تحلیل اکونومیست از انتخابات پیشرو در دومین کشور بزرگ حوزه یورو
شانس فرانسه
وضعیت بد حومه شهرها که منزلگاه بسیاری از جوانان بیکار از اقلیتهای قومی است، در سال ۲۰۰۵ به آشوبهای منطقهای انجامید و از خود مشکل جدیدی بر جای گذاشت که به تازگی در یک ایستگاه قطار در شهر پاریس دوباره شعله گرفت.
دنیای اقتصاد- هیچ انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه طی ۵۰ سال گذشته به اندازه انتخابات امسال فرانسه که دور اولش ۲۲ آوریل برگزار میشود، غیر قابل پیشبینی نبوده است. فرانسه دومین عضو بزرگ ناحیه یورو و خانه ده شرکت از پنجاه شرکت بزرگ اروپا است. اما این کشور در مشکلات عمیقی فرو رفته است. این کشور کندترین رشد اقتصادی را در میان اقتصادهای بزرگ اروپایی دارد. یعنی وضعیتی که طی ده سال اخیر بدهی دولت به سریعترین رشد در سطح اروپای غربی صعود کرده است و مهمتر از همه، نرخ بیکاری به بالاترین حد صعود کرده است. طی ۲۵ سال اخیر سرانه تولید ناخالص داخلی فرانسه از هفتمین رتبه در جهان به هفدهمین رتبه جهانی تنزل یافته است.
وضعیت بد حومه شهرها که منزلگاه بسیاری از جوانان بیکار از اقلیتهای قومی است، در سال ۲۰۰۵ به آشوبهای منطقهای انجامید و از خود مشکل جدیدی بر جای گذاشت که به تازگی در یک ایستگاه قطار در شهر پاریس دوباره شعله گرفت. اکونومیست انتخابات فرانسه را به عنوان سرمقاله خود انتخاب کرد
شانس فرانسه
مترجم: شادی آذری
پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام نیکولا سارکوزی بهترین امید را برای اصلاحات به ارمغان آورده است.
هیچ انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه طی ۵۰ سال گذشته به اندازه انتخابات امسال فرانسه که دور اولش ۲۲ آوریل برگزار میشود، غیر قابل پیشبینی نبوده است. البته تاکنون همه نظرسنجیها حاکی از آن بوده است که نیکولا سارکوزی، نامزد حزب حاکم که حزب اتحاد میهنی راست میانه نام دارد، پیشرو است. اما این احتمال وجود دارد که حمایت از او بیش از حد جلوه داده میشود درست همانطور که حمایت از ژان ماری لوپن نامزد راست افراطی این انتخابات ممکن است کمتر از واقعیت نشان داده شود. افزایش آمار حمایت از فرانسوا بایروی میانه رو که حدود یکدرصد از سگولن رویال سوسیالیست پیشی گرفته است، بر ابهامات این انتخابات افزوده است و در شرایطی که تنها یک هفته تا دور اول انتخابات باقی مانده است، از هر پنج رای دهنده دو نفر هنوز تصمیمی در مورد رای خود نگرفتهاند.
این انتخابات از اهمیت بسزایی برخوردار است. فرانسه دومین عضو بزرگ ناحیه یورو و خانه ده شرکت از پنجاه شرکت بزرگ اروپا است. اما این کشور در مشکلات عمیقی فرو رفته است. این کشور کندترین رشد اقتصادی را در میان اقتصادهای بزرگ اروپایی دارد. یعنی وضعیتی که نیمی از تولید ناخالص داخلی در آن بلعیده شده، طی ده سال اخیر بدهی دولت به سریعترین رشد در سطح اروپای غربی صعود کرده است و مهمتر از همه، نرخ بیکاری به بالاترین حد صعود کرده است. طی ۲۵ سال اخیر سرانه تولید ناخالص داخلی فرانسه از هفتمین رتبه در جهان به هفدهمین رتبه جهانی تنزل یافته است.
وضعیت بد حومه شهرها که منزلگاه بسیاری از جوانان بیکار از اقلیتهای قومی است، در سال ۲۰۰۵ به آشوبهای منطقهای انجامید و از خود مشکل جدیدی بر جای گذاشت که به تازگی در یک ایستگاه قطار در شهر پاریس دوباره شعله گرفت.
یاس و سرخوردگی رای دهندگان فرانسوی نه تنها در نظرسنجیهای انتخاباتی جلوهگر شده است، بلکه در رد قانون اساسی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۵ نیز مشهود بود. گفته میشود آنها بار دیگر دولتی چون دولت کنونی را برای ربع قرن آینده انتخاب نخواهند کرد.
عاجلترین درمان برای این وضع بیمار فرانسه آن است که اقتصاد این کشور سریعتر رشد کند که آن هم نیازمند آزادسازی شدید بازار کار و محصولات، رقابت بیشتر و حمایت کمتر، مالیات کمتر و کاهش هزینههای دولتی در کنار تحول خدمات عمومی متزلزل این کشور است.
هیچیک از این نیازها طی ۲۶سال اخیر و در دوران ریاستجمهوری فرانسوا میتران از جناح چپ و ژاک شیراک از جناح راست به طور جدی مورد توجه قرار نگرفتند. اما این دوران زمانی بود که سایر کشورهای اروپایی، از جمله انگلیس، اسپانیا، هلند و ایرلند خود را برای شرایط بهتر مهیا کردند و همچنان در حال احیای الگوهای اجتماعی و نظامهای رفاهی خود هستند. همین موضوع است که برای رییس جمهوری بعدی فرانسه بزرگترین چالش پیش رو محسوب میشود.
بدترین، بدتر، بد
نامزدهای ریاست جمهوری فرانسه چه وضعیتی دارند؟ تنها سه نفر از ۱۲نامزد از پیشتازان جدی انتخابات هستند. نفر چهارم که احتمال دارد به جمع سه نفر پیشتاز بپیوندد، آقای لوپن است. او رهبر قدیمی حزب نژادپرست جبهه ملی است که فرانسه را به خاطر کنار زدن نامزد سوسیالیست در برابر ژاک شیراک در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۲ مورد سرزنش قرار داده است.
ارقام مربوط به نظرسنجیها نشان میدهد که آرای طرفداران لوپن امروز بهتر از مرحله مشابه در انتخابات آن زمان است. برای فرانسه و تصویری که از این کشور به نمایش گذاشته میشود حیاتی است که لوپن این بار از دور دوم انتخابات محروم بماند.
خانم رویال در دور دوم انتخابات یک سرمایه محسوب میشود که این انتخابات را به میدانی رضایتبخش برای تقابل جناحهای راست و چپ بدل میکند. البته او جاذبههای دیگری هم در این انتخابات دارد: او اولین زنی است که یک مدعی جدی برای ریاست جمهوری این کشور محسوب میشود. او کسی است که تابوهای سوسیالیستها را با ستایش از تونی بلر انگلیسی و انتقاد از دولت فرانسه برای تحمیل حداکثر ۳۵ ساعت کار در هفته شکست. البته متاسفانه سیاستهای او حتی با استانداردهای مدرن هم متناقض به نظر میرسد. او در اقتصاد پشت همه معیارهای جناح چپ محکم ایستاده است و از آنها حمایت میکند از جمله این موارد میتوان به دخالت دولت، حمایت افراطی از نیروی کار و مالیات زیاد اشاره کرد.
در کنار خانم رویال میانهگرایی چون بایرو قرار دارد. پیشنهادات او برای کاهش بدهیهای دولت معقولتر از پیشنهادات خانم رویال و حتی آقای سارکوزی به نظر میرسد. اما او نتوانسته است تبلیغی برای بازار آزاد ارائه دهد. او به طرز ناراحتکنندهای به یارانههای بخش کشاورزی و مداخله دولت معتقد است. به علاوه هیچ معلوم نیست که او چگونه میخواهد دولت تشکیل دهد چون حزب میانهگرای او بسیار کوچک است و تلاش ناموفق او برای جذب رهبرانی از دو جناح چپ و راست که طرز فکرهایی نزدیک به هم دارند باعث شده است حزب او از کمترین حد انسجام برخوردار باشد.
کدام شانس بیشتری دارند؟
به راستی چه عاملی است که باعث میشود سارکوزی در شرایط بهتری قرار داشته باشد. بهرغم سایرین و با وجود آنکه او مدتی طولانی به عنوان وزیر دولت شیراک خدمت کرده است، او هیچ مقاومتی در برابر پذیرش این واقعیت که فرانسه نیاز به تغییرات شدید دارد، از خود نشان نداده است. پدر او یکی از اشراف مجارستان بود که به فرانسه مهاجرت کرد.
او به وضوح آمریکا را مورد تحسین قرار میدهد و درباره رنسانس اقتصادی بریتانیا با احترام و تقدیر سخن میگوید. سارکوزی در برنامههای اولیه خود مسائلی چون آزادسازی بازار، معافیت مالیاتی شرکتها و درآمدها و تعدیل حقوق بازنشستگی بخشهای دولتی را مطرح ساخته است.
اما دو تردید در مورد سارکوزی وجود دارد. براساس آنچه او در دوران خدمتش به عنوان وزیر اقتصاد نشان داد، بیشتر سیاستهای اقتصادی او همانند سیاستهای اقتصادی سنتی فرانسه بوده است یعنی اعمال یک سیاست قوی صنعتی، حمایت از صنایع داخلی و حتی مداخله در قیمتهای سوپرمارکتها. به تازگی او برای پاسخ به سرزنشهای فراوانی در زمینه مشکلات خود ساخته فرانسه به بانک مرکزی اروپا احضار شد.
بعید به نظر میرسد چنین پوپولیسم اقتصادی در انتخاباتی که مدتها است وعدههایی برای متحولکردن بازار میدهد، به پیروزی رسد. اما دومین نکتهای که از جذابیتهای سارکوزی در این انتخابات میکاهد نوعی بومیگرایی است که در نظریاتش راجع به مهاجران و هویت ملی منعکس شده بود. حامیان او میگویند او باید بتواند رایدهندگان لوپن را کاهش دهد. اما او این روزها در میان مهاجران از محبوبیت بسیار کمی برخوردار است و بهرغم لوپن هنگام تبلیغات انتخاباتیاش کمترین جای پایی را برای خود در میان جمع آنها بر جای گذاشته است.
وقتی او وزیر کشور بود علاقه زیادی برای بررسی راههای بهبود زندگی مسلمانان فرانسه از خود نشان میداد اما به عنوان یک نامزد ریاست جمهوری از هر گونه صحبتی در این باره تاکنون خودداری کرده است.
شاید همین مساله توضیحی کافی برای سیاست خارجی سارکوزی باشد چون او در برابر پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مخالفتی شدید از خود نشان داده است.
اما در برابر سارکوزی خانم رویال با شجاعت از عضویت ترکیه در این اتحادیه حمایت کرده است.
ولی به نظر نمیرسد این مساله برای حداقل یک دهه به محک آزمایش گذاشته شود و در مورد سایر مسائل اتحادیه اروپا مانند آینده قانون اساسی آن سارکوزی رویکردی حساستر و قاطعانهتر از رقبای اصلی خود اختیار کرده است.
علاوه بر همه اینها در میان این نامزدها احتمال دارد او از همه بیشتر روابط نه چندان خوب فرانسه با آمریکا را بهبود بخشد.
براساس آنچه در طول خدمت او و فعالیتهای انتخاباتیاش مشاهده شد سارکوزی کمتر یک آزادیخواه معتقد است و بیشتر یک عملگرای تندخو به نظر میرسد.
با وجود همه اینها درحالحاضر او تنها نامزدی است که به اندازه کافی «گسیختگی» خود را با عملکرد گذشتهاش نشان داده است و این همان چیزی است که فرانسه پس از سالهای متمادی به آن نیازمند است.
گفته میشود که فرانسه از زمانی به زمان دیگر توسط انقلاب به پیشرفت میرسد اما هرگز برای اصلاحات برنامهریزی نمیکند.
حداقل سارکوزی این شانس را دارد که ثابت کند این گفته صحت ندارد.
ارسال نظر