اقتصاد مجازی
پاسخی نادرست به سوالی اشتباه
بحث عرضه بنزین مازاد بر سهمیه پس از عملی شدن سهمیهبندی، همچنان در محافل خبری و کارشناسی داغ است. بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران از لزوم عرضه آزاد سخن میگویند و اعضای کمیسیون انرژی مجلس نیز بر آن مهر تایید میزنند، اما گویا دولت تمایل چندانی به عرضه بنزین به قیمت واقعی ندارد.مهدی فیضی در وبلاگ گروهی «انتخاب آزاد» که وبلاگ مشترک جمعی از کارشناسان و روزنامهنگاران اقتصادی است، عرضه بنزین به قیمت واقعی را نه فقط لازم، که تنها راه نجات اقتصاد کشور از چرخه معیوب مصرف بیرویه سوخت میداند. این روزها مساله بنزین، آشفتگی اقتصاد بحرانزده ایران را نشان میدهد. شاید برای آنها که خارج از ایران زندگی میکنند، شنیدن این خبر بیشتر شبیه به یک شوخی باشد تا یک واقعیت تلخ اقتصادی: «ایران بهعنوان چهارمین تولیدکننده نفت جهان و دومین صادرکننده نفت اوپک، در آستانه بحران مواد سوختی قرار گرفته است.»
در تمام سالهایی که گذشت، دولت و مجلس به پشتوانه دلارهای نفتی اجازه نمیدادند، ایرانیان در معرض واقعیات بیرحمانه بازار قرار گیرند. آنقدر که حتی همان افزایش جزئی سالانه براساس برنامه توسعه را نیز برنمیتافتند، مبادا که خواب غول خفته تورم را آشفته کنند. راهی که اگر به طور مرتب پیگیری میشد، با فرض ثبات قیمتهای جهانی، بیش از ۲۰ سال طول میکشید تا قیمتهای داخلی را به سطح قیمتهای جهانی برساند. هیچیک از سیاستپیشگان در تمام این سالها، از بیم بروز پیامدهای تورمی و بحرانهای اجتماعی، جسارت واقعیکردن قیمت بنزین را نداشت و سبکسرانه، مسالهای با راهحلهای مشخص و تجربهشده را بیپاسخ برای دولتهای بعدی به ارث میگذاشت. اینگونه بود که یک خطای ساده در سیاستگذاری، در این تکرارهای بیسرانجام، در نهایت به مشکلی سیاسی- اجتماعی تبدیل شده است، تا جایی که دولت فعلی حتی از وجود قیمتهای بالای نفت نتوانست برای کاهش یارانه سوخت و جبران کسری بودجه خود استفاده کند.
اما شاید نکتهای که کمتر به آن توجه کردهایم این است که اساسا صورت مساله را به اشتباه، الگوی نامناسب مصرف، مطرح کردهایم و حتی به این سوال غلط هم پاسخ نادرستی بهعنوان سهمیهبندی دادهایم! در این میان به نظر من هرگونه تلاش برای نشان دادن این نکته درست که درصورت سهمیهبندی باید امکان فروش آزاد (دولتی یا خصوصی) بنزین نیز وجود داشته باشد، به نوعی پاسخ درست دادن به سوالی است که اساسا اشتباه طرح شده است. مساله اصلی نه مصرف روزافزون بنزین، که مکانیسم غیرمطلوب فروش آن و پاسخ نیز نه سهمیهبندی، که حرکت به سمت واقعیکردن قیمت آن است. سهمیهبندی بنزین و حتی طرح بلندمدت افزایش تولید داخلی بنزین از طریق ساخت پالایشگاههای جدید و توسعه و تجهیز پالایشگاههای قبلی، در حقیقت به نوعی پاککردن صورت مساله اصلی است. زیبایی مساله آنجا است که پاسخ درست به سوال درست، هیچگونه پیچیدگی نیز ندارد: آزادی انتخاب برای مصرف دلخواه به شرط پرداخت قیمت واقعی! حال آنکه هرچه از این راهحل First Best به سمت سایر پاسخها حرکت میکنیم، نه تنها از راهحل مطلوب بیشتر فاصله میگیریم که ناچار به ارائه پاسخهایی پیچیدهتر نیز هستیم که امکان عملیبودن آن را زیرسوال میبرد: چگونگی تعیین میزان مناسب سهمیه خودروها (شخصی، مسافرکشهای رسمی و غیررسمی، آژانسهای مسافربری، خودروهای دولتی)، مکانیسم اعمال سهمیهبندی (کارت هوشمند)، چگونگی تشخیص مسافرکشهای غیررسمی، چگونگی پرداخت هزینه بنزین خودروه ای دولتی و ...
با واقعیکردن قیمت سوخت، دیگر نیازی به صدور بخشنامه و دستورالعملهای اداری بهمنظور تدوین الگوی یکسانسازی (جیرهبندی) مصرف بنزین، افزایش کیفیت و کاهش قیمت خودروهای تولید داخل، کاهش ترافیک، جلوگیری از قاچاق سوخت، از رده خارجکردن خودروهای فرسوده، کاهش آلودگی هوا و غیره نخواهد بود. چراکه مصرف کننده، خود بیآنکه نیاز به فشاری از بیرون داشته باشد، تنها با فشار درونی از سوی محدودیت بودجه خود، تصمیم عقلانی را برای چگونگی پرکردن سبد کالای خود بهطور بهینه خواهد گرفت. در این صورت برای کاهش هزینههای خود، به سمت استفاده از خودروهای جدیدتر با مصرف سوخت کمتر متمایل خواهد شد.
به نظر میرسد که این فرصت تاریخی مناسبی است که یکبار، برای همیشه در اقتصادی که به بیشتر مسائل آن، دست بالا مانند موارد یاد شده، بهصورت Second Best نگاه میشود، مساله بنزین را بهصورت مطلوب و به بیان اقتصادی، First Best با «حرکت به سمت فروش بنزین به قیمت واقعی» حل کنیم، تمام هزینههای اقتصادی و اجتماعی آن را بپذیریم و بیش از این خود را سرگرم بازی پاسخهای پوپولیستی نکنیم. سالها است به خوردن «ناهار مجانی» عادت کردهایم، چیزی که با شکلگیری «واقعیت قیمت» در فضایی رقابتی، وجود نخواهد داشت.
Freechoice.blogfa.com
ارسال نظر