تهران به سوژه رقابت‌ها تبدیل شد

برخی کارشناسان بر این باورند که اتحادیه اروپا تحت تاثیر سیاست‌های آمریکا و تهدیدهای آن کشور به عنوان قطبی در مقابل ایران مطرح شد، اما اینک پس از روی کار آمدن دولت جدید و تغییر در سیاست‌های خارجی و همچنین توافق بر سر مساله هسته‌ای و امضای آن، رویکرد اروپا به ایران دگرگون شده است. سایت دیپلماسی ایرانی با دکتر احمد نقیب‌زاده استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بین‌الملل در خصوص دریچه‌های باز شده در رابطه میان ایران و اروپا گفت‌وگویی را انجام داده است که متن آن در ادامه می‌آید: پس از روی کار آمدن دولت جدید، شاهد اقبالی از سوی کشورهای اروپایی مبنی بر از سرگیری روابط با ایران بودیم. چرا اروپایی‌ها بعد از اعمال تحریم‌ها در سال‌های گذشته اینک به تعامل روی آورده اند؟

اروپا هیچ مشکلی با ایران ندارد، در این سال‌ها تنها فشارهای آمریکا بود که آنها را از ایران دور می‌کرد و بسیار هم از این قضیه ناخرسند بودند؛ چرا که این اعمال فشارها مانع از تجارت آزاد اروپا با ایران شده و برای آنها مسوولیت‌هایی به وجود می‌آورد. بنابراین، اروپایی‌ها از برداشته شدن این سد و فراهم شدن مقدماتی برای انجام آن استقبال می‌کنند. با این حال یک نکته حائز اهمیت است و اینکه این تفسیر در میان نخبگان اروپایی به‌خصوص فرانسوی وجود دارد که فکر می‌کنند ایران طعمه آمریکا بوده و چیزی عاید آنها نخواهد شد. به عبارتی آنها آمریکایی‌ها را نسبت به ایران حریص می‌دانند و فکر می‌کنند آمریکا می‌خواهد روی تمام منابع ایران چنگ بیندازد و اجازه ورود به اروپا را هم ندهد. برای این ادعا هم مساله کانال سوئز را مطرح می‌کنند. در آن زمان که فرانسه، انگلیس و اسرائیل به این کانال حمله کردند، آمریکا به شدت با این امر مخالفت و آنها را سرزنش کرد. اروپایی‌ها برای ورود به خاورمیانه هر راهی را امتحان کرده‌اند که با ممانعت آمریکا روبه رو شدند و به همین دلیل این ذهنیت به وجود آمد که آمریکا هیچ جای پایی برای اروپا در خاورمیانه باقی نمی‌گذارد، اما اروپایی‌ها باید بدانند که ایران مستقل بوده و به هیچ وجه طعمه کسی نیست. بنابراین اروپایی‌ها می‌توانند در کنار بقیه کشورها به تعامل با ایران بپردازند. باید این ذهنیت را در آنها جا انداخت. البته از سوی دیگر فکر می‌کنند تا دیر نشده و آمریکایی‌ها نیز وارد ایران نشده‌اند باید با ایران قراردادهایی ببندند تا آمریکا را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. ایران نیز می‌تواند از این فرصت کمال استفاده را ببرد.

مناسبات اتحادیه اروپا با ایران به چه میزانی تحت‌تاثیر اهداف و خواسته‌های آمریکا قرار دارد و اینکه اتحادیه اروپا تا چه میزان در قبال ایران سیاست مستقلانه‌ای داشته است؟

اتحادیه اروپا در مقابل همه جا کاملا مستقل است. منتها یک رقابت پنهان و بسیار جدی میان اروپا و آمریکا وجود دارد. آمریکایی‌ها از تمام اهرم‌ها برای جلوگیری از اروپا استفاده می‌کنند. به همین دلیل، تعاملی میان این دو وجود ندارد. همسویی میان اروپا و آمریکا نیست برعکس میان آنها رقابت وجود دارد. این رقابت هم می‌تواند بن مایه سیاست‌هایی باشد که ایران از آنها بهره ببرد. تنها چیزی که اروپا را باز می‌دارد، تهدیدهای آمریکا و تحریم‌هایی بوده که اعمال کرده است. اگر کسی به این تحریم‌ها پشت کند با واکنش شدید آمریکا رو به رو می‌شود.

پرونده هسته‌ای ایران همواره یک چالش میان اروپا و آمریکا محسوب می‌شده است. به عبارتی، اروپا همواره به عنوان یک حاشیه حضور داشته و اروپا در اثر فشارهای آمریکا به عنوان یک قطب در مقابل ایران قرار می‌گرفتند. این موضوع به این معنا نیست که اروپایی‌ها از هسته‌ای شدن ایران استقبال کنند. از طرفی رضایت اروپا هم مربوط به از سرگیری روابط تجاری و اقتصادی با ایران نیست، بلکه بیشتر به این دلیل بوده که اروپایی‌ها دیگر توان یک جنگ تازه در خاورمیانه را ندارند و می‌دانند یک جنگ تازه در خاورمیانه دامن آنها را نیز می‌گیرد، تا چه حد این گمانه همخوان با سیاست‌های تازه اروپا برای تعامل با ایران است؟

این کاملا درست است. اروپایی‌ها از اینکه قدرت در هر کجای دنیا به رقیب آنها تبدیل شود، هراس دارند و جلوی آن را می‌گیرند. ولی از اینکه بگذریم آنها هیچ همسویی با آمریکا ندارند و مستقل عمل می‌کنند. البته این نکته نیز وجود دارد که اروپا فکر می‌کند اگر قرار باشد ایران هسته‌ای شود و از نظر صنایع نیز پیشرفت کند و تبدیل به قدرتی در مقابل قدرت‌های غربی شود و بازار برای خودش به وجود آورد، مساله‌ای است که جهان سرمایه‌داری آن را نمی‌پذیرد.

اروپایی‌ها در وضعیت نابسامان اقتصادی قرار دارند که بازار ایران می‌تواند کمک بسیاری به آنها برای خروج از این وضعیت کند. به همین دلیل هم به ایران روی آورده‌اند. یادمان باشد وقتی کشوری در تحریم قرار دارد و آن گاه تحریم‌ها برداشته می‌شود، مسابقه‌ای میان کشورهای اروپایی برای حضور در آن کشور به وجود می‌آید. برای مثال در سال ۱۹۲۴ به یکباره جامعه غرب تصمیم گرفت با اتحاد جماهیر شوروی سابق وارد مذاکره و تعامل شود. ایتالیای فاشیست آن موقع اولین کشوری بود که با شوروی وارد مذاکره و تعامل شد و بعد از آن یکی یکی کشورهای اروپایی وارد مذاکره و مراودات با شوروی شدند و این کشور را به رسمیت شناختند. اکنون هم اگر دقت کنید ایتالیا اولین کشوری بود که با ایران وارد تعامل و مذاکره شد. این نشان از یک هماهنگی و ارکستر غربی است که وقتی در مورد مسائل مهم و استراتژیک با کشوری به توافق برسند، رقابت میان کشورهای اروپایی شکل می‌گیرد.

سفرهای افرادی مانند جک استراو و نخست‌وزیر سابق ایتالیا و دیگر مقامات این کشور چه معنای تلویحی می‌تواند داشته باشد؟

این قبیل حرکت‌ها را می‌توانیم هموار کننده مسیرهای آتی بدانیم. آقای استراو نماینده است و سفرش چندان از نظر رسمی معنایی ندارد، ولی در عین حال به عنوان یک چهره سیاسی که سابقه وزارت را در پرونده خود دارد در مجامع اروپایی حرف خواهد زد و آنها را تشویق به مراوده با ایران خواهد کرد. این اقدام نیز بخشی از رقابتی است که از آن سخن گفتم.

آیا بهبود وجهه سیاسی ایران در میان اروپاییان می‌تواند به کاهش همراهی آنها با آمریکا در بحث تحریم‌ها منتهی شود؟

در بحث تحریم‌ها فقط و فقط موانعی هست که آمریکا به وجود می‌آورد. اگر این موانع نباشند، مطمئن باشید که اروپایی‌ها از هیچ اقدامی در مراودات تجاری با ایران فروگذار نخواهند بود و تحریم‌ها را برمی‌دارند. ولی در عین حال این‌گونه نیست که صنایع خود را به روی ایران بگشایند و اجازه دهند که ایران روی پای خودش بایستد. این یک نکته استراتژیکی است که از قرن نوزدهم اروپایی‌ها مدنظر داشتند و رموز صنعتی خود را به هیچ کشور دیگری منتقل نمی‌کنند.