دشمنان ایران آرام باشند
فرید زکریا * مخالفت با توافقنامه جدید بر سر برنامههای هستهای ایران قابل پیشبینی بود، اما همچنان سردرگمکننده است. در صورتی که هیچ معاملهای با ایران نمیشد، تهران به پیشرفت در برنامههای هستهای خود ادامه میداد و با هیچ محدودیت یا بازرسی موافقت نمیکرد. لزومی برای تصور این سناریو وجود ندارد، چراکه پیشتر اتفاق افتاده است. در سال ۲۰۰۳، ایران پیشنهاد گفتوگو بر سر برنامههای هستهای و دیگر موضوعات را به آمریکا ارائه داد. دولت بوش به این پیشنهاد روی خوش نشان نمیداد؛ چراکه بر این باور بود ایران ضعیف است و با اعمال تحریمها عقبنشینی میکند یا اینکه در مقابل خواستهای غرب تسلیم میشود.
فرید زکریا * مخالفت با توافقنامه جدید بر سر برنامههای هستهای ایران قابل پیشبینی بود، اما همچنان سردرگمکننده است. در صورتی که هیچ معاملهای با ایران نمیشد، تهران به پیشرفت در برنامههای هستهای خود ادامه میداد و با هیچ محدودیت یا بازرسی موافقت نمیکرد. لزومی برای تصور این سناریو وجود ندارد، چراکه پیشتر اتفاق افتاده است. در سال ۲۰۰۳، ایران پیشنهاد گفتوگو بر سر برنامههای هستهای و دیگر موضوعات را به آمریکا ارائه داد. دولت بوش به این پیشنهاد روی خوش نشان نمیداد؛ چراکه بر این باور بود ایران ضعیف است و با اعمال تحریمها عقبنشینی میکند یا اینکه در مقابل خواستهای غرب تسلیم میشود. بنابراین هیچ معاملهای اتفاق نیفتاد و نتیجه این شد که ایران در سال ۲۰۰۳، تنها ۱۶۰ دستگاه سانتریفیوژ داشت و امروز ۱۹ هزار دستگاه.
این درست است که ایران امروز تحت فشار شدیدترین تحریمها قرار دارد، اما در گذشته نیز ایران طیف وسیعی از تحریمها را تجربه کرده است. افزون بر این، برنامههای هستهایاش نیز همواره هدف عملیات تخریبی از سوی اسرائیل و سرویسهای جاسوسی غرب قرار داشته است. با این وجود شمار سانتریفیوژها همچنان افزایش یافت.
نکته اینجا است که در یک دهه اخیر، ایران به طور جدی تکنولوژی هستهای خود را با کمک هزاران دانشمند و کارشناس ارتقا داده است. برای یک کشور غنی از نفت، هزینههای برنامههای هستهای خیلی سرسام آور نیست. بنا بر برآورد آژانس اطلاعات انرژی آمریکا، درآمد نفتی ایران حتی تحت شرایط تحریم حدود ۶۹ میلیارد دلار در سال است.
توافق ژنو فرصتی برای محک زدن اهداف ایران فراهم آورده است. چین و روسیه به منظور بازگرداندن ایران پای میز مذاکره قطعنامههای تحریمی شورای امنیت را امضا کردند. اما اکنون که ایران این اقدام را انجام داده است، از موضع حمایتی خود در مورد اعمال تحریمها علیه ایران کوتاه میآیند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به طور صریح مخالفت خود را با توافق هستهای اعلام کرد. این در حالی است که وی در یک دهه گذشته نتوانسته مانع پیشرفت برنامههای هستهای ایران شود. اما توافق ژنو توانست غنیسازی ۲۰ درصدی را در ایران متوقف کند و ذخایر اورانیوم غنی شده با خلوص بالا را نیز کاهش دهد.
رویکرد نتانیاهو، رفتارهای بوش را در ذهن تداعی میکند. او بر این باور بود که ایران با اعمال تحریمها به سوی فروپاشی و تسلیم پیش میرود در صورتی که هیچ نشانهای این نگاه را تایید نمیکرد (باید به خاطر داشت که ایران بدون عقبنشینی هشت سال در برابر جنگ با عراق ایستادگی کرد). او گمان میکرد که در نهایت حمله نظامی میتواند، برنامههای هستهای ایران را برای مدتی طولانی به عقب براند و سپس گزینه تغییر رژیم اجرا شود. این تنها آرزو برای بوش بود و نه یک استراتژی کاربردی.
نگرانی کشورهای عرب حوزه خلیجفارس به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی به اندازه اسرائیل به طور علنی مطرح نشد، اما جای تردیدی نیست که آنها نیز از این توافق خرسند نیستند. آنچه روشن نیست این است که چگونه توافق نکردن با ایران میتوانست نگرانیهای امنیتی آنها را از بین ببرد.
پس چه چیزی این مخالفتها و موضعگیریهای تند را توجیه میکند؟ فکر میکنم ترس از این معامله، کمتر از نگرانی از چشمانداز پس از این توافق است. بسیاری تصور میکنند که با این معامله روابط ایران و آمریکا از سرگرفته میشود. روابطی که میتواند به طور بنیادین فضای ژئوپلتیک را دگرگون کند. به این ترتیب آمریکا در کنار ایران و عراق شیعه قرار میگیرد و این در حالی است که تنشهای فرقهای همچنان در منطقه جریان دارد. به این ترتیب توازن قدرت در بازار نفت نیز به هم میریزد. جایی که ایران پس از عربستان سعودی، دومین ذخایر بزرگ نفت را در اختیار دارد.
دشمنان ایران باید آرام باشند. این توافقنامه مهم است، اما یک توافق مقدماتی بر سر برنامههای هستهای ایران به شمار میرود. این حتی یک معامله نهایی نیست که دستیابی به آن بسیار دشوار به نظر میرسد. از سوی دیگر این توافق اتحادهای جدید تاریخی را رقم نزده است. واشنگتن همچنان در پارهای موارد از موضعگیری تهران علیه تل آویو گرفته تا حمایت از حزبالله و نقشآفرینی جمهوری اسلامی در عراق، با ایران اختلاف نظر دارد. همچنین جمهوری اسلامی نیز به سهم خود همچنان مواضع ضد آمریکایی خود را حفظ کرده است. این دو کشور هنوز هم دشمن بنیادین یکدیگر به شمار میروند.
در سال ۱۹۷۲، ریچارد نیکسون و مائو زدونگ با سرنیزه نیروهای ژئوپلتیک قدرتمند با گذشته وداع کرده و یک فصل جدید را در روابط خود بنا نهادند. معامله با ایران در این سطح ارزیابی نمیشود. این بیشتر به پیمان تسلیحاتی آمریکا و جماهیر شوروی سابق میماند که در آن دو کشور دشمن یکدیگر، زمینهای مشترک پیدا کردند.
اما نگرانی نسبت به این قرارداد مقدماتی نشان میدهد که بسیاری از کشورهای منطقه به اینکه ایران را یک دشمن دائمی قلمداد کنند، عادت کردهاند. دشمنی که به یک ابزار سازماندهی شده برای بسیاری در خاورمیانه تبدیل شده است.
انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ به اندازهای مهیج و کامل بوده است که بازگشتن از این راه دشوار خواهد بود. در حال حاضر توافق مقدماتی با ایرن یک چرخش جدی نیست و تنها یک گام است. اما یک گام رو به جلو.
*سردبیر مجله تایم/ دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر