جوجه برجامانده از جهانی‌سازی

مترجم: شادی آذری

شرکت‌های چندملیتی جدید چگونه به بازسازی شرکت‌های چندملیتی قدیمی می‌پردازند؟ از زمانی که شرکت‌های چندملیتی پا به عرصه وجود گذاشتند (برخی تاریخ‌دانان ردپای آنها را تا سال ۱۱۳۵ میلادی دنبال کرده‌اند) از سوی منتقدانشان به عنوان هیولاهای حریص دنیای ثروتمند مورد استهزا و ریشخند قرار گرفتند. حتی اگر حقیقتی هم در این انتقادات نهفته بود، امروز همه آن انتقادات رنگ باخته‌اند. وقتی جهانی‌سازی درهای بازار‌های تازه‌ای را به روی شرکت‌های دنیای‌ثروتمند گشود، در کنار آن به مجموعه‌ای از شرکت‌های چندملیتی به سرعت در حال رشد و دارای دندان‌های بسیار تیز که از دنیای فقیر در حال ظهورند نیز حیات بخشید. امروز شرکت‌های چینی و هندی در ازای پولشان از رقبای خود در جهان ثروتمند سواری می‌گیرند. تاکنون در سال‌جاری شرکت‌های هندی به سرکردگی هیندالکو و تاتااستیل ۳۴ شرکت خارجی را در مجموع به ارزش ۷/۱۰میلیارد دلار خریده‌اند.

شرکت‌های خدماتی آی‌تی هندوستان مانند اینفوسیس، خدمات مشاوره‌ای تاتا و یپرو ترسی را در دل گردانندگان شرکت‌های قدیمی از جمله اکسنچر و حتی آی‌ی‌ام انداخته‌اند. شرکت بیگ بلو کل بخش کامپیوتر‌های شخصی خود را به یک شرکت چندملیتی چینی به نام لنوو فروخت. این شرکت چینی هم‌اکنون مشغول هماهنگ‌سازی بخش‌های مختلف خود است. شرکت پتروچاینا در آفریقا و به خصوص در سودان به یک قطب مهم تبدیل شده است.

شرکت‌های چندملیتی برزیلی و روسی هم این روز‌ها خوب می‌درخشند. روس‌ها امسال در خرید شرکت‌های خارجی از هندی‌ها پیشی گرفتند و ۴/۱۱میلیارد دلار را به خارج از مرز‌های خود فرستادند و اکنون در شرف خرید آلیتالیا، شرکت دولتی هواپیمایی ایتالیا هستند.

البته اینها همه اول کار است. به عنوان مثال شرکت هندی رنبکسی هنوز در مقابل شرکت معروف تولید داروی فیتزر بسیار ضعیف و کوچک است. شرکت چینی هایر تولیدکننده لوازم‌خانگی سفیدرنگ هم‌اکنون در برابر غول بزرگی چون ویرپول بسیار ناچیز است. اما شرکت‌های چندملیتی جدید چشم به سرنوشتی دوخته‌اند که همتاهایشان در ژاپن در دهه ۸۰ و در کره‌جنوبی در دهه ۹۰ برای خود رقم زدند. درست همان‌طور که تویوتا و سامسونگ توانستند شرکت‌های چندملیتی غربی را مجبور به بازاندیشی در نحوه تولید خودرو و لوازم‌الکتریکی کنند، شرکت‌های نوپای چندملیتی با حضور خود در عرصه جهانی، پیشکسوتان غربی خود را می‌ترسانند. این تازه واردها نسبت به شرکت‌های قدیمی چندین مزیت دارند. آنها نسبت به رقبای خود افراد کمتری با افتخارات غرورآفرین دارند و همین امر به آنها چالاکی بیشتری می‌بخشد. اینفوسیس به درستی خود را چالا‌ک‌تر از آی‌بی‌ام می‌داند چون وقتی تصمیمی می‌گیرد لازم نیست آن را با افرادی که حقوق بسیار زیادی می‌گیرند به مشورت گذارد، اما این موضوع تاثیر دیگری هم دارد. شرکت‌های چندملیتی غربی معمولا می‌فهمند که بهترین افراد کشورشان به محض آنکه آموزشی می‌بینند جذب یک رقیب داخلی می‌شوند. شاید علت این است که ثمرات ارتقای شغلی برای آنها در شرکت‌های همین کشورها بیشتر است تا کشورهای خارجی دیگر.

اما مزیت‌هایی که شرکت‌های تازه وارد نسبت به شرکت‌های قدیمی دارند چندان راضی‌کننده و کافی نیست. به عنوان مثال کارکنان شرکتی را در نظر بگیرید که نگران ورود تعداد زیادی از مدیران دنیای ثروتمند به شرکتشان هستند. آنها نگران هستند که این مدیران خارجی وارد رقابتی با زیردستانشان شوند و یا نسبت به سهامداران یا مشتریان داخلی احساس خوشایندی نداشته باشند و بنابراین محکوم به شکست خواهند بود.

اما شواهد دال بر این است که شرکت‌هایی که بتوانند به همگونی برسند شکست نمی‌خورند. در کشور‌های در حال توسعه شرکت‌های چندملیتی تجربیات و شرایط محیطی بهتری را فراهم می‌آورند. اما وقتی شرکت‌های چندملیتی کشورهای نوظهور در کشورهای ثروتمند به فعالیت مشغول می‌شوند، بیشتر تمایل به بکارگیری از روش‌ها و سنن کشور خود را دارند. اما همزمان با جهانی شدن شرکت‌ها، این تفاوت‌ها کمتر و کمتر می‌شود. اما هزینه‌ها هم در شرکت‌های چندملیتی واقع در کشور‌های نوظهور آنقدر که به نظر می‌رسد یک مزیت نیست. البته آنها سعی دارند با پیشکسوتان در زمینه ارزش پول خود رقابت کنند و این به قیمت و کیفیت محصولاتشان نیز بستگی دارد.

شرکتی چون تاتااستیل، از هندوستان کم‌هزینه اگر به خاطر تخصص در تولید فولاد با کیفیت نبود هرگز شرکت انگلیسی - هلندی کورس را خریداری نمی‌کرد و این خود موید مزیتی است که شرکت‌های کشورهای ثروتمند دارند.

دنیایی که فقط توسط هزینه‌ها اداره نشود برای آنها مناسب است چون آنها اگرچه هزینه‌های بالاتری دارند، اما از مهارت‌ها و فنون پیچیده و ظریفی برخوردارند که از جمله آنها می‌توان به مدیریت روابط با مشتریان، نام‌های تجاری معروف، دانش راه‌اندازی مشاغل و ابداعات بی‌بدیل اشاره کرد. اما سوال این است که چگونه می‌توان از این مزیت‌ها استفاده نمود. سم‌پالمیسانو، رییس شرکت آی‌بی‌ام برای طراحی مجدد شرکت‌های چندملیتی اهمیت خاصی قائل است. به نظر او شرکت‌های چندملیتی زمانی شروع به کار کردند که در قرن نوزدهم شرکت‌ها دفاتر فروش خود را برای فروش کالا‌هایی که با کشتی از کارخانه به جاهای دیگر حمل می‌شد، در خارج تاسیس کردند.

پس از آن بود که شرکت‌ها نمونه‌های کوچک‌تری از دفاتر اصلی خود را در سرتاسر جهان بنیانگذاری کردند. هم‌اکنون آقای پالمیسانو می‌خواهد عملیات شرکتش را در سرتاسر جهان چنان برنامه‌ریزی کند که فعالیت‌های گوناگون هریک در هر جایی که بهتر انجام می‌شوند، صورت گیرند تا برای فاصله‌های جغرافیایی هم پول اضافه‌ای صرف نشود. به همین علت است که به عنوان مثال شرکت آی‌بی‌ام بیش از ۵۰۰۰۰کارمند در هندوستان دارد و با برنامه‌های بلندپروازانه‌ خود قصد دارد حتی کار خود را در این کشور بیش از این هم گسترش دهد. حتی همزمان با اینکه هندوستان به دومین مرکز عملیات این شرکت در خارج از آمریکا تبدیل می‌شود، این شرکت مرکز تدارکات خود را از نیویورک به شنزن چین منتقل کرده است.

البته همان‌طور که آقای پالمیسانو پیش از این نیز گفته است این کاری است که حداقل یک نسل طول می‌کشد تا به ثمر بنشیند. به علاوه شرکت‌های چندملیتی کشورهای ثروتمند، ممکن است فرهنگ‌های ملی‌گرایانه خود را کنار گذارند، اما امروز شرکت جنرال الکتریک توانسته است به تنهایی این کار را بکند. این شرکت به کارکنان خود آموزش می‌دهد که کارکنان جنرال الکتریک اول هستند و هندی‌ها، چینی‌ها یا آمریکایی‌ها دوم.

تصمیم لنوو برای انتساب یک آمریکایی به نام ویلیام آملیو به عنوان مدیر اجرایی شرکت سنگاپور تحت نظارت یک رییس چینی نشان‌دهنده آن است که تازه‌واردها هم‌اکنون هم فهمیده‌اند که کارها چگونه بهتر پیش می‌رود. روش آی‌بی‌ام هم تنها به این دلیل به ثمر می‌نشیند که روند جهانی‌سازی در حال پیشرفت است. بسیاری از موانعی که موجب توقف تجارت بی‌مرز می‌شدند از میان برداشته شده است. این روز‌ها به طور فزاینده‌ای موفقیت یک شرکت چندملیتی بستگی به این دارد که محل مناسب برای هریک از فعالیت‌های شرکت شناسایی شود.

انتخاب غلط در این مورد ضربه به خود است و این روزها این تصمیم‌گیری و انتخاب بیش از موانع تعرفه‌ای تعیین‌کننده موقعیت جغرافیایی شرکت‌ها است و انتخاب محل مناسب سخت‌تر و مهم‌تر از گذشته شده است.

هیچ‌کس شکی ندارد که مقابله با طیف وسیعی از رقبای نوپا کار دشواری است. اگرچه برخی از شرکت‌های چندملیتی نخواهند توانست در این میدان رقابت پیروز شوند، اما در عوض برخی از آنها می‌توانند قدرتمند‌تر از هر زمان دیگری با مشکلات رقابت مقابله کنند و مصرف‌کنندگان در هر جای دنیا که باشند از این رقابت‌ها نفع خواهند برد.