نگاهی به دو فیلم «مینای شهر خاموش» و «تک درختها»
روزهای سرد جشنواره در سینمای مطبوعاتی
امیر موسوی- جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر از روز جمعه با فیلم «پابرهنه در بهشت» ساخته بهرام توکلی در سینما فلسطین که برای مطبوعات در نظر گرفته شده است، نمایش فیلمهای خود را آغاز کرد. اگر چه روزهای ابتدایی جشنواره را سپری میکنیم اما هنوز فیلمی نتوانسته است نظر مثبت منتقدان را در این سینما جلب کند. در ادامه نگاهی کوتاه به دو فیلم «مینای شهر خاموش» به کارگردانی امیر شهاب رضویان و «تک درختها» ساخته سعید ابراهیمیفر داریم. نمایی از فیلم «تک درختها»
مینای شهر خاموش
امیر شهاب رضویان بعد از ساخت ۲ فیلم بلند (سفر مردان خاکستری) و (تهران، ۷ صبح) که در حوزه سینمای ضد قصه طبقهبندی میشوند و هیچگاه اجازه اکران پیدا نکردند در سومین ساخته خود به سراغ سینمای قصهگو رفته است که تا حد زیادی شخصیت محور است. قصه این فیلم حول روابط چند شخصیت، گذشته و حال این شخصیتها است در حالی که در پایان فیلم، هیچ کدام از شخصیتها دچار تحول بارز و بیرونی نمیشوند و مهمتر از همه اینکه فیلمساز خود را از قضاوت در مورد شخصیتها کنار میکشد و این قضاوت را بر عهده مخاطب میگذارد.
در واقع شخصیتهات فیلم، نمونهای کوچک از افراد جامعه ایرانی هستند که با خلق و خوی عجیب خود تعجب هر بیننده خارجی را بر میانگیزد و نمیتوان در موردشان هیچ حکم قطعیای صادر کرد.این فیلم آینهای در مقابل چشمان بیننده ایرانی میگذارد تا پارادوکسها و سیاهی های جامعه را این بار خودش ببیند بلکه بتواند خود را به نقد بکشد در واقع تنها حکم قطعی فیلمساز این است که اعجاب رفتار جامعه از اعجاب رفتار فردی ناشی میشود.شاید به جای ساختار فیلم، در نگاه اول بعد معناشناختی، مفهومی، و زیر متن فیلم مخاطب را درگیر میکند.
نشان دادن ارگ تخریب شده بم و صحنههای ملودرام پس از آن تبدیل به مرثیهای بر این اثر فرهنگی تاریخی شده است، اما فیلمساز به ما گوشزد میکند که با وجود همه حمایتهای اولیه، ارگ و شهر بهم در حال فراموشی در حال تسری به کل سنت و فرهنگ و چیزهای خوب گذشته است.
وجود ۳ مدیر فیلمبرداری برای بخشهای هامبورگ، تهران و بم تا در مقابل توجهی به لحاظ بصری به ساختار فیلم ضربه زده است و باعث عدم تداوم و پیوستگی در کیفیت و بافت تصویر شده است.
میزانسن و کادربندیهای فیلم تا حد زیادی تداعیکننده فیلمهای «خیلی دور، خیلی نزدیک» و «یک بوس کوچولو» است که البته با کشدار شدن نماها و زمان طولانی پلانها، امضای رضویان را بر خود دارد.
حضور شهبازنو شیر در اولین تجربه سینمایی خود در نقش دکتر پارسا، کاملا شایسته و بهجا بوده و او توانسته به خوبی، سردی و بیاحساسی نقش را در چهره و حرکات خود بروز دهد.
عزتا... انتظامی مثل همیشه نقشی جاودانه خلق کرده است و صابر ابر توانسته است به خوبی نقش مقابل بازیگرانی مثل انتظامی و مهران رجبی را ایفا کند.
در کل فیلم مینای شهر خاموش، فیلمی دوستداشتنی و صمیمی است که با پایانبندی خاص خود، به خوبی از پس انتظارات ایجاد شده در طول فیلم توسط شخصیتها و روایت، برآمده است.
تکدرختها
شاید تنها کسی که میتواند از روی داستانهای هوشنگ مرادیکرمانی، با وجود همه سادگی و صمیمیتها، فیلمی پرتکلف، ملالآور و خستهکننده را روانه پرده کند، سعید ابراهیمفر است که بالاخره توانست پس از ۶سال نظر مثبت هیات انتخاب جشنواره را جلب کند و تکدرختها را در جشنواره ۲۵فجر اکران کند. ابراهیمیفر با فیلم «نارونی» توانست بیشترین جوایز خارجی تاریخ سینمای ایران را از آن خود کند. فیلمی که برگرفته از عناصر سینمای دهه هفتاد بلوک شرق و افرادی نظیر تارکوفسکی و پاراجانف بود. حال پس از سالها ابراهیمیفر با فیلم تکدرختها نشان داد که سعی و تلاش ناموفقی در زدودن این عناصر از سینمای خود داشته که این اقتباس سینمایی از روی ۴داستان کوتاه مرادیکرمانی، به اثری ضد واقعگرا تبدیل شده است.
تکدرختها حاصل همکاری یک کارگردان سورئالیست و یک فیلمنامهنویس رئالیست است که نتیجه بیشتر به سمت ذهنیات کارگردان چربش دارد هرچند نگارنده اعتقادی به کپی نعل به نعل داستان در یک اقتباس سینمایی ندارد ولی وجود شخصیت ذهنی میان نویسنده و کارگردان در سینما، اصلی است که اگر رعایت نشود باعث خستگی و سردرگمی بیننده میشود.به طور کلی هر چند نویسنده و کارگردان از این اثر و این همکاری رضایت داشته باشند اما حاصل این همکاری فیلمی بیطراوت و سرشار از نمادهای ذهنی کارگردان است که در اثر نویسنده وجود نداشته است.
ارسال نظر