نسبت به توافق بر مبنای انپیتی است، واقعیت این است که این درخواستها فراتر از این پیمان است و ایران هم رفتار تبعیضآمیز را در مورد خود نمیپذیرد. یک راهحل بادوام نیازمند این است که با ایران نیز رفتاری مشابه دیگر اعضای معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای انجام شود. یک راهحل واقعگرایانه باید بین درخواستها مطابق با انپیتی و فراتر از آن، تفاوت قائل شود. درخواستهای مطابق با انپیتی میتواند بهطور دائم مورد توافق قرار گیرد. به موجب این پیمان، کشورهای عضو باید بیشترین میزان شفافیت را از طریق اجرای پروتکل الحاقی و توافقنامه زیرمجموعه آن (کد ۱/۳) نشان دهند. این ساختار بیشترین سطح شفافیتی را ایجاد میکند که جامعه بینالمللی میتواند انتظار آن را داشته باشد. با این حال اگر واقعبین باشیم، ایران و گروهEU۳+۳ باید با درخواستهایی فراتر از این پیمان دستوپنجه نرم کنند. یک رویکرد کارآمد میتواند شامل یکی از سه سناریوی زیر باشد:
سناریوی اول: اقدامات فراتر از انپیتی تنها باید برای یک بازه زمانی محدود بهعنوان یک اقدام اعتمادساز اجرا شوند.
سناریوی دوم: ایجاد یک کنسرسیوم بینالمللی برای نظارت بر برنامه غنیسازی ایران که پیش از این از سوی محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران نیز پیشنهاد شده بود. او گفته بود که شرکتهای آمریکایی میتوانند در برنامه ساختمانی و مهندسی حضور داشته باشند.
سناریوی سوم: ابتکار عملی گستردهتر که در آن قدرتهای جهانی توافق با ایران را به نفع ایجاد منطقه عاری از سلاح هستهای بدانند. درخواست برای انرژی هستهای در منطقه خاورمیانه رو به افزایش است. در ۵ سال گذشته، دست کم ۱۳ کشور در منطقه طرحهایی را برای دستیابی به انرژی هستهای اعلام کردهاند. چالش بزرگ پیش روی منع اشاعه هستهای از بیداری عربی ناشی میشود. انتقال قدرتهای انقلابی در خاورمیانه، اولویتهای رهبران منطقه را تغییر داده است. رشد ملیگرایی و اندیشههای پوپولیستی در کنار افراطیگری، پیشرفت منطقه به سوی ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح هستهای را تضعیف میکند.
یک توافقنامه جامع هستهای با ایران میتواند زمینهای برای دستور کاری گستردهتر باشد، نگرانیهای جاری در مورد برنامههای هستهای ایران را کاهش دهد و به الگویی برای حل دیگر چالشهای اشاعه هستهای در منطقه تبدیل شود. در این سناریو، ایران در جایگاهی قرار میگیرد که میتواند هدایت منطقه به سوی منطقه عاری از سلاح هستهای را بر عهده گیرد. در زیر به دلایلی اشاره میشود که توضیح میدهد چرا ایران تنها کشور در منطقه است که از چنین پتانسیلی برخوردار است:
در سال ۱۹۷۴، ایران و مصر کشورهایی بودند که طرح خاورمیانه عاری از سلاح هستهای را دنبال کردند. این موضوع سالها است که در دستور کار سازمان ملل قرار دارد. ایران بهعنوان یکی از قربانیان تسلیحات شیمیایی همواره به دنبال منطقهای عاری از تسلیحات شیمیایی بوده است. ایران در ممنوع اعلام کردن تسلیحات هستهای پیشرو است؛ چون مقام معظم رهبری علیه تولید و استفاده از این تسلیحات فتوا صادر کردهاند. ایران تاکنون زمینه بیش از ۵ هزار نفر روز بازرسی از تاسیسات هستهایاش را فراهم کرده است.
از سال ۲۰۰۴، ایران بهطور داوطلبانه با بازرسهای بیشتر و محدودیت برنامه غنیسازی موافقت کرد.
ایران درخواست ایجاد کنسرسیوم بینالمللی برای نظارت بر فعالیتهای غنیسازی را مطرح کرده است.
و در آخر، ایران تمام پیمانهای مربوط به منع استفاده از تسلیحات کشتار جمعی را امضا کرده است.
در چنین مقیاسی، ایران و قدرتهای جهانی میتوانند روی شش اصل به توافق برسند:
۱. خاورمیانه بدون سلاح هستهای
۲. ممنوعیت تولید پلوتونیوم و بازفرآوری در خاورمیانه
۳. توقف تولید اورانیوم غنیشده با خلوص بالا و محدودیت غنیسازی در سطح ۵ درصد در خاورمیانه
۴. عدم ذخیرهسازی مواد هستهای بیش از میزان مورد نیاز برای مصارف صلحآمیز داخلی
۵. ایجاد یک کنسرسیوم بینالمللی یا منطقهای برای تولید سوخت هستهای
۶. اقدامات اعتمادساز منطقهای.
این بهترین راهی است که از طریق آن میتوان به یک توافق جامع بر سر مساله هستهای ایران دست یافت. شش ماه آینده نقش تعیینکنندهای در دیپلماسی دارد و ایران و قدرتهای جهانی باید از همکاری درازمدت استقبال کنند. توافق هستهای با ایران از پتانسیل ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح هستهای، شیمیایی و دیگر تسلیحات کشتار جمعی برخوردار است.
منبع: دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر