چشمانداز انرژی برای چین:
تضمین مسیری برای توسعه
در طول دهه گذشته، با رشد فوقالعاده سریع چین تمامی چشمها به این کشور دوخته شده است، همچنان که رشد فوقالعاده سریع این کشور، غول آسیا را به صحنه جهان کشانده است. همزمان با آن بسیاری از متخصصان اظهار تردید کردهاند که آیا چین میتواند چنین رشد و توسعهای را حفظ کند؟ و با چه هزینهای. در بطن این موضوع تلاش چین برای تضمین کردن منابع انرژی مورد نیاز برای ادامه رشد اقتصادی و گسترش دادن مزایای بالابردن سطح استاندارد زندگی در کل کشور قرار دارد.
مترجم: محرم رزمجوی
در طول دهه گذشته، با رشد فوقالعاده سریع چین تمامی چشمها به این کشور دوخته شده است، همچنان که رشد فوقالعاده سریع این کشور، غول آسیا را به صحنه جهان کشانده است. همزمان با آن بسیاری از متخصصان اظهار تردید کردهاند که آیا چین میتواند چنین رشد و توسعهای را حفظ کند؟ و با چه هزینهای. در بطن این موضوع تلاش چین برای تضمین کردن منابع انرژی مورد نیاز برای ادامه رشد اقتصادی و گسترش دادن مزایای بالابردن سطح استاندارد زندگی در کل کشور قرار دارد. تقریبا برای سه دهه، چین سریعترین رشد اقتصادی را داشته است. از زمان شروع اصلاحات اقتصادی در ۱۹۷۸، چین بخش خدمات اقتصاد خود را گسترش داد و عرضه گسترده نیروی کار ارزان خود را حداکثر نمود. در نتیجه، تولید واقعی سرانه آن در طول این مدت تا ۹ برابر افزایش یافت، امروزه چین چهارمین اقتصاد بزرگ جهان بعد از آمریکا، ژاپن و آلمان است. در نتیجه چنین رشد و توسعهای، فقر در این کشور کاهشیافته و ظرفیتهای جدیدی برای شهروندان چینی به منظور لذت بردن از زندگی فراهم شده است.
امروزه چینیهای بیشتری نسبت به زمانهای قبل، از اتومبیل استفاده میکنند، درحالحاضر ۶/۲میلیون دستگاه اتومبیل در حال تردد در شهر پکن وجود دارد و بیش از ۱۰۰۰ دستگاه هر روز به این تعداد افزوده میشود. پیشبینی میشود تعداد خودروهای در حال تردد در این شهر در سال ۲۰۰۸ به ۵/۳میلیون دستگاه برسد. این تغییرات به شدت تقاضای چین برای نفت را افزایش داده است، این کشور درحالحاضر دومین مصرفکننده بزرگ نفت بعد از آمریکا است.
مساله انرژی
چین فاقد منابع طبیعی لازم برای حمایت بدون وابستگی از رشد سریع و پایدار اقتصاد خود است. به دلیل پیشی گرفتن تقاضای نفت از عرضه داخلی آن، چین باید به نفت وارداتی از سایر کشورها برای تامین نیاز انرژی خود اتکا کند. چین تقریبا نصف تقاضای نفت خود را از طریق واردات تامین کرده است و بنابراین در افزایش قیمتهای اخیر نفت به نوعی سهیم بوده است. به طور مقایسهای در سال ۲۰۰۵ آمریکا ۸/۵۹درصد از نفت موردنیاز خود را از طریق واردات تاسیس کرده است. با توجه به وابستگی چین به نفت وارداتی، مساله انرژی این کشور به دلیل محدود بودن ظرفیت تولید در جهان، تشدید شده است. در طول دهه گذشته، کشورهای عضو سازمان صادرکنندگان نفت (OPEC) به تدریج ظرفیت تولید کمکی خود را تا حدودی کم کردهاند و در حقیقت این کشورها توانایی خود برای پاسخ سریع به افزایش تقاضای جهانی نفت را از بین بردهاند.
سیاست خارجی چین به شدت تحت تاثیر نیاز آن کشور به متنوع کردن واردات از خارج، قرار دارد. همانند آمریکا، اگر این کشور به سیاست اتکا به نفت کشورهای دیگر ادامه دهد، عرضه انرژی موردنیاز چین همچنان در مقابل حملات تروریستی و نوسانات بازار جهانی نفت آسیبپذیر خواهد بود.
مساله انرژی چین با استفاده غیرکارا از منابع طبیعی نیز ترکیب شده است، مصرف انرژی چین برای هر واحد ستاده بیش از دو برابر متوسط جهانی است. طبق برنامه پایدار انرژی چین که دریکی از شمارههای اخیر Newsweek چاپ شده بود، برای تولید هر دلار محصول اقتصادی، چین ۳ برابر بیش از متوسط جهانی و بیش از ۱۱ برابر ژاپن انرژی مصرف میکند. این عدم کارایی مقدمتا ناشی از ایجاد گسترده نیروگاههای اتلافکننده برق با شبکههای نامناسب انتقال است.
مسائل ژئوپلتیکی
از آنجایی که چین باید منابع طبیعی مورد نیاز خود را از خارج تامین کند تا بتواند رشد اقتصادی پایدار و ثبات اجتماعی داشته باشد، دیپلماسی آن غالبا توسط مسائل و موضوعات مرتبط با انرژی هدایت میشود. در مقالهای با عنوان «چین: ترازنامه» در یکی از شمارههای جدید CSIS-IIE تاکید میشود که تقریبا نیمی از واردات نفت چین از خاورمیانه انجام میشود و به منظور متنوع کردن منابع تامین نفت، شرکتهای چینی به صورت جدی در جستوجوی داراییهای انرژی در کشورهایی مانند ونزوئلا، برمه، نیجریه و سودان هستند.
این استراتژی موقعی مسالهساز میشود که با سایر معادلات و مذاکرات بینالمللی مرتبط با مسائلی مانند منع گسترش تسلیحات هستهای و حقوق بشر گره خورد. برای مثال با توجه به منافع موجود در رشد مبادلات نفتی با ایران، چین شاید مایل به حمایت از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که مجازاتهایی را برای ایران به دلیل تخطی کردن از تعهدات امنیتی هستهای، آژانس بینالمللی انرژی هستهای (IAEA) در نظر میگیرد، نباشد.
به طور مشابه، چین زمان و پول قابل ملاحظهای برای کشف میادین نفتی و ارائه خدمات مرتبط در سودان صرف کرده است که درحالحاضر ۶درصد از واردات نفت چین از آن کشور انجام شود. پکن اجازه نمیدهد تا تخلفات و مسائل حقوق بشر در سودان کسبوکار را در این کشور مختل کند.
نه تنها چین متکی بر نفت خارجی است، بلکه این کشور باید این حجم قابل ملاحظه از نفت وارداتی خود را با نفتکشهایی که از تنگه مالاگا عبور میکند، وارد کند. تصادم، به گل نشستن، نشت نفت، حملات تروریستی و خطر دزدی در طول این مسیر وجود دارد. بنابراین احتمال دارد که چین تلاش کند تا امنیت انرژی خود را از طریق رشد دادن تواناییهای نیروی دریایی خود و با توسعه خطوط لوله روی زمین افزایش دهد. چنین معیارهایی شاید رقابت با آمریکا و سایر کشورهای واردکننده نفت را افزایش دهد.
منابع جایگزین انرژی
در مقالهای تحت عنوان «آینده انرژی چین» که در یکی از شمارههای CSIS منتشر شد، رابرت ای. ایبل، رییس برنامه انرژی CSIS، یک مرور کلی در مورد منابع انرژی غیرنفتی چین را ارائه میکند. ذغالسنگ در چین بیش از هرجای دیگر دنیا تولید و مصرف میشود، در سال ۲۰۰۲، ذغالسنگ ۶۴درصد از مصرف خالص انرژی چین را تشکیل میداد و برنامهریزی شده که این میزان به ۶۱درصد در سال ۲۰۲۰ برسد. متاسفانه مرگ و میر و زخمی شدنهای مرتبط با معدن و همچنین اثرات تعیینکننده زیستمحیطی ناشی از سوزاندن ذغالسنگ با کیفیت پایینتر، انتقادهای زیادی را متوجه بخش ذغالسنگ چین کرده است. ایبل همچنین متذکر میشود که چین برنامههایی برای ایجاد چندین نیروگاه برق هستهای برای جایگزین کردن نیروگاههای برق با سوخت ذغالسنگ و جبران کردن کمبود کنونی در دست اجرا دارد. همچنین انتظار میرود که واردات گاز طبیعی نیز افزایش یابد، چون چین قراردادهایی را با استرالیا، ایران و اندونزی برای دریافت گاز طبیعی مایع (LNG) به منظور استفاده در تولید برق امضا کرده است. منابع تجدیدشونده انرژی مانند برق آبی، خورشیدی، بادی، زیست توده و نیروگاههای زمین گرمایی بینهایت برای آینده چین مهم هستند. اگرچه نیروگاههای برق آبی از قبل نیز، دومین منبع بزرگ انرژی بعد از ذغالسنگ هستند، توسعه و گسترش منابع تجدید شونده در آینده چین را قادر خواهد ساخت تا بهتر امنیت تنوع انرژی را ایجاد کرده و خسارتهای زیستمحیطی ناشی از انرژی را کاهش دهد.
نگاه به آینده
هم چین و هم آمریکا به یک نقطه مشترک در مورد انرژی میرسند، همان طوری که فرانک وراسترو، مدیر و عضو ارشد برنامه انرژی CSIS پیشنهاد می کند، بهصورت کاملا واضح آمریکا و چین به عنوان اولین و دومین مصرفکنندگان انرژی در جهان، نقاط مشترک زیادی دارند. همکاری به خصوص در رابطه با بهبود کارایی و تکنولوژی سوختهای پاک، به جای رقابت یا مواجه باید مورد حمایت دو کشور قرار گیرد.
همکاری در این حوزه از قبل در آمریکا مورد توجه بوده است، همانطور که وزارت انرژی آمریکا و کمیسیون اصلاح و توسعه ملی چین (NDRC)، گفتوگوهای مربوط به سیاست انرژی چین - آمریکا را در مه ۲۰۰۴ شروع کردند. این گفتوگوها براساس سرمایهگذاری مشترک در فیزیک هستهای انرژی بالا، انرژیهای فسیلی، کارایی انرژی، انرژیهای تجدید شونده و مبادله اطلاعات انرژی انجام میشود.
به صورت مستقل چین شروع به انجام اصلاحات در سیاست انرژی کرده است. شورای دولت برنامه ۵ساله یازدهم (۲۰۱۰-۲۰۰۶) توسعه اجتماعی و اقتصادی ملی را تصویب کرده است که این برنامه هدف بهبود کارایی انرژی ملی را تا ۲۰درصد دنبال می کند. سال گذشته، چین استانداردهای اقتصادی سوخت وسایط نقلیه را تدوین کرد که میتواند صرفهجویی ۵۰۰میلیون بشکه نفت را تا سال ۲۰۳۰ به همراه داشته باشد.
موفقیت چین در جدا شدن از وابستگی به سوختهای فسیلی، یک تاثیر قابل ملاحظه بر اهداف بلندمدت توسعه اقتصادی و محیطی آن خواهد داشت. این سفر، طولانی و پرهزینه خواهد بود و سوالی که بیپاسخ خواهد ماند این است که: آیا چین قادر به انتخاب هوشمند به هنگام تلاش برای ایجاد تعادل بین نیازهای اقتصادی، امنیتی، زیستمحیطی و سیاسی خواهد بود؟
منبع: موسسه استراتژی جهانی «نگاه به آینده»
ارسال نظر