استیگلیتز و قانون حداقل دستمزد - ۲۸ آذر ۸۵

بخش پایانی

محمد اخباری

در صورتی که دستمزد حداقل در بازار نیروی کار تعیین و اجرا شود، منحنی عرضه نیروی کار در این سطح دستمزد تا نقطه‌ای که حداقل دستمزد منحنی عرضه نیروی کار را قطع کند، افقی می‌شود. این موضوع در شکل زیر نشان داده شده است. به دلیل اینکه دستمزد در این قسمت از منحنی عرضه نیروی کار ثابت است، هزینه عامل نهایی ثابت و برابر با حداقل دستمزد در این محدوده است. هنگامی ‌که عرضه نیروی کار بار دیگر افزایش ‌یابد، هزینه عامل نهایی بار دیگر بالای دستمزد قرار می‌گیرد (در نمودار زیر، این هنگامی‌اتفاق می‌افتد سطح اشتغال از Lmin تجاوز نماید).

در صورتی که حداقل دستمزد معادل Wmin برای این بازار تعریف شود، سطح بهینه اشتغال برای بنگاه انحصارگر در خرید نیروی کار در سطح Lmin اتفاق خواهد افتاد(به طوری که در این نقطه MRP = MFC). از اینرو، این امکان‌پذیر است که معرفی حداقل دستمزد منجر به دستمزدها و سطح اشتغال بالاتری شود. در صورتی که حداقل دستمزد در هر جایی بین َ W و Wm تعیین شود، اشتغال در بازار انحصارگر در خرید نیروی کار افزایش خواهد یافت. حداقل دستمزد معادل با َ W منجر به همان سطح اشتغال در بازار انحصارگر در خرید خواهد شد(اگر چه سطح دستمزد بالاتر خواهد بود). در صورتی که حداقل دستمزد در این بازار بالای َ W تعیین شود اشتغال کاهش پیدا خواهد کرد.

مدل دستمزد کارا نشان می‌دهد که بنگاه‌هایی که به کارگران دستمزدی بالاتر از دستمزد تعادلی می‌پردازند، درخواهند یافت که پرداخت‌های بالاتر موجب تولید بیشتر کارگران خواهد شد. پرداخت‌های بالاتر موجب چرخش کمتر نیروی کار، هزینه‌های آموزش کمتر، و نیروهای با انگیزه بالاتر خواهد شد. در صورتی که افزایش در بهره‌وری نیروی کار به اندازه کافی بالا باشد، افزایش حداقل دستمزد موجب کاهش اشتغال خواهد شد.

یک موضوع مرتبط به حداقل دستمزد، رشد شکل‌گیری جنبش‌های مربوط به «دستمزد زندگی» می‌باشد. پیشنهادهای «دستمزد زندگی» اشاره دارند که حداقل دستمزد موجود، بسیار کمتر از میزانی است که خانواده‌ها را از خط فقر خارج کند. حامیان این دیدگاه از احکام دستمزد زندگی‌ حمایت می‌کنند که دولت محلی را ملزم می‌سازد تا تنها قرارداد بنگاه‌هایی را بپذیرد (یا در برخی شهرها، کمک‌هایی را به بنگاه‌ها صورت دهد) که به کارگران خود دستمزد به قدر کافی بپردازند تا کارگران فراتر از خط فقر قرار گیرند. بالتیمور اولین شهری بود که چنین احکامی را در سال ۱۹۹۴ به کار گرفت. براساس مقتضیات دستمزد زندگی بالتیمور، بنگاه‌ها می‌بایستی به کارگران دستمزد ساعتی را بپردازند که یک کارگر تمام وقت درآمد سالانه‌‌ای بیشتر از مقداری که برابر با سطح فقر برای یک خانواده سه نفره است، دریافت کنند.

یکی از دلایلی که حداقل دستمزد غالبا در مرکز مباحثات سیاسی قرار می‌گیرد این است که آن بر اساس ارزش اسمی مشخصی تعیین می‌شود و با تورم شاخص‌بندی نمی‌شود. از اینرو، چنانچه تورم اتفاق بیافتد، ارزش واقعی حداقل دستمزد تا وقتی که کنگره در خصوص تصویب قانون جدیدی تصمیم نگرفته است، کاهش می‌یابد (بالاترین ارزش واقعی حداقل دستمزد در سال ۱۹۶۸ تعیین شده بود). به این دلیل، محتمل است که مباحثات حول اثرات حداقل دستمزد همواره بعنوان منبع مهم مباحثات سیاسی و اقتصادی باقی خواهد ماند.

۴ - سخن پایانی

آیا علم اقتصاد منحصر به درک و تلقی فرد نویسنده مقاله از اقتصاد است. همانطور که بیان شد دیدگاه‌های مختلفی نسبت به قانون حداقل دستمزد وجود دارند و اینکه ما به صحت یک اندیشه مشکوک باشیم نمی‌تواند توجیه‌کننده اطلاق سیاسی بودن اظهار نظر شخصی دیگر شود، بلکه می‌بایستی با استفاده از ابزارهای اقتصادی که مطمئنا نگارنده مطلب به آنها اعتقاد دارد، استدلال خود را ارائه دهد. متن ترجمه شده مزبور تنها به مطلبی شبیه است که نویسنده آن در عین درماندگی از ارائه استدلال برای گفته‌های خود، در صدد قالب کردن منفعلانه اندیشه‌های خود می‌باشد.

پاورقی:

لازم به اشاره است که در وبلاگ مربوط به مطلب (http://blog.mises.org/archives/۰۰۵۵۶۱.asp) اظهارنظرهای بسیار جالبی در خصوص نوشته ووک وجود دارند که توصیه می‌شود علاقه‌مندان مطلب حاضر به مطالعه آن بپردازند برای مثال فردی اظهار داشته در حالی که ایالات واشنگتن دارای بالاترین میزان حداقل دستمزد نسبت به ایالت‌های دیگر است لیکن این ایالت از موفق‌ترین ایالت‌ها از نظر اقتصادی می‌باشد، این را چگونه توجیه می‌کنید ... فردی دیگر اظهار می‌دارد بر اساس اطلاعات منتشره در اداره آمار نیروی کار ایالات متحده نرخ بیکاری در آگوست ۲۰۰۶ در حدود ۷/۴درصد یعنی در حدود ۱/۷‌میلیون نفر بوده است. به نظر می‌رسد هم‌اکنون نیز مازاد نیروی کار برای تکمیل شغل‌های موجود در اقتصاد وجود دارد. افزایش حداقل دستمزد فقر را دراین اقتصاد برطرف نخواهد کرد اما برای میلیون‌ها نفر توانایی بهبود شرایط زندگی‌یشان را فراهم می‌کند. بنده شک دارم که آقای ووک هرگز در خصوص حداقل دستمزد کاری کرده باشند جالب است توجه کنیم که چگونه با حداقل دستمزد ۲۰۶دلار برای ۴۰ ساعت کار در هفته فرد می‌تواند زندگی کند.

منابع در روزنامه موجود است.