مترجم: نیلوفر قدیری - مدیران تجاری و اقتصادی در سراسر دنیا افزایش حقوق چشمگیری داشته‌اند. شاید بخش عمده این افزایش حقوق حق آنها بوده ‌است. چپ‌ها و راست‌ها، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها، سرمایه‌گذاران بازار سهام و فعالان ضد جهانی ‌شدن همگی بر این نکته اتفاق نظر دارند که مدیران ارشد حقوق بالایی دریافت می‌کنند. مدارک و شواهد این را نشان می‌دهد. طی نیم قرن، نسبت دستمزد مدیران ارشد به درآمد کارمندان نسبت چندان متفاوتی نبود. ناگهان در دهه ۱۹۸۰ در آمریکا و چند سال بعد در نقاط دیگر دنیا این نسبت رو به افزایش گذاشت و بالاخره در هزاره جدید تفاوت این نسبت چشمگیر شد. اینجا بود که یک کارمند در طبقه پایین اداره‌ای در آمریکا حقوق یک ماهه مدیرش در طبقه بالا را طی یک سال دریافت می‌کرد.

اکثر مردم می‌گویند می‌دانند دلیل این افزایش چشمگیر چیست. به عقیده آنها حرص و طمع مدیران ارشد در کنار ضعف هیات مدیره باعث افزایش حقوق مدیران به قیمت ضربه خوردن به کارگران و کارمندان شده است. همچنین مردم می‌گویند این مدیران لیاقت این همه افزایش دستمزد را ندارند و اگرچه پرداخت دستمزد اضافه برای کار اضافه، امری معمول است اما این میزان افزایش معقول نیست. یک شرکت مشاوره مدیریت در آمریکا سال گذشته ۱۱ شرکت بزرگ و مشهور اما با مدیریت ضعیف را شناسایی کرد که مدیران ارشد آنها دو سال است بیش از ۱۵میلیون دلار در سال حقوق و دستمزد دریافت می‌کنند. این در حالی است که ارزش سهام این شرکت‌ها نه تنها رشد نداشته بلکه افول هم کرده است. از جمله این شرکت‌ها AT&T ، مرک و تیم وارنر هستند. رابرت ناردلی از مدیران شرکت « هوم دیپوت» چندی پیش هنگام ترک سمتش ۲۱۰میلیون دلار بابت تسویه حساب دریافت کرد. این در حالی‌ است که سهام این شرکت در دوران مدیریت او دچار افت چشمگیر شده است. کارلی فیورینا با ۱۸۰میلیون دلار پاداش از سمت خود به عنوان مدیر ارشد شرکت « اچ پی» خارج شد. او که در سال ۶/۲۱میلیون دلار حقوق می‌گرفت در زندگی‌نامه‌اش نوشته که پول برایش اهمیتی ندارد. اما چه کسی حرف او را باور می‌کند؟نظرسنجی که روزنامه‌های لس‌آنجلس تایمز و شبکه بلومبرگ سال گذشته انجام داده‌اند نشان می‌دهد، ۸۰درصد آمریکایی‌ها حقوق مدیران ارشد شرکت‌ها را بسیار بالا و هنگفت می‌دانند. حتی طرفداران تجارت آزاد و اقتصاد مبتنی بر بازار هم نسبت به این موضوع و افزایش حقوق مدیران بدبین هستند. حتی دانشجویان رشته اقتصاد و بازرگانی دانشگاه ‌هاروارد هم در نظرسنجی اعلام کرده‌اند که این میزان حقوق و دستمزد را بالا می‌دانند. بررسی دیگری نشان می‌دهد، ۹۰درصد سرمایه‌گذاران که مالکان حقیقی شرکت‌ها هستند بر این باورند که حقوق و دستمزد مدیران بالاست. این در حقیقت نوعی اعتراف است تا انتقاد چون همین سرمایه‌گذاران و اعضای هیات مدیره هستند که حقوق و دستمزدها را مشخص می‌کنند. اما همه این حرف‌ها و انتقادات صحت ندارد و درست نیست. تغییرات مدیریتی و اقتصادی دلیل اصلی این افزایش چشمگیر حقوق و دستمزدهای مدیران است. چارچوب و الگوی حقوق و دستمزدها در سراسر دنیا دچار تغییرات جدی شده و در این میان آمریکا در صدر این تغییرات است. افزایش شکاف دستمزد میان مدیران و کارگران و کارمندان و تاکید بر محرک‌های بلندمدت از جمله ویژگی‌های این تغییرات است. بنابراین در بررسی وضعیت شرکت‌ها در سراسر دنیا و آمریکا نباید فقط به افزایش حقوق و مدیریت ضعیف اکتفا کرد. اشتباه ۱۵ سال گذشته این بوده که تعداد زیادی در یک شرکت قدرت تصمیم‌گیری پیدا کرده‌اند. همین افزایش قدرت تصمیم‌گیری باعث اتخاذ تصمیمات غیر معقول از جمله تصمیم‌گیری درباره حقوق و دستمزد مدیران شده است. اکنون ده‌ها مدیر در سراسر جهان به اتهام سوءاستفاده از قدرت تصمیم‌گیری خود تحت تعقیب هستند. بعضی از این سوءاستفاده‌ها مربوط به افزایش حقوق و دستمزد مدیران توسط خود آنها می‌شود. از سوی دیگر حرف‌هایی که درباره حقوق و دستمزد مدیران و لیاقت داشتن و یا نداشتن آنها برای دریافت این میزان حقوق در میان عوام گفته می‌شود گاه با بزرگ نمایی همراه است. بین سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ میزان کل دستمزد پنج مدیر ارشد مرکز استاندارد اندپورز به ۳۵۰میلیارد دلار می‌رسید. اما در همین مدت میزان سودی که عاید سهامداران شده از ۲/۵درصد به ۱/۸ درصد رسیده است.

اگرچه پرداخت حقوق زیاد به یک مدیر ارشد باعث ورشکستگی یک شرکت نمی‌شود، اما دلایلی وجود دارد برای کنترل این افزایش دستمزدها. یکی از این دلایل انگیزه است. نقش حقوق وادار کردن مدیران به کار بیشتر و سخت‌تر نیست بلکه جذب مدیران بهتر و واداشتن آنها به تصمیمات دشوار است. بدون دستمزد بالا مدیران انگیزه‌ای برای اتخاذ تصمیمات درد‌سرساز و پر هزینه ندارند. دستمزد همچنین عینی‌ترین آزمون خارجی‌ است برای سنجیدن ظرفیت و توان هیات مدیره یک شرکت در نظارت بر مدیران آن. در حقیقت ارزش دستمزد مدیران ارزش دلاری نیست. حقوق مدیران یکی از جنجالی‌ترین جنبه‌های افزایش نابرابری است که در دهه‌های گذشته بروز کرده است. حتی اگر مدیران ارزش و استحقاق این افزایش دستمزد را داشته باشند باز هم بار این نمی‌توان نابرابری را توجیه کرد. فعالیت بازرگانی با حضور کارگران، سهامداران، مشتری‌ها و رای‌دهندگان است که ادامه حیات می‌یابد. ظن و بدگمانی بلای جان هر فعالیت تجاری است. جب بوش برادر جورج بوش و فرماندار سابق ایالت فلوریدا سال گذشته هشدار داد که اگر روند صعودی افزایش دستمزد مدیران ادامه یابد اعتماد مردم به سرمایه‌داری از دست می‌رود.

اکونومیست