انقلاباینترنتی و تحولات جهانی
در طی بیست سال اخیر اقتصاد جهانی به دلیل گسترش استفاده از کامپیوتر و افزایش دسترسی به اینترنت به عنوان یک شبکه ارتباطات عمومی، شدیدا متحول شده است. به گزارش بیبیسی، به همان نسبت که فعالیتهای بازرگانی در دهه ۱۹۵۰ به تلفن و در نیمه دوم قرن ۱۹ به خط آهن وابسته بود، امروزه این فعالیتها به طور مستمر بر پایه تواناییهای شبکههای اینترنتی صورت میگیرد.
این تحولات در حالی رخ داده است که تکنولوژی و فرآیندهای تولید صنعتی نیز انقلاب خودشان را تجربه کردهاند.
توماس فریدمن، اقتصاددان مشهور در کتاب «جهان مسطح است» (The World Is Flat) شرح میدهد که چگونه شرکتهایی مانند «دل» Dell توانستهاند خط عرضه خود را اداره و شیوههای طراحی و ساخت محصولات را دگرگون سازند، روشی که سایر کمپانیها نیز آن را دنبال کردهاند.
هفته گذشته مطبوعات بریتانیا تصویری از انبارهای فروشگاه اینترنتی آمازون در بریتانیا منتشر کردند که انباشته از میلیونها بستهای است که قرار است برای کریسمس به نقاط مختلف دنیا ارسال شود، تصویری که حکایت از چگونگی گردش اقتصاد شبکهای امروز جهان دارد.
اینگونه تغییرات در اقتصاد دارای اهمیت است زیرا نحوه انجام فعالیتهای بازرگانی و تولیدات از بسیاری جهات در زندگی روزمره ما تاثیر میگذارد ولی ما به ندرت به عمق نفوذ این تاثیرها توجه میکنیم.
دنیاهای تازه
متجاوز از ۱۵۰ سال پیش، کارل مارکس و فریدریش انگلس تئوری جدید اقتصادی را ارائه کردند که مدعی بود زیرساخت اقتصادی هر جامعهای، شکل سایر بخشهای آن را تعیین میکند.
فردریش انگلس و کارل مارکس معتقد بودند که سیاست، فرهنگ و ساختار خانواده به عملکرد اقتصادی بستگی دارد آنها بر این عقیده بودند که ساختار سیاسی، فرهنگی، خانواده، رسانههای گروهی و هر چیز دیگری که آنها از آن به عنوان «رو بنا» یاد میکردند به نحوه عملکرد اقتصادی بستگی دارد و میگفتند چنانچه اقتصاد تغییر کند زندگی روزمره مردم نیز تغییر خواهد کرد.
البته ما مجبور نیستیم که تمام فلسفه سیاسی را که مارکس در تشریح مدل اقتصادی خود ارائه کرده بود بپذیریم تا بفهمیم این اتفاق در اطراف ما در حال رخ دادن است و زندگی روزمره و ساختار فرهنگی در نتیجه تغییر در بنیانهای اقتصادی، تغییر میکنند.
اینترنت، که در ابتدا به عنوان شبکهای برای تبادل سریع اطلاعات بین شرکتها و تسهیل فعالیتهای بازرگانی در مقیاس کوچک و بزرگ طراحی شده بود، اکنون به صورت وسیلهای برای بیان نظرات و عقاید افراد درآمده است.
در نتیجه، حداقل در کشورهای توسعهیافته غرب که دسترسی به اینترنت همگانی شده، روندهای سیاسی، مدلهای رسانهای و زندگی هرروزه مردم در حال تغییر است.
بیل تامپسون میگوید ما این قدرت را داریم که بتوانیم جهان کامپیوتری را تحت کنترل خود درآوریم وبلاگها تا حدودی در شکلگیری نتایج انتخابات آمریکا نقش داشتند بهخصوص در زمینه نظارت بر انتخابات و نشان دادن دورویی و ریاکاریهای سیاسی به مردم.
در انتخابات اخیر در هلند نیز دستکم نیمیاز رایدهندگان برای شناسایی بیشتر کاندیداها به سایتهای اینترنتی مراجعه کردند که میتواند حمایت از احزاب اقلیت را به دلیل آشنا شدن با مواضع آنان افزایش داده باشد.
رسانههای مشارکتی، شهروندان روزنامه نگار، وبلاگنویسی و فعالیتهای اجتماعی اینترنتی، نقطه عطف از میان رفتن ساختارهای اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم شکلگیری روابط جدید را به نمایش میگذارد.
تاریخ جهان پایان نمییابد ولی دورهها به پایان میرسند و بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ ما شاهد پایان دوران پس از جنگ و شکوفایی شبکه اینترنتی جهانی بودهایم.
اما سوال این است که ما چگونه میخواهیم با تاثیرهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غول اینترنت روبهرو شویم؟
حد تواناییها و افق دید ما بسیار بیش از آنکه به توان مهندسی بستگی داشته باشد، به سیاست که شامل دغدغههای اجتماعی و مذهبی نیز میشود، بستگی دارد. در این راستا نباید فراموش کرد که درروند تکامل شبکه اینترنت، سیاست بر تکنولوژی غلبه میکند و حرف آخر را سیاست میزند.
این واقعیت موجب محدود شدن تواناییهای ما میشود و سیاست، آرمانها و برنامههای ما را تحت کنترل در میآورد.
به عبارت دیگر هنگامی که قرار باشد تصمیمات تعیینکنندهای گرفته شود، اولویت به سیاست داده میشود ولو اینکه تکنولوژی در این راستا قربانی شود.
البته همچنان امیدواریهایی وجود دارد. این فرصت هنوز وجود دارد که بتوان تکنولوژی و سیاست را به نحوی در کنار هم قرار داد که لیبرالهای پیشرو آن را تایید کنند.
ما هنوز این قدرت را داریم که جهان اینترنتی را به شکلی که میخواهیم درآوریم مشروط بر این که به این توانایی خود واقف باشیم.
ارسال نظر