خاطرات هاشمی از گریه محسن رضایی خودش و همسرش در سال پایانی جنگ

خبرآنلاین نوشت: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در یکی از خاطرات سال ۱۳۶۷ که به روزهای پس از پذیرش قطعنامه۵۹۸ برمی‌گردد، نوشته است: در منزل بودم. به امور جنگ پرداختم. دشمن در مهران و غرب پیرانشهر تحرکاتی داشته که سرکوب شده است. یک مورد بمباران از دو طرف بوده؛ ما تاسیسات برق سد دوکان را و عراق تلمبه خانه باغ ملک را. شورای امنیت [سازمان ملل] از دو طرف خواسته که تا زمان رسمی شدن آتش بس خویشتنداری کنند. آقای [علی] فلاحیان [قائم مقام وزیر اطلاعات] آمد و نتیجه بازرسی شکست در مهران را آورد که ارتش و سپاه را مقصر می‌داند و درباره بازرسی فرماندهی مذاکره شد. قرار شد حکمی به نام ایشان صادر شود.

آقای موسوی‌زادگان معاون وزارت [اطلاعات] را آورده بود که پیغامی از طرف آمریکایی‌ها داشت. آنها برای رسیدن به روابط رسمی با ایران حاضرند هم نیازهای تسلیحاتی و هم طلب‌های ما را بدهند و هم در جهت متجاوز شناخته شدن عراق کوشش کنند. گفتم فعلا روی سومی کار شود، اگر صادق بودند درباره موارد دیگر صحبت می‌کنیم و فعلا مصلحت نیست که هیچ گونه تماس رسمی با آنها باشد. معلوم نیست صادق باشند و ضمنا از ما هم می‌ترسند که در جریان انتخابات آنها، رسوایی سیاسی برایشان درست کنیم.

ظهر بستگان مهمانمان بودند. پیام مفصل امام راجع به حج و سالگرد فاجعه خونین مکه، امروز در اخبار خوانده شد؛ خیلی قوی و پرمحتوی است و راجع به پذیرش قطعنامه شورای امنیت مطالب جالبی آورده بودند و مسوولیت را به عهده گرفتند.

من و عفت (همسر هاشمی رفسنجانی) حسابی گریه کردیم. لابد خیلی‌ها گریسته‌اند و تا حدودی جلوی عکس‌العمل افراد تند و ناراحت را خواهد گرفت. عصر آقای محسن رضایی آمد. ناراحت است. کمی گریه کرد. دلداریش دادم. آماده استعفا است؛ گفتم در سمت خود بماند. قرار شد فردا مصاحبه تلویزیونی داشته باشد که شایعه بازداشت رد شود و برای بچه‌های سپاه هم روحیه بیشتر بشود. پیشنهاد داشت از زید در خاک عراق عقب‌نشینی کنیم؛ پذیرفتم. احتمال حمله دشمن هست.