کتاب معمای فراوانی(۴۹)
آثار آنی یک گنج سرشار
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
کاملا ثابت گردید شعار «دموکراسی با انرژی» که کارلوس آندره پرز، نامزد ریاستجمهوری حزب اکسیون دموکراتیکا (AD) برای انتخابات 1973 استفاده کرد یک شعار انتخاباتی مناسب بود. پرز که مردی استوار، منضبط و پرکار بود پویایی و جسارتی مثالزدنی داشت که قابل مقایسه با سایر سیاستمداران ونزوئلایی نبود. مبارزات انتخاباتی وی که مشاوران خارجی به طرزی عالی سازماندهی کردند، این ویژگیها را در پیادهرویهای برنامهریزی شده بیشمار او در شهرها و روستاهای کشور به نمایش گذاشت. خصوصا تصاویر تلویزیونی وی بسیار اثرگذار بود، پرز با حالتی نیمه دو از میان خیابانهای ونزوئلا میگذشت، دستانش را تکان میداد، به کارکنان محلی حزب خوشامد میگفت، از مراکز خرید و ایستگاههای رادیو بازدید میکرد و در محلههای آسفالت نشده از روی چالههای پر آب و گل میپرید. او با زیر پا نهادن تمام ونزوئلا، به معنای واقعی کلمه پست ریاستجمهوری را راحت به دست آورد.
اما «دموکراسی با انرژی» چیزی بیش از سبک شخصی نیرومند پرز را در خود داشت. در همین اثنا که رییسجمهور آینده، شهرهای ونزوئلا را برای آرای مردم زیر پا میگذاشت، قیمتهای بینالمللی نفت شروع به اوج گرفتن کرد. در ۱۹۷۳ حقیقتا دموکراسی به انرژی متصل شده بود اما به شیوهای که حتی باهوشترین مشاوران انتخاباتی قادر به پیشبینی نبودند. در عرض فقط پنج سال، بودجه دولت پرز توانست درآمدی بیش از تمام دولتهای قبلی ونزوئلا از ۱۹۱۷ به این سو دریافت کند. چهار برابر شدن قیمتهای نفت که واقعهای مسرتبخش و کاملا غیرمنتظره بود از تغییرات در بازار بینالمللی نفت، نشات میگرفت و یک عامل زیربنایی اساسی در تجدید ساختار روابط سیاسی و اقتصادی بود که پس از ۱۹۷۳ در ونزوئلا اتفاق افتاد.
اینکه چگونه ایندلارهای نفتی استفاده میشد عمدتا به «قفسها یا محدودیتهای» گذشته بستگی داشت، یعنی ارتباطات اقتصادی که توسعه نفتی را تشویق میکرد، یک دولت نفتی که در حال گسترش یافتن و متمرکزکردن قدرت بود و دموکراسی توافقی با سیاستگذاری بر پایه توزیع رانت نفت و راضی نگهداشتن مردم. مجموعه این عوامل ترجیحات و رفتار رییسجمهور جدید را شکل میداد. این عوامل همراه با بزنگاه خاص سال1973، رونق نفتی، پیروزی عظیم انتخاباتی AD و باور گسترده سیاستگذاران که قبل از پایان یافتن نفت نیاز به تغییر جهت اقتصاد است، احساس قوی فرصت آماده برای متحول ساختن ونزوئلا و یک برنامه عملی کاملا متناقص بهوجود آورد که فقط توسعه نفتی را تداوم میبخشید.
فصول بعدی این کتاب درباره ونزوئلا، سطح تحلیل را از پارامترهای کلیتر حکومتها، رژیمها و مدلهای اقتصادی به سطح تصمیمگیری دولت جابجا میکند. مخصوصا اینکه پیامدهای چگونگی ساختارمند شدن انتخاب در این کشور صادرکننده نفت را نشان میدهیم. وقتی رونق نفتی با نهادها و رویههای از پیش موجود برخورد کرد، انگیزهها برای «ادامه بیشتر همان کار» را تشدید کرد، فقط سریعتر و بزرگتر. اما «ادامه بیشتر همان کار فقط سریعتر و بزرگتر»، جهتگیری منفی گذشته سیاست و اقتصاد را عمیقتر و پرشتابتر کرد، در حالی که جهتگیریهای جدیدی هم بهوجود آورد. رونق نفتی، دامنه اختیارات دولت را گسترش داده و اقتدار شکننده و سست پیشین را ضعیف کرد، در همان زمانی که رونق نفتی، نقشها و مسوولیتهای جدیدی بر دوش دولت نهاد، هر گونه سودمندی که قبلا حاصل شده بود و نیز مشروعیت دموکراسی توافقی را تحلیل برد. واکنش به رونق ۱۹۷۳، هر چند در آن زمان فهمیده نمیشد، ایجاد بیثباتی تدریجی در عرصه سیاست بود که با پیامدهای فاجعهبار در تقریبا دو دهه بعد در ۱۹۹۲ به اوج رسید.
رونق نفتی برای سیاستگذاران در 1973، حس سیاست بدون محدودیت را برانگیخت، فرصتی یکبار و برای همیشه تا اقتصاد و سیاست دگرگون شود. ترکیب گنج سرشار نفتی و پیروزی انتخاباتی گسترده پرز این ذهنیت را تقویت کرد که دولت منافع سیاسی و اقتصادی برای جامه عمل پوشاندن به هر چیزی که میخواهد را دارد. شبیه شاهان اسپانیای چند قرن قبل، دولت میدید آرزوها و تصورات در رابطه با شدنیبودن آنها و افق زمانی بهینه برای رسیدن به آن اهداف دگرگون شده است. مقامات دولتی معتقد بودند اینک فرصتی عظیم برای حرکت دادن کشور به مسیر توسعهای متفاوت در اختیار دارند. همچنان که هر ماه 800میلیوندلار به خزانه کشور سرازیر میشد، هدف ساختن ونزوئلای بزرگ جایگزین تلاش بیادعاتر در تغییر جهت سیاسی و اقتصادی شد.
با بازنگری گذشته، گولزنندگی سیاست بدون مرز و محدودیت در سالهای خیلی زود مثل ۱۹۷۴ قابل مشاهده بود. هر اندازه محیط سیاستی جدید ونزوئلا برای تصمیمگیران آن سالها مناسب به نظر میرسید، فضای اندکی برای انتخاب واقعی باقی میگذاشت.
ارسال نظر