با اقتصاددانان
ناقد بوم - باورک
هشت سال بعد از اینکه بوم- باورک کتاب نافذ خود ختم نظام مارکسیستی را در سال ۱۸۹۶ منتشر کرد و اقتصاد مارکسیسم را به باد انتقاد گرفت، رودلف هیلفردینگ (۱۹۴۱-۱۸۷۷) که یک آلمانی مارکسیست و از رهبران برجسته حزب سوسیال دموکرات آلمان بود، پاسخ رسمی حزب را به آن انتقاد تحت عنوان انتقاد بوم- باورک از مارکسیسم منتشر کرد. پاسخ هیلفردینگ دفاعی جزمی بود که مستقیما از زبان مارکس و انگلس استفاده میکرد. این شاید نخستین اثر مارکسیستی است که استدلال نامیمون «توجیه خود» را به خدمت میگرفت که هم مارکسیسم و هم اقتصاد بورژوایی از آن استفاده میکردند و هرگونه گفتوگوی سازنده میان آن دو را ناممکن میساخت. به سخن دیگر، بوم- باورک، مارکس را با معیارهای خود مورد انتقاد قرار داده بود و هیلفردینگ تنها به انتخاب این معیارها اعتراض داشت و به ماهیت انتقادها کاری نداشت.
البته هیلفردینگ تنها بهدلیل جوابیه فوق نامدار نشد. کتاب مشهور او سرمایه مالی که در سال ۱۹۱۰ انتشار یافت مطالعهای بکر در سرمایهداری در قرن بیستم است که میکوشد با آوردن موضوع انحصارها و بانکداری مبتنی بر اعتبارات به مرکز تجزیه و تحلیلها، مارکسیسم را جانی تازه ببخشد.
هیلفردینگ «سرمایه مالی» را باعث تقویت انحصارها میدانست که رقابت را محدود میکنند و در عین حال راه سرمایههای خارجی را باز کرده و تمایلات امپریالیستی حکومتها را دامن میزند. اگر سرمایهداری قرن نوزدهم به دنبال آزادی تجارت بود، سرمایهداری در «مرحله نهایی» آن متوسل به تعرفههای گمرکی برای حمایت از انحصارهای داخلی و تقویت روحیه امپریالیستی میگردید. این کتاب همراه با کتاب هابسون که در سال ۱۹۰۲ تحت عنوان امپریالیسم منتشر شد، تاثیر زیادی روی لنین گذاشت، به طوری که کتاب امپریالیسم، آخرین مرحله سرمایهداری او که در سال ۱۹۱۶ منتشر شد، با تاثیر از این دو کتاب نظر قطعی مارکسیسم نسبت به امپریالیسم که آن را به پنج صورت انحصارها، سرمایه مالی، صدور سرمایه، انحصارات بینالمللی و تقسیم کار جهانی تقسیم کرده و به وضوح از کتاب هیلفردینگ گرفته شده که با عناصری از کتاب هابسون ترکیب گردیده است. کتاب سرمایه مالی هیلفردینگ با بحث پیرامون پول و اعتبار آغاز میشود و یکی از معدود منابعی است که پس از خود مارکس تلاش دارد تا نظریه کهنه شده مارکس در مورد پول را پالایش کند. در این کتاب، هیلفردینگ پس از توضیح مختصات «پول اعتباری» (سپردههای دیداری در مقایسه با اسکناس و مسکوک) به بحث درباره رشد نقش بانکها در ایجاد بنگاههای جدید و جدایی روزافزون مالکیت و مدیریت بنگاهها میپردازد. رابطه نزدیک شخصی و تشکیلاتی میان سرمایه صنعتی و بانکی که در تسلط بانکداران بر مدیران صنایع منعکس است، مشخصه توسعه آلمان و اتریش بود، ولی اینکه در کشور دیگری نیز همین امر روی داده باشد، جای تردید است. لذا، تجزیه و تحلیل هیلفردینگ عمومیت نداشت و برای فهم روندهای اقتصادی در بیرون از اروپای مرکزی کاربردی نداشت. در فصول پایانی کتاب، هیلفردینگ به بحث درباره نقش بحرانهای اقتصادی و رابطه آنها با تمایل رشد یابنده به سوی امپریالیسم میپردازد.
هیلفردینگ در گفتوگو از نظریه مارکسیسم در مورد بحرانهای اقتصادی، به دفاع از «نظریه عدم تناسب» که یکی از دو یا سه دلیلی است که مارکس در جلد دوم و سوم سرمایه از آنها نام برده، میپردازد. مارکس یک «طرح تولید مجدد» ارائه کرده بود که رابطه میان صنایع تولید کالاهای مصرفی و سرمایهای را نشان میداد و لازم بود که این رابطه حفظ شود تا نظام سرمایهداری بتواند از سالی به سال دیگر ادامه حیات دهد. این تناسب میان دو نوع صنعت از نظر مارکس چنان اهمیت داشت که با نقض آن سرمایه به احتمال زیاد دچار آسیب فراوان میشد. هلیفردینگ نشان داده است که رشد انحصارها احتمال نقض شدن برنامه تولید مجدد مارکس را دوچندان کرده است. این بحث، به همان میزانی که نظریه امپریالیسم هیلفردینگ جلبنظر کرده بود، توجه عموم را به خود جلب کرد.
رودولف هیلفردینگ در سال ۱۸۷۷ در وین متولد شد. او در دانشگاه وین به تحصیل طب پرداخت و پس از فراغت از تحصیل در سال ۱۹۰۱ به شغل طبابت مشغول شد. با این حال، حتی به عنوان دانشجوی رشته طب، علاقه زیادی به اقتصاد داشت و به محض فراغت از تحصیل طب، به نوشتن مقاله در روزنامه داینیوزیت که ناشر نظریههای مارکسیستی بود و پس از مرگ انگلس توسط کارل کائوتسکی اداره میشد، پرداخت. هیلفردینگ تا شروع جنگ جهانی اول به ایراد سخنرانی و نوشتن مقاله درباره سوسیالیسم ادامه داد و از مواضع حزب سوسیال دموکرات آلمان که مخالف اعطای اعتبار برای مقاصد جنگ بود، حمایت کرد. در طول جنگ، او به عنوان پزشک در جبهه اتریش خدمت میکرد و در اوایل ۱۹۲۰ تبعیت آلمان را پذیرفت و به عنوان وزیر مالیه در دو کابینه آلمان از ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۹ خدمت کرد و از ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۳ عضو مجلس آلمان نیز بود. هیلفردینگ با به قدرت رسیدن هیتلر از آلمان هجرت کرد و در نقاط مختلف اروپا میگشت تا در سال ۱۹۴۰ در منطقه آزاد فرانسه اقامت گزید. هیلفردینگ را حکومت ویشی فرانسه دستگیر کرد و تحویل گشتاپو داد. او در سال ۱۹۴۱ در محبس درگذشت.
ارسال نظر