از تعامل با ایران تا پیشبرد مذاکرات صلح
دکتر ابراهیم متقی*
روندهای سیاست خارجی آمریکا همواره مبتنی بر الگوهای متفاوتی شکل میگیرد که از قابلیت لازم برای پاسخگویی به بخشی از نگاههای موجود در ساختارها و لایههای زیرین سیاستگذاری در این کشور را دارد. سیاست قدرت و امنیت ماهیت چندبعدی دارد بنابراین هر گروه و گرایشی میتواند بخشی از نشانههای قدرتسازی را پیگیری کند و برای تحقق آن راهکارهایی را دنبال کند.
بر این اساس، در ۱۹ جولای ۲۰۱۳ (جمعه ۲۸ تیرماه) ۱۳۱نماینده عضو کنگره آمریکا شامل ۱۷ عضو حزب جمهوریخواه و ۱۱۴ نماینده حزب دموکرات بیانیهای را تنظیم کردند که در آن بر ضرورت به کارگیری الگوهای مبتنی بر مصالحه و همکاریهای چندجانبه با ایران تاکید داشتند.
دکتر ابراهیم متقی*
روندهای سیاست خارجی آمریکا همواره مبتنی بر الگوهای متفاوتی شکل میگیرد که از قابلیت لازم برای پاسخگویی به بخشی از نگاههای موجود در ساختارها و لایههای زیرین سیاستگذاری در این کشور را دارد. سیاست قدرت و امنیت ماهیت چندبعدی دارد بنابراین هر گروه و گرایشی میتواند بخشی از نشانههای قدرتسازی را پیگیری کند و برای تحقق آن راهکارهایی را دنبال کند.
بر این اساس، در ۱۹ جولای ۲۰۱۳ (جمعه ۲۸ تیرماه) ۱۳۱نماینده عضو کنگره آمریکا شامل ۱۷ عضو حزب جمهوریخواه و ۱۱۴ نماینده حزب دموکرات بیانیهای را تنظیم کردند که در آن بر ضرورت به کارگیری الگوهای مبتنی بر مصالحه و همکاریهای چندجانبه با ایران تاکید داشتند. مساله اصلی این بیانه معطوف به تغییر تدریجی در سیاست هستهای ایران است. در این نامه تاکید شده است که احتمال دارد که دولت جدید فرآیندی را در پیش بگیرد که معطوف به تولید سلاح هستهای نشود، بلکه در مقابل زمینهها را برای اعتمادسازی و شفافسازی بینالمللی به وجود بیاورد. نباید فراموش کرد که در این نامه هیچ صحبتی از این نشده است که آمریکا قابلیتهای هستهای ایران را مورد پذیرش قرار دهد. در ادبیات مربوط به هستهای مفهوم قابلیت (capability) جایگاه خاص خود را دارد. هر جا که این واژه استفاده میشود به زیرساختهای لازم برای غنی سازی اشاره میکند و زمینههای لازم برای استفاده از انرژی هستهای در خدمات درمانی و پرتو افکنی فراهم میکند.
علاوه بر اینکه در این نامه هیچگونه اشارهای به این مساله نشده است، وضعیت ارتباطی ایران و آمریکا نیز چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اما نمایندگان کنگره آمریکا در نامه خود به دولت اوباما هشدار دادهاند که مبادا فرصت تعامل با دولت جدید ایران را از دست بدهد. آنها این رویکرد را مورد اشاره قرار دادهاند که ایران در دوران جدید و پس از به قدرت رسیدن دولت میانه روی دکتر روحانی به تعامل با جهان به نحو متفاوتی نگاه میکند. به این دلیل که نگاه دولت جدید به سیاست بینالملل سازندهتر خواهد بود ممکن است فرصت لازم برای همکاری با ایران فراهم شود.
به نظر من این بیانیه تحت تاثیر چهار عضو اصلی کابینه یعنی باراک اوباما، رییسجمهور، جو بایدن، معاون رییسجمهور، چاک هیگل، وزیر دفاع و جان کری، وزیر خارجه تنظیم شده است. این چهار عضو، اعضای اصلی شورای امنیت ملی آمریکا را تشکیل میدهند. در شورای امنیت ملی آمریکا تصمیمگیری باید به اتفاق آرا صورت گیرد. این چهار نفر کسانی هستند که یک دهه قبل در کنار همدیگر در مجلس سنا قرار داشتند و به عنوان همکارانی بودند که بخشی از سیاستهای راهبردی آمریکا را تنظیم میکردند. بنابراین فرآیندی در عرصه سیاست گذاری خارجی ایالات متحده و در اصلیترین نهادهای تصمیمگیری این کشور در حال شکلگیری است که نشاندهنده سیگنالهای انعطافپذیر است. من رویکرد باراک اوباما به ایران و بیانیه اخیر ۱۳۱ امضایی نمایندگان کنگره که ماهیت دو حزبی دارد، به عنوان یک نشانه همکاری جویی با ایران تلقی میکنم. این سیگنالها، اولین گامها در راستای نشان دادن تغییرات در سیاست آمریکا در قبال ایران محسوب میشود. هرگاه فرآیندهایی شکل بگیرد که معطوف به تحول بنیادین در سیاستهای ایالات متحده باشد در فضای محدود، نشانههای کاملا مشخصی آغاز میشود. بنابراین موضوعی که در ۱۹جولای در مجلس نمایندگان شکل گرفت و نامهای را که منتشر شد باید از مجموعه سیگنال هایی دانست که این سیگنالها بخشی از سیاستسازی را در حوزه امنیت ملی آمریکا تشکیل میدهند.
با این وجود، به موازات این اقدام مثبت و سازنده، شاهد این بودیم که چند روز پیش تحریمهای جدیدی علیه ایران توسط کنگره تصویب شد. همزمان با این اقدام، در اول جولای (۱۰ تیر) نامهای با امضای ۴۳ عضو کنگره آمریکا به کاخ سفید منتشر شد که در آن به مقامات کاخ سفید هشدار داده بودند که به بهانه انتخاب روحانی، فشارهای تحریمی را علیه ایران کاهش ندهند. بنابراین به نظر میرسد که دو فضا به موازات همدیگر در داخل مجموعههای تصمیمگیری آمریکا در حال حرکت است. لابیهای عربی و اسرائیلی تلاش میکنند این فضای جدید ایجاد شده ناشی از انتخابات ایران را تخریب کنند. آنها درصدد این هستند که جدال علیه ایران را در فضای سیاست گذاری ایالات متحده گسترش دهند و به نوعی این تضادها را متوجه سیاستهای منطقهای ایران کنند تا منافع خود را در منطقه به دست آورند.
بنابراین حرکت بیش از یک چهارم از نمایندگان کنگره آمریکا برای تعامل با ایران را باید شروع حرکت جدیدی دانست که این حرکت جدید میتواند ماهیت همکاری جویانه داشته باشد؛ اما اگر این حرکت به نتایج مطلوبی منجر نشود، مخاطرات جدی برای روابط ایران و آمریکا در سطح منطقهای و بینالمللی به وجود میآورد. بنابراین برای عبور از فضای پرتنش فعلی این سیگنالها باید تبدیل به یک سیاست عملی شود. حالا اولین گام آغاز شده است و تغییر در فضای سیاست و فرآیندهای اجرایی در حوزه سیاستگذاری باید گام بعدی باشد تا منافع دو کشور به بهترین نحو دنبال شود.
در کنار این فرآیند، ششمین سفر جان کری به منطقه، از زمان تصدی وزارت امور خارجه آمریکا برای احیای روند صلح خاورمیانه را باید در نظر گرفت. او روز جمعه برای سومین بار در طول یک هفته به رامالله رفت و با محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین دیدار کرد. به نظر میرسد که انعطافپذیری آمریکا در مورد مساله تحریمهای ایران و در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران باید دارای مابهازای منطقهای باشد. بحث آمریکاییها این است که باید سیاست جدید منطقهای در دستور کار قرار گیرد که فرآیند نقشه راه را که منجر به شکلگیری دو دولت میشد حاصل کند. حتی پیامهایی که بین نتانیاهو و محمود عباس مبادله شده است، باید نشانههایی دانست که دولت فلسطینی تحت تاثیر رویکرد آمریکایی در مورد دو دولت و صلح بین فلسطینیها و اسرائیلیها در نظر گرفت.
بنابراین آمریکا درحال بازبینی سیاستهای منطقهای خود با توجه به تحولات سوریه، مصر، ایران و اسرائیل است و در این میان پیشبرد مذاکرات صلح بین فلسطینیها و اسرائیلیها میتواند آغاز این سیاست جدید باشد. باید در آینده نزدیک انتظار بروز نشانههای بیشتری از این سیاست جدید منطقهای را داشت.
*مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
منبع: دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر