کار برای زندگی یا زندگی برای کار

مترجم: شادی آذری

بازنشسته شدن و عضویت در یک باشگاه گلف آغاز زندگی راحت و پر از آرامشی است که برای آمریکایی‌ها همیشه یک رویای شیرین بوده است. به راستی چقدر می‌توان وقت خود را بار گلف و تفریحاتی از این قبیل گذراند؟ این پرسشی است که بسیاری از نسل ۷۶میلیون نفری رونق‌دهندگان اقتصاد آمریکا با رسیدن به سن بازنشستگی از خود می‌پرسند. بعضی افراد هیچ‌گاه از این تفریحات خسته نمی‌شوند.

اما برای تعداد روزافزونی از آدم‌ها، ایده سرگرم شدن با بازی‌هایی چون ماروپله، تنیس و گلف به مدت ۲۰سال در یک کلمه، خسته‌کننده است.

در چنین شرایطی شرکت‌ها با این مساله روبه‌رو هستند که چگونه با فقدان دانش جمع کثیری از کارمندان خود که به سن بازنشستگی نزدیک می‌شوند، دست و پنجه نرم کنند.

در بسیاری از شرکت‌های آمریکایی ۵۰درصد از مدیران و سایر کارمندان کلیدی تا سال ۲۰۱۰ به سن بازنشستگی می‌رسند و مجاز به ترک خدمت هستند. ۷۰درصد از کارکنان این شرکت‌ها هم تا سال ۲۰۱۵ بازنشسته می‌شوند.

ویلیام بایهام در کتاب تازه خود به نام «۷۰سالگی: ۵۰سالگی جدید» که انتشارات دی‌دی‌آی به تازگی منتشر کرده است و مبلغ آن ۳۰دلار است، نوشته است که برخی از شرکت‌ها و کارکنان در حال بررسی این موضوع هستند که در چنین شرایطی چگونه می‌توان هر دو طرف را خوشحال کرد. انتظارات هر یک از افراد نسل رونق‌دهنده اقتصاد آمریکا از زندگی که در سن ۶۰ سالگی هستند مانند انتظار یک فرد ۸۳ ساله است. اما براساس آنچه بایهام می‌گوید این روزها نه تنها انسان‌ها بیشتر عمر می‌کنند، بلکه سن معنای گذشته خود را هم از دست داده است.

به همین خاطر است که شرکت‌ها کارکنان مسن خود را تشویق می‌کنند که تا چندین سال پس از بازنشستگی‌شان هم در شرکت بمانند. اما به جای نگه‌داشتن آنها بر سر همان شغل سابق، از آنها به عنوان مهره‌ای هیبریدی استفاده می‌شود.

به این معنا که در کنار کاری که برای شرکت می‌کنند، به عنوان ناظر بر کارهای نسل جوان هم خدمت می‌کنند.

ایده‌ای که پشت این اقدام نهفته است این است که کارمندان مسن‌تر آگاهی‌هایی را که طی خدمتشان کسب کرده‌اند، در عین حالی‌که در امور مشارکت دارند و به چالش کشیده می‌شوند، به همکاران جوان خود منتقل کنند.

به‌تازگی بایهام با سایت خبری فوربس درباره اینکه چگونه شرکت‌ها می‌توانند به بهترین نحو ممکن از نابودی احتمالی دانش، قدرت ذهنی و آگاهی‌های کارمندان مسن جلوگیری کنند و در عین‌حال آنها را خوشحال نگهدارند، چت کرده است. شرح این گفت‌وگوی آنلاین را در زیر می‌خوانید:

فوربس: چرا می‌گویید ۷۰ سالگی، ۵۰ سالگی جدید است؟

بایهام: به لحاظ فیزیکی این روزها ۷۰ ساله‌ها کارهایی را انجام می‌دهند که معمولا ۵۰ ساله‌ها انجام می‌داده‌اند. به لحاظ فیزیکی، ذهنی و رفتاری آنها با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان در همین سن، متفاوتند. مواجهه آنها با کار نیز متفاوت است. آنها از کار کردن لذت می‌برند. یکی از افرادی که من برای کتابم با آنها مصاحبه کردم به من گفت متنفر است که به یک میهمانی برود و در آنجا به حضار بگوید که بازنشسته شده است.

این با تصور ذهنی وی از خودش منطبق نیست. بسیاری از افرادی که در نسل رونق‌دهندگان اقتصاد آمریکا هستند، از همدلی موجود در محیط کار لذت می‌برند.

گذشته از این موضوع، تعداد زیادی از افراد نمی‌توانند با حقوق بازنشستگی از عهده مخارجشان برآیند.

سومین دسته کسانی هستند که می‌توانند در دوران بازنشستگی از عهده مخارجشان برآیند اما تشویشی در مورد دوران بازنشستگی دارند که پیش از این وجود نداشت.

آنها نگران می‌شوند که با بازنشسته شدن باید در انتظار مرگ باشند.

حتی برخی از آنها نمی‌دانند چگونه سرمایه‌گذاری کنند چون نمی‌دانند چند سال دیگر زنده هستند. آیا آنها باید برنامه‌های ۲۰ساله برای خود تعیین کنند یا ۴۰ساله؟

نقش واقعی کسانی که پس از سن قانونی بازنشستگی هم کار می‌کنند در ایجاد تغییر در کار چیست؟

درصد زیادی از آنها سمت‌های مدیریتی را ترک می‌کنند و به یک ناظر تبدیل می‌شوند.

معمولا شرکت‌ها مسوولیت‌های شغلی آنها را تغییر می‌دهند.

من واقعا تعجب‌زده بودم از اینکه تا این اندازه شاهد ترک افراد از سمت‌های مدیریتی بودم و اینکه چه‌قدر معمول است که آنها وظایف رهبری خود را کنار می‌گذارند.

من با یک مدیر مصاحبه کردم که در سابق یک دانشمند بود. آنچه او واقعا می‌خواست انجام دهد این بود که به عقب برگردد و دوباره یک دانشمند باشد. او از استرسی که مدیریت برایش در پی داشت خسته بود. در نهایت هم همین کار را کرد.

شرکت‌ها با فقدان دانش و آگاهی کارکنان خود چه می‌کنند؟

آنها باید در مورد تصمیم‌گیری خود در انتخاب کسانی که باید بازنشسته شوند دقت عمل زیادی به خرج دهند. اگر کسی می‌خواهد بازنشسته شود نباید او را از این کار منع کنند.

اما مدیران باید کسانی را جست‌وجو کنند که نمی‌خواهند بازنشسته شوند و انتخاب کنند چه کسی می‌خواهد قرارداد خاصی برای دوران بعد از بازنشستگی خود ببندد.

برای کسانی که شناسایی می‌کنند باید ساعت‌های کاری انعطاف پذیری تعیین کنند و یا از آنها بخواهند کارشان را بدون در نظر گرفتن ساعت کاری در خانه یا محل کار انجام دهند. بدین ترتیب شرکت‌ها می‌توانند از دانش و آگاهی آنها استفاده کنند.