کتاب معمای فراوانی(۶۳)
انتقاد از تمرکزگرایی شدید
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
اما AD از ترس اینکه اتهامزنی احزاب به همدیگر بشدت خطرناک است، توافق رسمی درباره فساد را پیشنهاد داد، پیشنهادی که مورد بیتوجهی قرار گرفت.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
اما AD از ترس اینکه اتهامزنی احزاب به همدیگر بشدت خطرناک است، توافق رسمی درباره فساد را پیشنهاد داد، پیشنهادی که مورد بیتوجهی قرار گرفت. در عوض هنگامی که خوزه وینسنت رانجل یک عضو مستقل مجلس به نمایندگی از MAS، اتهامات مشخصی را علیه حواریون برشمرد و COPEI بسرعت به او پیوست و خواهان تحقیق درباره اتهاماتی شد که دولت قراردادها و اعتبارات عظیم را برای پس دادن بدهی به کمکدهندگان مبارزات انتخاباتی ۱۹۷۳ پرز استفاده کرده است.
بحث برسر فساد با پیشنهاد حیرتآور و بد موقع دیوید مورانس بلو رهبر کنگره که پشتیبان نزدیک رییس جمهور پرز بود ابعاد بحرانی پیدا کرد. او پیشنهاد کنار گذاشتن یکی از مواد قانون اساسی را داد که مانع انتخاب مجدد رییس جمهور میشد. این پیشنهاد را نخستین گام به سمت نامزدی مجدد پرز در۱۹۷۸ تفسیر کردند و خبر تکان دهندهای شد. AD بیدرنگ هرگونه تلاش برای تغییر قانون اساسی را باطل ساخت اما در فضای سیاسی پرتنشی که سیمان کاریب و پنتاکوم بوجود آورده بود رهبران حزب اطمینانی بیش از خاتمه دادن به ترس احزاب مخالف دادند. دبیر کلAD کارلوسکا ناچه ماتا مجبور شد به مجلس اعلام کند که شخص رییس جمهور نمیخواهد این ماده قانون اساسی لغو شود.
بحث در مجلس نمایندگان برسر نقش حواریون، که نام صاحبان صنایع و بانکداران مرتبط با بالاترین سطوح دولت دایم ذکر میشد، همدستی بیصدای گذشته را شکست. تنشهای بین احزاب، قوه مجریه و مقننه و بین AD و دولت را وخیمتر ساخت. در آوریل۱۹۷۵، روابط چنان تیره و تار شد که احزاب همدیگر و دولت پرز را متهم میساختند که تهدیدی برای آینده دموکراسی هستند. همانطورکه مجادلات به درازا میکشید، AD خودش را در موضع بیسابقه تقبیح علنی دوستان ریاست جمهور یافت (آنها را متهم به دریافت کمک قابل توجه از دولت پیشین COPEI نیز کرد) و جزئیات محرمانهای از چگونگی تبعیض و جانبداریها داد. جناح چپ با خوشحالی به حمله AD پیوست که به تینوکو طراح اصلاحات اداری توجه نموده بود. جناح چپ اشاره میکرد تینوکو از طریق کمیسیون CRIAP، پنتاکوم، سیمان کاریب، پالایشگاهی در کاستاریکا و مشارکت در تهیه پیشنویس قانونی اختیارات ویژه، قانون ملی کردن سنگ آهن و قوانین بانکداری، نفوذ سیاسی و اقتصادی فراوانی متمرکز ساخته است. مهمتر از همه اینکه او همزمان رییس بانک لاتین، یک بانک مهم خصوصی و رییس بخش قانونگذاری کمیسیون دایمی امور مالی در مجلس نمایندگان بود که نمونهای آشکار از تضاد منافع محسوب میشد.
فریاد اعتراض عمومی آنچنان بلند بود که پنتاکوم و نیز اصلاح دولت را عملا متوقف ساخت حداقل آنگونه که رسما اظهار شده بود. رییسجمهور پرز مجبور شده بود علنا از این اصل حمایت کند که صنایع اساسی باید در دست دولت باقی بماند. AD برای حفظ ظاهر هم که شده، موضع موافق پیشنهادات اصلاح اداری را اتخاذ کرد که سرممیز کل مطرح ساخته بود. تجدید سازمان CRIAP، با تلاش به اصلاح فراگیر در میانه رونق نفتی، عملا میتوانست وظایف تولیدی دولت را فلج کند.
یادداشتهای درونی حزب، مشخصتر بودند: آنها از دور زدن حزب، عدم حسابرسی و کنترل و تمرکزگرایی شدید انتقاد میکردند. اما مهمتر از همه اینکه حزب برنامه قراردادن صنعت تازه ملی شده نفت تحت مسوولیت شورای ملی شرکتهای دولتی که به زودی تشکیل میشد را شدیدا محکوم کرد. همانطور که لویس استبان ری رهبر AD نوشت «برنامه به اصطلاح تینوکو، بلند پروازانهترین و هوشمندانهترین راهبرد... سرمایهداری ونزوئلایی (یا بخشهایی از سرمایهداری) است تا کنترل ابزارهای اقتصادی دولت را در دست بگیرد که با تمام صنعت نفت شروع میشود... این پذیرفتنی نیست.»
تند وتیزی مخالفان، اصلاحات پیشنهادی دولت را عملا متوقف ساخت. اما آنچه به جای آن اتفاق افتاد بدترین تحول ممکن بود- تلاش به تصویب پیشنهادات CRIAP به شکل تعدیل شده و بدون تایید حزب. وقتی مدافعانAD بر حفظ نظارت وزارتخانهای به جای نظارت مستقیم ریاست جمهوری برای شرکتهای دولتی پافشاری کردند، پرز با ایجاد پست جدید وزیر گسترش، سازماندهی و نظارت صنایع اساسی، آنها را دور زد. این نهاد که مشابه شرکت فوق هلدینگ بود بر پروژههای عظیم صنعتی در بخشهای معدن، فولاد، انرژی، پتروشیمی و متالوژی نظارت میکرد. پرز سپس کارملو لوریا، همکار نزدیک و ستاره درخشان فدکاماراس را به این سمت منصوب کرد.
اما از همان آغاز، دوام و حیات این وزارتخانه جدید مورد تردید بود. مدیران در CVG و PETROVEN که دو تا از مهمترین شرکتهای هلدینگ در صنایع اساسی بودند و نیز مقامات وزارت مالیه، لوریا را تهدیدی آشکار به استقلال نهادی خویش میدیدند. اختلافات جدی بر سر دامنه اختیارات با آنها، با وزیر معادن و با روسای ادارات آمار و پرسنلی بروز کرد که قبلا فقط به وزیر مالیه گزارش میدادند. با اینکه لوریا دقت میکرد تا حوزه اختیارات با رودریگوئز همپوشانی نداشته یا در تضاد در نیاید. رودیگوئز در عرض یکسالی که جایگزین وزیر برنامهریزی شده بود یار نزدیک رییسجمهور باقی ماند و مشاور اقتصادی پرز بود و با وظایف و عنوانی جدید به وزیر دبیرخانه رییسجمهور تبدیل گردید.
بنابراین اصلاح دولت که براساس نقشها و قواعد قانون، نهادینه شده برای افزایش کارایی بود جای خود را به پاتریمونیال، تمرکزگرایی، فساد و رقابت اداری داد و میزان از همگسیختگی اوضاع را بهشدت بالا برد. روابط شخصی با رییسجمهور، صف و ستاد قدرت در بخش عمومی را مشخص میساخت، اما چون این روابط اغلب جابهجا میشد، واقعیتهای نهادی نیز تغییر میکرد. در عین حال روابط بین احزاب و بین دولت و AD بشدت آسیب دید. گونزاکس باریوس در یک هشدار غیرمنتظره عمومی به رییسجمهور، محدودیتهای ریاست جمهوری را با این جملات روشن ساخت «AD در برابر هیچکس حتی دولت منتخب خود سر تعظیم فرود نمیآورد.» او گفت اگر دولت بخواهد پروژههایی به مجلس تقدیم کند که حزب نامناسب تشخیص دهد آنها رد خواهند شد- یک مفهوم سیاسی تکان دهنده از حزبی که با انضباط مرکزی اکیدا دموکراتیک فرمان میدهد. پنتاکوم نخستین پروژهای بود که رد شد، سایر پروژهها هم بودند. به گفته باربوس: «من معتقد نیستم که رییس جمهور پرز طرح توجیه نشدهای انجام دهد اما اگر او به هر علت دور از ذهنی اینکار را بکند ما وضعی را پیشبینی میکنیم که - AD چه با نظر مخالفان و یا با نظر خودش متقاعد شود- که این سیاستها را تایید نکند، این اتفاق میافتد.»
ارسال نظر