مکتب تاریخی انگلستان

ریچارد جونز (۱۸۵۵-۱۷۹۰) نخستین منتقد نهادگرای ریکاردو و اقتصاددانان تاریخ‌گرایی است که سال‌ها پیش از ظهور مکاتب تاریخی آلمان و انگلستان زندگی می‌کرده است. جونز در سال ۱۷۹۰ در تونبریج در ایالات ولز انگلستان متولد شد و در دانشگاه کمبریج تحصیل کرد و در سال ۱۸۱۹ از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. در دانشگاه کمبریج، جونز با ویلیام ویول فیلسوف و تاریخ‌نگار علوم و جان هرشل متخصص نجوم و تاریخ علوم طرح دوستی ریخته بود و شواهدی وجود دارد که این سه برنامه داشته‌اند تا روش استقرا در علوم را که توسط بیکن مورد استفاده قرار می‌گرفت در مقابل روش قیاس که توسط بنتام و مطلوبیت‌گرایان به خدمت گرفته می‌شد، اعتباری دوباره ببخشند. جونز پس از مدت کوتاهی که به تحصیل علوم دینی پرداخت، به مطالعه اقتصاد روی آورد و تنها کتاب تکمیل شده خود را در سال ۱۸۳۱ تحت عنوان «رساله‌ای در توزیع ثروت و منابع مالیات، جلد اول: اجاره» منتشر کرد. این کتاب نخستین شغل دانشگاهی را در سال ۱۸۳۳ در دانشگاه لندن برای او به ارمغان آورد. جونز در سال ۱۸۳۵ پس از مالتوس استاد کرسی اقتصاد سیاسی کالج هیلی‌بری شد که توسط شرکت هند شرقی اداره می‌شد. در اواخر دهه ۱۸۴۰ جونز عضو «کمیته انفاق بریتانیا» شد که وظیفه داشت نحوه تامین مالی مخارج کلیساهای بریتانیا را مورد بررسی و اصلاح قرار دهد و احتمالا گزارش این کمیته به کمک او نوشته شده است.

جونز جدا از کتاب سابق‌الذکر و چند جزوه‌ای که منتشر کرد، کتاب دیگری تالیف نکرد. یادداشت‌ها و سخنرانی‌های او پس از فوتش در سال ۱۸۵۹ تحت عنوان باقیات ادبی منتشر شده است.

آنچه از نخستین صفحات کتاب رساله و نیز آثار ادبی جونز برمی‌آید، این است که او خود را سامان دهنده علم اقتصاد بر مبنای تاریخ و تکامل تلقی می‌کرده و خالق آنچه خود «اقتصاد سیاسی ملل» نامیده، می‌دانسته است که عبارت بود از بررسی نظام‌های اقتصاد ملی در رابطه با تغییر شکل مناسبات تولیدی و نهادهای اجتماعی. اما در عمل، او نتوانست برنامه خود را از نظریه اجاره فراتر ببرد. جونز که نظریه ریکاردو در خصوص اجاره را که بر مبنای نظام اجاره‌داری زمین در بریتانیا استوار شده بود و توجهی به کاربرد آن در بقیه نقاط جهان نداشت، رد می‌کرد، خود ابتدا طبقه‌بندی مفصلی از شیوه‌های اجاره زمین در جهان و در دوره‌های مختلف تاریخی، از این نظر که صاحب زمین کیست و چه کسی روی زمین کار می‌کند و محصول تولیدی چگونه تقسیم می‌شود، ارائه کرد. سه چهارم کتاب اختصاص دارد به توضیح جزئی شیوه‌های اجاره زمین در یونان، هند، ایرلند، اروپای شرقی و اروپای مرکزی و سپس توضیح اجاره‌داری زمین در انگلستان آمده که چندان با توضیحات ارائه شده توسط ریکاردو تفاوتی ندارد. جونز در سراسر این کتاب به نحوی شگفت‌آور اکراه نشان می‌دهد و حتی انکار می‌کند که نظریه مالتوس در مورد جمعیت که جونز پشتیبان آن بود، بتواند رابطه‌ای قابل پیش‌بینی میان مزدها و تغییرات جمعیت پدید آورد.

جان استوارت میل در کتاب اصول اقتصاد سیاسی مکررا از جونز نقل قول می‌کند و این به‌رغم هواداری جونز از سیاست‌های حمایتی و دفاع او از چیزی است که بتواندتولید مثل بشر را کنترل کند، صورت می‌گیرد. کارل مارکس نیز جونز را به عنوان یکی از پیشگامان تفسیر تاریخ ستوده است. با این همه، کتاب جونز به سرعت به فراموشی سپرده شد و حتی طرفداران بعدی اقتصاد تاریخی در انگلستان مثل، کلیف لسلی، ثورولد راجرز والتر بیج‌هات به ندرت به جونز اشاره کرده‌اند. تنها در سال‌های اخیر است که آثار جونز مجددا مورد اشاره قرار می‌گیرد.

در توزیع ثروت او عمدتا تحلیل نهاد زمینداری در برهه‌های مختلف تاریخ و قسمت‌های مختلف جهان بود. این اثر از لحاظی، انتقادی از کاربرد گسترده تفصیلات تحلیل ریکاردو بدون حصول شرایط لازم بود، آن‌چنان‌که گاهی به‌کار برده شد. وقتی که جونز درگذشت، بازمانده‌های ادبی او - همان‌طور که می‌‌دانید بازمانده‌های ادبی عنوانی مربوط به عهد ویکتوریا برای مقالات جمع‌آوری شده است (شامل دو مقاله منتشر نشده از اوست) - که شخصیت مهمی چون مورخ و فیلسوف عظیم‌الشان، استاد ترینیتی، ویول، آن را ویرایش کرد. در سخنرانی افتتاحیه در کینگز کالج که توسط جونز ایراد و در آثار بازمانده ادبی او تجدید چاپ شد، انتقاد او نسبت به سیستم کلاسیک علنی شد. او چنین بحث می‌کند که قبل از آن‌که شما بتوانید مطالب مربوط به تولید و توزیع ثروت را تعمیم بدهید، باید ناظر بر چاره‌جویی نهادی باشید. باید بر قانون حاکم بر توزیع و تولید در نقاط مختلف جهان و برهه‌های مختلف تاریخ نظر افکنید.

نگاهی به سخنرانی افتتاحی جونز فایده زیادی خواهد داشت. این سخنرانی از حس بسیار خوبی برخوردار است و به‌نحوی کم و بیش مودبانه اتصاف‌ها و مخالفت‌هایی با ریکاردو و پیروان او دارد که به هر حال خواننده بی‌غرض ممکن است آن‌را تا حدی موجه تلقی کند. گفتار او به آنجا منتهی شد که اقتصاد سیاسی باید تمام شعارهایی را که وانمود می‌کند عمومی است، بر توسل جامع و پر زحمت به تجربه مبتنی سازد.

حمله او را در تدوین فرضیه‌هایی از این قبیل توجیه نمی‌کرد و استنتاج عواقب این فرضیه‌ها، که شما بعدا، طبق دیدگاه‌های جدید، برای تعیین صحت و سقم آنها یا برای قابلیت کاربرد موقت آنها، مورد آزمایش قرار خواهید داد، موجه جلوه نمی‌داد.

در مجموع جونز شخصی است که باید برای او احترام قائل شد و سخنرانی افتتاحیه او حاوی تقریبا تمام آن چیزی است که شخص در آثار بلندپروازانه‌تر مکتب تاریخی به‌معنای واقعی کلمه، مدنظر قرار می‌دهد. مکتب تاریخی رونق گرفت و توسعه یافت و مظهر ناسیونالیسمی جدی بود که خصیصه دانشگاه‌ها و مدرسان دانشگاه‌ها در اروپای مرکزی در آن برهه از تاریخ بود.