تورم پدیدهای پیچیده و چند بعدی
بخش نخست
یکی از متداولترین و مورد قبولترین تعاریف از تورم در نزد اقتصاددانان، تورم به معنی افزایش مداوم سطح عمومی قیمتها است.
حسین صبوری
بخش نخست
یکی از متداولترین و مورد قبولترین تعاریف از تورم در نزد اقتصاددانان، تورم به معنی افزایش مداوم سطح عمومی قیمتها است. به این ترتیب افزایش قیمتها برای یک بار و در یک مقطع تورم نامیده نمیشود. قیمتها در سیستمیبه نام اقتصاد حکم نبض در بدن انسان را دارند که وقتی از تنظیم خارج میشوند یعنی سیستم از توازن و تعادل خارج شده است. بر اساس همین منطق، شدت گرفتنشان به معنای نهادی و مزمن شدن امراض و اشکالات عدیده در سیستم مزبور میباشد و شاید به همین علت است که هر چه تورمها پایدارتر و سخت جانتر میشوند، تئوریهای اقتصادی نیز بیشتر و بیشتر به فکر درمان و تعدیل ساختارها میافتند. تورم میتواند کوتاه مدت و یا بلندمدت باشد، تورمهای کوتاهمدت معمولا در اثر یک عامل بیرونی و با یک تکانه داخلی ایجاد میشوند و پس از پایان گرفتن تکانه از بین میروند. اقتصاد دانان بسیاری اعتقاد دارند که در بلند مدت تورم فقط و فقط با افزایش مداوم عرضه پول به حیات خود ادامه میدهد و یا به سخنی دیگر، تورم در بلند مدت پدیدهای پولی است. آنچه مسلم است اینست که اگر ماشینی که پول تولید میکند، سرعت خود را افزایش ندهد مفری برای صعود قیمتها باز نمیشود. ولی آنچه در خصوص تورم قابل تعمق است، اینست که علم اقتصاد براساس کمیابی منابع بنا نهاده شده است و قیمتهای نسبی ابزاری است که این منابع را در جهت صحیح هدایت میکند تا فرد و جمع در وضعیت مطلوب و بهینه قرار گیرند و احساس رفاه و امنیت داشته باشند. تورم سبب میگردد تا قیمتهای نسبی بهم بریزد، زیرا در شرایط تورمیگاه سرعت افزایش قیمت کالاها با یکدیگر متفاوت است. اختلال در قیمتهای نسبی، آشفتگی در هدایت منابع پیش میآورد و دست آخر یا فرد در مطلوبیت بهینه خود قرار نمیگیرد و یا نقطه بهینه او با نقطه بهینه جمع در تضاد قرار میگیرد. بنابراین حضور و استمرار تورم در اقتصادها خبر از نابسامانی تخصیص منابع و نابرابری توزیع درآمدها میدهد و این یعنی اینکه احساس رفاه و امنیت متزلزل میشود.
وقتی از سطح قیمتها صحبت میشود در واقع منظور یک میانگین وزنی از هزاران نشانههای قیمتی کالاها و خدمات مختلف است که افزایش این سطح، به معنای تغییر قیمت هزاران کالا و خدمات با سرعتهای متفاوت است و درون این مجموعه، این به معنای تغییر در قیمتهای نسبی است. تغییر در سطح قیمتها بدنبال خود تغییر در دیگر نشانههای قیمتی مانند نرخ بهره و نرخ کاهش ارزش پول داخلی را نیز به همراه میآورد که اختلال در هر یک از آنها هدایت منابع اقتصاد را با اشکال مواجه میسازد و بنابراین سرمایهگذاری، تولید، صادرات، واردات و اشتغال نمیتوانند رشد و توسعه پایدار را فراهم کنند. اگر چه تورم میتواند ملازم رشد و اثرش در کوتاهمدت بر سرمایهگذاری حتی مثبت نیز باشد، اما تورم مزمن در بلندمدت با ایجاد جو عدم اطمینان، سرمایهگذاریهای مولد را کاهش میدهد و به تدریج باعث کاهش تولید و رشد اقتصادی میشود. تلقی افراد از بلند مدت یا کوتاه مدت بودن پدیده تورم، رفتارهای اقتصادی آنها را تغییر میدهد. بحث انتظارات تورمی درست از زمانی وارد ادبیات تورم شد که استمرار آن برای بیش از یک دهه در اقتصادها باعث شده بود که عاملان اقتصادی آثار آتی آنرا در زمان تصمیم گیری دخالت دهند، اثر آتی که از دید مصرفکننده، قدرت خرید امروز، مقدار نگهداری پول نقد و تصمیمات مربوط به پسانداز یا مصرف او را تعیین میکند.
تورم، از آنجا که پدیدهای پیچیده و چند بعدی است، آثار و ظواهر مختلفی دارد و بویژه در نیمه دوم قرن ۲۰ کانون اختلاف نظرها و بحثهای اقتصاددانان بوده است و تحقیقات گستردهای برای آزمون تجربی نظریهها انجام شده است و گاه سیاستگذاریها و برنامههای اجرایی، خود کانون نظریه پردازیها و کارهای تجربی شده است.
اساسا ۴ وظیفه برای پول شمرده شده است، ۱- وسیله مبادله بودن ۲- واحد حسابداری و سنجش ارزش ۳- ذخیره ارزشهای اقتصادی ۴- معیار پرداختهای تاخیری. تورم و نوسان قیمتها بطور قابل ملاحظه ای ایفای این وظایف توسط پول را تحت تاثیر قرار میدهد. زیرا که کاهش ارزش پول، مطلوب بودن آن را به عنوان ذخیره ارزش واقع شدن کاهش میدهد. تورم شدید وسیله مبادله بودن پول را ناکارآمد میسازد و این خود ملاک سنجش ارزش بودن آنرا تحت تاثیر قرار میدهد و همین طور در مورد معیار بودن پول در پرداختهای تاخیری. وقتی که در اقتصاد، تورم حالت مداوم و شتابان به خود میگیرد، نگهداری پول به عنوان تجلی یک ارزش اقتصادی معین موجب تحمیل زیان به نگهدارندگان میشود و مقداری از آن ارزش اقتصادی را از وی به دیگران منتقل میکند. لذا کارآیی پول در ایفای نقش دخیره ارزش بودن کاهش مییابد و در چنین وضعیتی، نقش پول به عنوان وسیله سنجش و محاسبه ارزش کالاهای اقتصادی د ریک دوره نه چندان کوتاه نیز تضعیف میشود و پول صرفا برای دورههای بسیار کوتاه مدت، معیار سنجش ارزش کالاها قرار میگیرد. همانطوری که اشاره کردیم، تورم همچنین وسیله مبادله پول را تحت تاثیر قرار میدهد زیرا در شرایط تورمیحاد، نگهداری ترازهای معاملاتی علاوه بر نرخهای بهره کوتاهمدت از تورم هم تاثیر میپذیرد و بالاخره اینکه انجام وظیفه پول به عنوان معیار پرداختهای تاخیری در شرایط تورمیبا مشکل روبرو میشود و نمیتوان با در نظر گرفتن بازدهیهای معمول داراییها، مقدار پرداختهای تاخیری را مشخص کرد زیرا که محاسبه ارزش پول، حال بسیار پیچیده میشود. لذا میتوان گفت که تورم بر کارایی مکانیسم مبادله در اقتصاد بازار اثرات بالقوه زیادی بر جای میگذارد. بنابراین از این جهت میتوان اظهار داشت که تورم به طور بنیادی یک پدیده پولی است که البته این جنبه پولی تورم تا حدی از نزاع معروف میان طرفداران و مخالفان ماهیت پولی تورم مستقل است و هر دو گروه بر بنیاد پولی تورم اتفاق نظر دارند.
ادامه دارد
ارسال نظر