اصول روزنامهنگاری اقتصادی
هیچ کس وارد حرفه روزنامهنگاری نمیشود تا گزارشهای بدی تحویل خوانندگان داده و جامعه را گمراه سازد یا اخبار مهم درباره رویدادهای تحت پوشش را حذف و کم ارزش جلوه دهد. گزارشگران نشریات و به ویژه روزنامهنگاران، شغل بسیار سختی دارند. آنها تحت فشار ضربالاجلهای بیرحمانه زمانی بوده و افراد درماندهای هستند. منظور اینکه قادر به فاصله گرفتن و بیگانه بودن با منابع خبری خود نیستند زیرا مجبورند بارها و بارها به این منابع خبری و تحلیلی مراجعه کنند. موضوعاتی که گزارشگران اقتصادی با آنها سروکار دارند موضوعات ظریف و پیچیدهای بوده و حداقل نصف کسانی که با این گزارشگران گفتوگو و مصاحبه میکنند دروغهای زیرکانه (و برخی اوقات نه چندان زیرکانه) میگویند.
براد دلونگ
هیچ کس وارد حرفه روزنامهنگاری نمیشود تا گزارشهای بدی تحویل خوانندگان داده و جامعه را گمراه سازد یا اخبار مهم درباره رویدادهای تحت پوشش را حذف و کم ارزش جلوه دهد. گزارشگران نشریات و به ویژه روزنامهنگاران، شغل بسیار سختی دارند. آنها تحت فشار ضربالاجلهای بیرحمانه زمانی بوده و افراد درماندهای هستند. منظور اینکه قادر به فاصله گرفتن و بیگانه بودن با منابع خبری خود نیستند زیرا مجبورند بارها و بارها به این منابع خبری و تحلیلی مراجعه کنند. موضوعاتی که گزارشگران اقتصادی با آنها سروکار دارند موضوعات ظریف و پیچیدهای بوده و حداقل نصف کسانی که با این گزارشگران گفتوگو و مصاحبه میکنند دروغهای زیرکانه (و برخی اوقات نه چندان زیرکانه) میگویند. کجای کار ایراد دارد و چگونه روزنامهنگاران و کسانی که منابع خبری و تحلیلی روزنامهها هستند و به آموزش عمومی و ارتقای سطح مباحث اقتصادی علاقهمند میباشند میتوانند مطالب و گزارشهای اقتصادی بهتری به جامعه عرضه دارند؟ متاسفانه باید اعتراف کرد در مورد مباحث اقتصادی و به ویژه موضوعات اقتصاد کلان، اکثر روزنامهنگارانی که این مطالب را در معرض دید خوانندگان قرار میدهند، خود مانع مهمی در درک و فهم آنها هستند. براد دلونگ استاد اقتصاد در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، راهنماییهای کلی برای روزنامهنگارانی دارد که با اقتصاددانان گفتوگو میکنند و میخواهند وظیفه اطلاع رسانی را به درستی و با صداقت انجام دهند. او این راهنماییها را به شکل اصول دوازدهگانه تهیه کرده و در اختیار روزنامهنگاران گذاشته است. وی همچنین ۱۲ اصل برای اقتصاددانان تعریف کرده که به آنها کمک میکند تا هنگام گفتوگو با روزنامهنگاران، مفید فایدهتر باشند.
۱۲ اصلی که هر گزارشگر اقتصادی باید رعایت کند
۱ - هر کسی از یک زاویه به مساله نگاه میکند: داشتن مدرک دکتری اقتصاد، بیطرفی شخص طرف گفتوگو را تضمین نمیکند. از کارشناسان اقتصادی طرف بحث بپرسید مخالفان فکری و ایدئولوژیک آنها در مورد این موضوع خاص چه نظری دارند. آنچه کارشناسان میگویند و از آن دفاع میکنند را تا آن حد جدی بگیرید که بتوانند دلیل محکمه پسندی برای ادعای طرف دیگر بحث و مخالف فکری خود بیاورند. صحبت با «کارشناسانی» که علاقهمند به آگاهی بخشی و آموزش دادن نیستند، بلکه شما را گیج میکنند در بهترین حالت فقط باعث اتلاف وقت شما میشود. روزنامهنگاران به شرطی ارزشمند و مفید هستند که به فعالیت اطلاعرسانی درست مشغول باشند نه اینکه اطلاعات جعلی و گمراهکننده تحویل جامعه بدهند.
۲ - هرگز ننویسید «اقتصاددانان در این مورد اختلاف نظر دارند.» هر اندازه فرصت و فضای نوشتن شما تنگ و محدود باشد هرگز ننویسید «اقتصاددانان اختلاف نظر دارند.» بنویسید چرا اقتصاددانها اختلاف نظر دارند. کارشناسی که نتواند توضیح دهد چرا سایر کارشناسان به گونه دیگری فکر میکنند کارشناس واقعی نیست. گزارشگری که نمیتواند ریشه اختلافنظرها را پیدا کند و در جای مناسب قرار دهد روزنامهنگار واقعی نیست. روزنامهنگاری که نمیتواند از منشا و علت اختلافنظرها سر درآورد، روزنامهنگاری است که برای کسی کار میکند که پولدارترین بنگاه روابط عمومی را دارد و البته وی به صورت رایگان برای آنها مشغول کار است.
۳ - اعداد مطلق را گزارش نکنید. از گزارش دادن اعداد مطلق و مستقل بپرهیزید. اعداد فقط در شرایط و موقعیت خاص خود معنا پیدا میکنند. و درک موقعیت تقریبا همیشه بدون مقایسههای صریح و روشن با سایر اعداد و ارقام ناممکن است. چگونه این عدد گزارش شده را با سایر شهرها، سایر استانها، سایر کشورها، سایر زمانها مقایسه میکنند؟ چگونه این اعداد را با مخارج کل، مخارج کالاهای مصرفی، کالاهای ضروری، کالاهای سرمایهای، مخارج سایر انواع کالاها مقایسه میکنید؟ این مقایسهها و نسبتها هستند که ارزشمند میباشند نه صرف گزارش مطلق و جداگانه چند عدد و رقم.
۴ - اعداد بیمعنی را گزارش نکنید. اعداد بودجه کشور، صادرات و واردات، مالیاتها یا سایر اعداد را بهمیلیارد یا هزارمیلیارد دلار گزارش نکنید. این ارقام را به صورت سرانه جمعیت، سرانه کارگر یا سرانه خانوار گزارش دهید تا معنادار شوند. مثلا خبر ۷۰میلیارددلار کاهش مالیاتی در آمریکا اطلاعات چندانی به خواننده نمیدهد - مهم این است که هر میلیونر ۴۳۰۰۰دلار از این کاهش مالیات نفع میبرد. ۳۰۰میلیارد دلار کسری بودجه مهم نیست - مهم ایناست که دولت باعث شده تا هر خانوار چهار نفره را ۴۰۰۰دلار در سال بدهکار کند که مجبورند این بدهی را زمانی در آینده بپردازند.
۵ - روندهای ساختگی تهیه نکنید. از کنار هم گذاشتن سه گزارش بی پایه و اساس یک روند واقعی ساخته نمیشود. اینکه دبیر تحریریه چه به شما گفته است اهمیتی ندارد. سه گزارش بیمبنا، روند نمیسازد. مطمئن شوید گزارشهایی که کاملا مناسب هستند نماینده واقعی جامعه آماری باشند. با کسانی گفتوگو کنید که از خلاصه آمارها، حسابهای ملی و آمار تاریخی اطلاع دارند.
۶ - چیزی را نامریی باقی نگذارید. نصف ماجرا را نگویید. مطمئن شوید که همه بازیگران، طرفهای ذینفع و شرکتکنندگان در بازار را پیدا کردید. در هر جایی مصرف و تولیدکننده، کارگر و کارفرما، داخلی و خارجی وجود دارد. نتیجه منطقی: مطمئن شوید که تمام قطعات متحرک پازل اقتصادی را یافتید - عرضه و تقاضا، دستمزد و سود، هزینهها و قیمتها.
۷ - از انگیزههای دنیای واقعی پیروی کنید. اقتصاددانان میگویند مردم به انگیزهها واکنش نشان میدهند. روزنامهنگاران میگویند رفتار مردم کاملا قابل پیشبینی نیست. مردم به انگیزههایی که میبینند واکنش نشان میدهند. بهترین گزارشها آنهایی هستند که مربوط به پیامدهای ناخواسته مثبت و منفی میباشند. همیشه از خود بپرسید مردم چه انگیزههایی را در نظر میگیرند، چگونه به آنها واکنش نشان میدهند و چرا مردم اغلب آنچه را اقتصاددانان فکر میکنند باید ببینند، نمیبینند.
۸ - سایر جنبهها را در نظر بگیرید. مردم در زندگی اقتصادی خود چانه میزنند، انتخاب میکنند یا قرارداد میبندند چون فکر میکنند معامله سودآوری میکنند. هر زمان مردم کاری انجام میدهند که به نظر شما انتخاب بدی است، از خود بپرسید چه چیزی را آنها دیدهاند که شما ندیدید (و چه چیزی را شما میبینید که آنها نمیبینند.)
۹ - انتخابهای دیگر را ملاحظه کنید. مردم چانهزنی کرده و قراردادهای به زعم شما افتضاحی میبندند، سیاستمداران نیز چانهزنی کرده و تصمیمات نامعقولی میگیرند چون فکر میکنند سایر گزینهها حتی بدتر از این هستند. پس به خاطر داشته باشید که همیشه از خود بپرسید این انتخاب «در مقایسه با چه چیزی؟» و سپس در مورد درستی یا نادرستی آن قضاوت کنید.
۱۰ - اینها صرفا معاملات نیستند. رسالت و وظیفه شما به عنوان روزنامهنگار این است که به مردم ابزارهایی بدهید تا سیاستها و اقدامات دولت را ارزیابی کنند. دولت یک گردهمایی باشکوه از بزرگان نیست. دولت یک مسابقه ورزشی نیست. روزنامهنگاری محفل شایعات و حرافی نیست . درباره دولت گزارش دهید همان طور که به خواهر و برادرتان درباره وکیلی گزارش میدهید که مادرتان برای فروش خانهاش استخدام کرده است.
۱۱ - منابع طرف مشورت خود را خوب بشناسید. از اقتصاددان در حوزه تجارت بینالملل درباره قانون حداقل دستمزد سوال نکنید. از اقتصاددان حوزه بازار کار درباره ذخایر ارزی سوال نکنید.
۱۲ - مشتریان خود را بشناسید. به دوازده اصلی که اقتصاددانان هنگام کمک به روزنامهنگاران باید رعایت کنند نگاه کنید.
۱۲ اصلی که اقتصاددانان هنگام کمک به روزنامهنگاران باید رعایت کنند
در این قسمت ۱۲ اصلی آورده شده که اقتصاددانان را راهنمایی میکند تا هنگام گفتوگو با روزنامهنگاران، مثمرثمرتر واقع شوند و تخصص اقتصادی خود را به نحو بهتری بهکار گیرند.
۱ - مشتریان خود را بشناسید. آیا خبرنگاری که با شما تماس گرفته است تا در مورد مالیات بر ارزش افزوده اظهارنظر کنید آن را برای برنامه گفتوگوی زنده تلویزیونی میخواهد که یک ثانیه هم در آنجا اهمیت دارد یا برای نگارش مقاله یک ستونی در روزنامه میخواهد و یا اینکه صرفا جهت اطلاع خود که این مالیات چیست تا در آینده گزارش مفصلی درباره آن بنویسد؟ آیا خبرنگار ضربالاجل محدودکنندهای دارد؟
۲ - با روزنامهنگار بیاطلاع خصوصا مهربان باشید. باید به او نمره ده بدهید همین که با شخص شما تماس گرفته است و به استثنای موارد معدود، تقریبا مسلم است که با سردبیرانی کار میکند که کمتر از او میدانند. او را تشویق و دلگرم کنید و به او کمک کنید تا بفهمد چه چیزی را باید از شما بپرسد و شگفتزده خواهید شد دفعه بعدی که با شما تماس میگیرد چقدر باهوش تر به نظر میرسد.
۳ - بر فخر فروشی برای حضور در برنامههای تلویزیونی غلبه کنید. البته این فرصتی ناب برای ارتباط با عموم است. بیاموزید که از آن درست استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که گزارش تلویزیونی درباره قیمت بنزین که امشب پخش میشود را حداقل چند میلیون نفر میبینند. اگر خوش شانس باشید یادداشت اقتصادی شما در روزنامه را چند ده هزار نفر میخوانند. مقالات تخصصی اقتصادی را چند صد نفر با دقت و جدیت خواهند خواند.
۴ - هرگز نگویید «از این جهت، از جهت دیگر». همیشه بگویید «من فکر میکنم X چون معتقدم که Y از همه مهمتر است، سایر اقتصاددانها به شما Z میگویند چون فکر میکنند Q مهمترین است. آنها به دلیل R اشتباه میکنند.»
۵ - جملههای خود را کوتاه بنویسید. این موضوع خصوصا در رادیو و تلویزیون اهمیت دارد. اما در مورد مطبوعات نیز توصیه میشود. لب کلام را خردمندانه گفتن همیشه مطلوب است.
۶ - از مثال استفاده کنید. هر دیدگاه نظری که دارید لازم است که با مثالی عینی تشریح شود. نگویید: «به دلیل عرضه و تقاضا این اتفاق افتاده است. چون عرضه سرمایه زیاد شده است نرخهای بهره بلندمدت کاهش یافته است.» در عوض بگویید: «چون بانک مرکزی چین ۵۰۰میلیارددلار اوراق قرضه خزانه داری آمریکا را خریداری کرده است، بانکهای آمریکایی که حالا این اوراق قرضه را نمیخرند باید پولشان را صرف کار دیگری بکنند و به همین دلیل است که مایلند وام مسکن ارزان قیمت به شما بدهند.» برای روزنامهنگاران و خوانندگان مطالب آنها، و برای شنوندگان و بینندگان، مثالهایی بر اساس زندگی کارگران و خانوارها بهراحتی درک میشود.
۷ - به خاطر داشته باشید که وقایع اقتصادی همان دادهها و آمارهای اقتصادی هستند. به روزنامهنگاران کمک کنید تا وقایع و حوادث اقتصادی را پیدا کرده و استفاده کنند که نمایانگر روندهای واقعی هستند.
۸ - به دنبال عرضه لحظات آموزشی باشید. روزنامهنگاران چنان آموزش یافتهاند که باور میکنند خبر و گزارش درباره هزینه جراحی زانوی حیوانات خانگی به اندازه گزارش هزینه بیمه خدمات درمانی کارگران میتواند جالب و مهم باشد. به آنها آموزش داده نشده است تا بین مسائلی که اهمیت حیاتی برای همه مردم دارد تا مسائلی که فقط برای اقلیتی انگشت شمار مهم است فرق بگذارند. محل آب را به وضوح علامتگذاری کرده و روزنامهنگاران را به سمت آن هدایت کنید. آنها آب را بدون شما پیدا نمیکنند.
۹ - داستانسرایی و قصهپردازی روزنامهنگاران را کنترل کنید. برای مثال حقیقت ماجرا از این قرار است که بازار نفت در هنگام وجود تقاضای مازاد و اضافی چگونه عمل خواهد کرد نه اینکه شرکتهای نفتی چقدر شیطان شدهاند. درجه شیطانی بودن و حرص و آز شرکتهای نفتی از سال ۱۹۹۸ تاکنون افزایش نیافته است. اما اقتصاد کشور چین که در سالهای اخیر به شدت صنعتی شده حالا میخواهد نفت بیشتری بسوزاند و دو دهه قیمت پایین نفت باعث شده است تا در آمریکا خودروهای بزرگ جایگزین خودروهای کوچک و کممصرف شود. به همین سادگی.
۱۰ - باورهای موهوم را به هم بزنید. برای مثال مردم نباید اینطور فکر کنند که با توقف ارسال نفت به ذخایر استراتژیک نفتی، هزینه جهانی یک گالن بنزین تغییر خواهد یافت.
۱۱ - نسبت به همکاران خویش گشاده دست باشید. گزارشگران معیارهای ناقصی برای تفسیر کارشناسی دارند خصوصا زمانی که به دنبال پر کردن سهمیههای صفحه در موعد مقرر هستند. به پرسشها پاسخ دهید اما به گزارشگران بگویید چه کسی به این پرسشها بهتر پاسخ میدهد.
۱۲ - فقط بگویید نه. این هشداری است که مراقب باشید بیش از حد مطرح نشده و بر سر زبانها نیفتید. اگر شما غالب اوقات و در مورد موضوعات بسیار زیاد اقتصادی اظهار نظر کنید از درجه احترام گزارشگران و خوانندگان به تخصصهای دانشگاهی شما بهشدت کاسته میشود.
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
ارسال نظر