مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی سرانجام رفتنی شد
خداحافظی یار احمدینژاد
دنیای اقتصاد- داوود مددی، یکی از نزدیکترین یاران محمود احمدینژاد در ابتدای کار دولت نهم، تنها یک روز پس از تکذیب خبر استعفای خود، با حکم رییسجمهوری از ریاست هیاتمدیره و مدیرعامل سازمان تامیناجتماعی برکنار و حسین ضیایی، مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری جایگزین او شد.وی پیش از این یکبار توسط رییسجمهوری در مهرماه سال گذشته و یک بار توسط پرویز کاظمی، وزیر سابق رفاه در آذرماه ۸۴ نیز از کاربر کنار شده بود که هر دو بار با توجه به ارتباط بسیار نزدیک وی با حلقه اصلی تصمیمگیرندگان دولت به کار خود بازگشت. خداحافظی یار احمدینژاد
حامد شمس- داوود مددی، یکی از نزدیکترین یاران محمود احمدینژاد در ابتدای آغاز به کار دولت نهم و شاید با اندکی اغماض، پرمناقشهترین دولتمردان، تنها یک روز پس از تکذیب خبر استعفای خود، با حکم رییسجمهوری از ریاست هیاتمدیره و مدیرعامل سازمان تامیناجتماعی برکنار و حسین ضیایی، مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری جایگزین او شد.
مددی که آشنایی و رفاقت او با احمدینژاد به سالهای ابتدایی انقلاب و زمان مسوولیت احمدینژاد در کردستان، برمیگردد، پیش از این یکبار توسط رییسجمهوری در مهرماه سال گذشته و یک بار توسط پرویز کاظمی، وزیر سابق رفاه و تامیناجتماعی در آذرماه ۸۴ نیز از کاربر کنار شده بود که هر دو بار با توجه به ارتباط بسیار نزدیک وی با حلقه اصلی تصمیمگیرندگان دولت به کار خود بازگشت.
هرچند زمزمه رفتن مددی از سازمان تامیناجتماعی در ماههای اخیر جدیتر از گذشته بارها تکرار شده بود، اما با توجه به در جریان بودن مدام خبر کنار رفتن وی در کمتر از ۲سال عمر ریاست بر سازمان تامیناجتماعی و مهمتر از آن حضور مسعود زریبافان، دبیر سابق هیاتدولت و رییس ستاد مردمی احمدینژاد در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، میتوان اینگونه عنوان کرد که رفتن او کمتر جدی گرفته میشد.
اما گویی رای نیاوردن زریبافان در انتخابات شورای شهر تهران که بیشتر روزنامهها از وی به عنوان باجناق مددی یاد میکنند (چیزی که از سوی طرفین نیز تکذیب نشده است) و از سوی دیگر در پیش بودن انتخابات مجلس و لزوم هماهنگ ساختن دولت، دست به دست هم داد تا مددی دیگر مدیرعامل سازمان تامیناجتماعی نماند. رفتن مددی بیش از هرچیز، شاید نشانهای از جدی شدن جدال در اطرافیان رییسجمهوری قلمداد شود.
گروهی که داوود احمدینژاد، رییس بازرسی نهاد ریاستجمهوری، علی سعیدلو، معاون اجرایی رییسجمهوری، صادق محصولی مشاور رییسجمهوری، ثمره هاشمی معاون سیاسی وزیر کشور و مشاور سابق احمدینژاد از آنها یاد میشود. و طبیعی است با توجه به تداوم مخالفت دو عضو موثر گروه یاد شده با مددی، همزمان با کاهش قدرت چانهزنی مسعود زریبافان به عنوان جدیترین حامی مددی رنگ دیگر به خود داده است.
اما برای نشان دادن اهمیت برکناری مددی به عنوان یک مهره تاثیرگذار در حلقه تصمیم گیرندگان اصلی دولت، افزون بر برکناری چند باره او نباید این نکته را فراموش کرد که در اوج اختلاف بیسابقه بین کاظمی وزیر سابق رفاه و مددی در آذر ماه سال ۸۴ که تا برکناری کاظمی در میانه سال ۸۵ ادامه داشت، مجموعه دولت ابقای مددی را بر حضور کاظمی ترجیح داد. هر چند که در ابتدا گفته میشد. گروه تعیین شده توسط رییسجمهوری برای بررسی موضوع اختلاف این دو حکم به برکناری هر دو نفر داده بود، اما این مددی بود که با توجه به روابط خوبش با حلقه نزدیکان احمدینژاد توانست ماندن خود را به دولت تحمیل کند.
آغاز همکاری با احمدینژاد
داوود مددی در گفتوگوی سال گذشته خود با دنیای اقتصاد آغاز آشنایی با محمود احمدینژاد را به سال ۱۳۵۸ ارجاع داد. اما جدیترین همکاری این دو پیش از دولت نهم به دوره شهرداری احمدینژاد باز میگردد. در آن دوره مددی به عنوان مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری شهرداری تهران، در ساختمان خیابان میرداماد، احمدینژاد را در جذب سرمایهگذاریها به عنوان یکی برنامههای او کمک میکرد. ناکامی سیدمهدی هاشمی در کسب رای اعتماد مجلس هفتم به عنوان وزیر رفاه و تامین اجتماعی، قرعه سرپرستی این وزارتخانه را به نام مددی زد. اما نسبت فامیلی مددی با مسعود زریبافان و جو نامناسب مجلس برای حصول اطمینان از موفقیت در کسب رای اعتماد، احمدینژاد را به معرفی کردن پرویز کاظمی به عنوان وزیر رفاه و داوود مددی به عنوان مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی سوق داد.در کنار این نباید، از عزم دولت برای جلب نظر موافق محمد خوشچهره، مشاور سابق احمدینژاد در شهرداری که در برهه رای اعتماد به منتقد تمامعیار احمدینژاد بدل گشته بود، غافل ماند. سابقه همرزمی خوشچهره با شهید کاظمی برادر پرویز کاظمی، مدیرعامل وقت یکی از زیرمجموعههای خودروسازی سایپا، گروه مشاوران احمدینژاد را به این سمت سوق داد تا با معرفی کاظمی به عنوان وزیر رفاه، به نوعی از حجم انتقادات خوشچهره بکاهند. هدفی که هیچ گاه محقق نشد. اما روابط حسنه کاظمی به عنوان وزیر رفاه و مددی در سمت مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی دیری نپایید.
شاید بتوان عامل اصلی در این خصوص را از یک سو به ساختار وزارت رفاه و به اجرا در نیامدن قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی و از سوی دیگر به ناآگاهی دولتمردان ارشد از استقلال سازمان تامین اجتماعی و ماهیت آن به عنوان نهادی عمومی و
غیر دولتی نسبت داد.کاظمی با تصور در اختیار داشتن مسوولیت سازمان تامین اجتماعی به عنوان یکی از زیرمجموعه وزارت رفاه، وزیر شده بود حال آنکه مددی با استناد به قانون تامین اجتماعی و ماهیت آن خواستار استقلال سازمان بود.
اختلاف این دو در زمان تعیین مدیرعامل برای شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی (شستا) به اوج خود رسید. تا اینکه مددی با معرفی محمدرضا کبورانی معاون سابق عبده تبریزی، مدیرعامل بورس تهران، بازی را به نفع خود تمام کرد. اختلافی که حتی پس از برکناری کاظمی نیز ادامه داشت تا اینکه عزیز بیگی معاون وقت استانهای سازمان تامین اجتماعی به عنوان جایگزین کبورانی در شستا منصوب شد.
مقاومت یا تسلیم
مخالفت با تداوم حضور مددی در تامین اجتماعی به حلقه مشاوران رییسجمهوری محدود نمیشود. هر چند که در پی بروز برخی رویدادها در موسسه فرهنگی و هنری «آهنگ آتیه» به عنوان بازوی فرهنگی سازمان تامین اجتماعی اختلاف مددی با تصمیمگیرندگان ارشد در دولت گستردهتر شد و پای ثمره هاشمی را نیز به میان کشید. اما مددی در بین وزرا نیز چهره محبوبی به شمار نمیآمد. مخالفت مددی با تصمیم شورایعالی اشتغال مبنی بر کاهش حق بیمه کارفرمایان، تیرگی روابط وزرای کار و امور اجتماعی و صنایع و معادن به عنوان طرفداران اجرای این طرح را به همراه داشت .
با این حال نمیتوان اختلاف نظر مددی با برخی اعضای دولت را در حوزه کارشناسی محدود کرد، چرا که موافقت مددی با تغییر اساسنامه سازمان تامین اجتماعی، به رغم مخالفت تمامی کارشناسان این حوزه و نمایندگان تشکلهای کارفرمایی و کارگری را میتوان یکی از نقاط منفی کارنامه یکسال و اندی مددی تلقی کرد.براساس ماده ۱۷ قانون نظام جامع رفاه و تامیناجتماعی، وزارت رفاه مکلف به هماهنگی اساسنامههای صندوق بیمهای اجتماعی و بازنشستگی هیجدهگانه بود، هرچند با توجه به برخورداری سازمان تامیناجتماعی از قانون جداگانه، ضرورتی برای این هماهنگی دیده نمیشد، به ویژه اینکه دولت نهم در دو سال گذشته علاقهای به اجرای قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی نشان نداد.
چرا تامین اجتماعی مهم است؟
سازمان تامین اجتماعی با پوشش بیش از ۲۷میلیون بیمه شده اصلی و تبعی (پرداختکنندگان اصلی حق بیمه و خانوادههای آنان معادل ۶۰درصد جمعیت شهری و ۴۰درصد جمعیت کشور بزرگترین نهاد بیمهگر اجتماعی در ایران و خاورمیانه به شمار میآید. سازمان تامین اجتماعی، علاوهبر پوشش تمامی بیمهپردازان و کارفرمایان بخشخصوصی، تمام کارکنان پیمانی، قراردادی و غیررسمی سازمانها و ادارهها و وزارتخانهها را نیز در برمیگیرد. طبق قانون تامین اجتماعی مصوب سال ۱۳۵۴، حق بیمه ۳۰درصد است که ۲۰درصد از این نسبت را کارفرمایان ۷ درصد را بیمهشدگان و ۳درصد را دولت پرداخت میکند. البته براساس قانون بیمه بیکاری مصوب سال ۱۳۶۶، کارفرمایان همچنین موظف به پرداخت ۳درصد بابت بیمه بیکاری به صندوق بیمه بیکاری هستند. پرداخت نکردن حق بیمه سهم دولت در سه دهه گذشته، سازمان تامین اجتماعی را به یکی از طلبکارترین نهادها از دولت بدل کرده است. براساس برآوردهای صورت گرفته، حجم بدهی دولت به این سازمان تا پایان سال گذشته به بیش از ۶هزار میلیارد تومان رسیده است. آن هم بهرغم تاکید برنامه چهارم توسعه بر اینکه دولت در طول سالهای اجرای برنامه نه تنها باید از افزایش بدهی خود به سازمان تامین اجتماعی جلوگیری کند، بلکه موظف به پرداخت تمام بدهیهای خود به این سازمان است. طبق آمارهای منتشر شده از سوی سازمان یادشده، دولت نه تنها بدهی خود را پرداخت نکرده، بلکه به حجم بدهیهای خود نیز افزوده است. تنها در آخرین سال دولت خاتمی بود که سازمان موفق به دریافت بیش از ۹۰۰میلیارد تومان از بدهیهای خود شد. سازمان تامین اجتماعی در ادبیات بیمهای و عرف حقوقی، نهادی عمومی اما غیردولتی است. غیردولتی بودن آن از این ناشی میشود که این سازمان به مانند هر نهاد بیمهگر اجتماعی، تنها امانتدار اندوخته شهروندان است. ضعف نهادهای کارگری و کارفرمایی از یکسو و هراس دولت از سپردن امور به بخشخصوصی از سوی دیگر باعث شد که دولت بهرغم سهم حداقلی خود در تامین منابع سازمان تامین اجتماعی، مدیریت آن را بر عهده گیرد. افزودن بر ارتباط سرنوشت تامین اجتماعی با بخش عمدهای از شهروندان ایرانی، حضور موثر سازمان تامین اجتماعی در حوزههای اقتصادی به ویژه بورس، اهمیت موضوع را دو چندان مینمایاند.هماکنون این سازمان بیش از ۴۲درصد تولید دارو، نزدیک به ۴۰درصد تولید سیمان، و بخش عمدهای از تولید محصولاتی مانند کاغذ و کاشی و سرامیک را نیز بر عهده دارد. تامین اجتماعی همچنین بخش عمدهای از سهام شرکتهای پتروشیمی تاسیس شده یا در حال تاسیس را به خود اختصاص داده است. در کنار این سرمایهگذاری در حوزه هتلداری و خانهسازی نیز بخشی از فعالیتهای اقتصادی آن به شمار میآید.
مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی بهرغم حضور نداشتن در هیات دولت همواره در دولتهای گذشته از جایگاه مهمی برخوردار بوده است. نگاهی به روابط محمدحسین شریفزادگان و محمد ستاریفر با محمد خاتمی و مهدی کرباسیان با علیاکبر هاشمی رفسنجانی گویای اهمیت ویژه سازمان تامین اجتماعی برای دولتهای گذشته بوده است.
ارسال نظر