در آستانه اجلاس G-۲۰
خلأ قدرت در سطح جهانی خطرناک است
منبع: پروجکت سیندیکیت
در جهانی زندگی میکنیم که در عالم تئوری، مدیریت اقتصاد و سیاست جهانیاش در دست یک گروه به نام G-۲۰ است. در عمل؛ اما هیچ رهبری جهانی وجود ندارد. در میان حتی اعضای خود جی بیست نیز درباره سیاست مالی و پولی، نرخ ارز و عدم توازن حسابهای تجاری بینالمللی، تغییرات جوی، تجارت، ثبات مالی، نظام پولی بینالملل، انرژی، غذا و امنیت جهانی، تفرق آرا چشمگیر است. در واقع قدرتهای اصلی این موضوعات را همچون بازی مجموع صفر تصور میکنند، تا توافقاتی که همگان بتوانند از آن سود ببرند. بنابراین جهان ما در اساساش اکنون توسط G -۰ راهبری میشود.
نوریل روبینی
منبع: پروجکت سیندیکیت
در جهانی زندگی میکنیم که در عالم تئوری، مدیریت اقتصاد و سیاست جهانیاش در دست یک گروه به نام G-۲۰ است. در عمل؛ اما هیچ رهبری جهانی وجود ندارد. در میان حتی اعضای خود جی بیست نیز درباره سیاست مالی و پولی، نرخ ارز و عدم توازن حسابهای تجاری بینالمللی، تغییرات جوی، تجارت، ثبات مالی، نظام پولی بینالملل، انرژی، غذا و امنیت جهانی، تفرق آرا چشمگیر است. در واقع قدرتهای اصلی این موضوعات را همچون بازی مجموع صفر تصور میکنند، تا توافقاتی که همگان بتوانند از آن سود ببرند. بنابراین جهان ما در اساساش اکنون توسط G -۰ راهبری میشود. در قرن نوزده، بریتانیا استیلای چشمگیری بر جهان است و امپراتوری بریتانیا سیاستهای جهانی درباره تجارت آزاد، جریان سرمایه، استاندارد طلا را تعیین میکرد و پوند بریتانیا ارز ذخیره اصلی تمامی جهان بود. در قرن بیست، ایالات متحده این نقش را عهده دار شد و با سیاست ایجاد آمریکادوستی در اروپای غربی، آسیا، خاورمیانه و آمریکای لاتین تامین کننده امنیت و آرامش بود. آمریکا همچنین نهادها و قوانین برتون را زیر سلطه داشت - درکنار صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و بعدها سازمان تجارت جهانی - و میتوانست بر قوانین مالی و تجاری جهان اعمال نفوذ کند، ضمن آنکه دلار نیز روز به روز نقش بیشتری به عنوان ارز ذخیره جهانی مییافت.
امروزه اما امپراتوری آمریکا رو به افول است و بنیه مالیاش بیش از حد تحت فشار قرار گرفته است. در عین حال رقیب پرقدرتی چون چین سربرآورده که با وجود لیبرال دموکراسی نبودن نظام سیاسیاش با اتخاذ مدل سرمایهداری دولتی از وضعیت کنونی نظم جهانی سود میبرد و سواری مجانی میکند - در رابطه با تجارت، نرخ ارز، تغییرات جوی و غیره - بدون اینکه بهای لازم برای این کالاهای عمومی را بپردازد. با وجودی که نارضایتی از دلار رو به افزایش است، رنمینبی هنوز فاصله زیادی دارد تا تبدیل شدن به یک ارز ذخیره جهانی قابل اعتنا که برسد به سلطه یافتن در این عرصه.
این خلأ قدرت به نبود رهبری در عرصه اقتصادی و سیاسی جهان میان اعضای ۲۰-G دامن زده و این مجمع هم به سرنوشتی مشابه جی۸ پس از بحران مالی اخیر نزدیک میشود. در واقع به استثنای اجلاس ۲۰۰۹ لندن که درباره سیاست مالی و پولی متحد به اجماع رسیده شد، ۲۰-G تنها یک نهاد بوروکراتیک دیگر بوده که هرچند حرفهای زیادی در آن زده میشود؛ اما هیچ کدام به توافق نهایی نمیرسد.
در نتیجه این وضعیت، قدرتهای اقتصادی جهان حالا با هم مشاجره میکنند که آیا به برنامههای محرک بیشتری احتیاج هست یا خیر. همچنین درباره اینکه آیا باید عدم توازنهای جهانی حساب تجاری را کاهش داد یا خیر نیز بحث فراوان است - همچنین اینکه تقویت و تضعیف ارزهای مختلف چه نقشی باید در این میان بازی کند. تنشها درباره نرخ ارز به جنگ ارزی میانجامد که آن هم در نهایت میتواند موجب جنگ تجاری و بازگشت حمایتهای تعرفهای بشود.
در واقعیت نه تنها مذاکرات دور دوحه تجارت آزاد جهانی از هماکنون مرده است، بلکه همچنین ریسک حمایتگرایی مالی نیز رو به افزایش دارد، زیرا کشورها به خاطر نوسانی بودن وضع مالی جهان و جریان سرمایهگذاریهای خارجی دوباره روی به وضع محدودیتهای ورود و خروج سرمایه آوردهاند. به همین ترتیب درباره چگونگی اصلاح مقررات و نظارت بر نهادهای مالی نیز هیچ اجماعی وجود ندارد - و درباره اینکه چطور نظام پولی جهان بر اساس نرخهای ارز شناور سامان داده شده و نقش مرکزی دلار اصلاح شود وضع از این هم بدتر است.
مذاکرات جهانی تغییرات جوی نیز به همین ترتیب به شکست انجامیده و درباره چگونگی پرداختن به مسائل جهانی غذا و امنیت انرژی نیز - با منابع محدود و نامتوازن جهان - مخالفتها بسیار است. درباره مسائل ژئوپلتیک جهان - مثل بحران شبه جزیره کره و تقابل اعراب و اسرائیل و ناامنیهای پاکستان و افغانستان و گذار قدرت در حکومتهای خاورمیانه - قدرتهای جهان باهم توافق ندارند و نمیتوانند راهحلهای موثری ارائه بدهند.
برای اینکه میگوید ۲۰-G تبدیل به ۰-G صفر شده است چندین دلیل وجود دارد. هروقت که مذاکرات از سطح اصول کلی میخواهد به جزئیات سیاستی برسد، دست یافتن به توافق میان ۲۰ کشور بسیار دشوارتر از توافق ۸ کشور است. دوم، سران ۸-G عقیده مشترکی به قدرت بازارهای آزاد در ایجاد رونق و رفاه بلندمدت و اهمیت دموکراسی برای ایجاد ثبات سیاسی و عدالت اجتماعی دارند. اما در مقابل ۲۰-G شامل قدرتهای مطلقه و حکومتهایی است که درباره نقش دولت در اقتصاد دارای آرای متفاوتی هستند و حاکمیت قانون، مالکیت خصوصی، شفافیت و آزادی بیان در آنها با وضعیت دگرگونی روبهرو است.
سوم، قدرتهای بزرگ غربی اکنون در داخل با فقدان اجماعی سیاسی و منابع مالی لازم برای پیشبرد یک راهبرد سیاسی بینالمللی روبهرو هستند. ایالات متحده به لحاظ سیاسی چنددسته شده و ضمن اینکه مجبور است کسری بودجهاش را نیز پایین بیاورد. اروپا عمدهترین تلاشهایش معطوف حل بحران منطقه یورو است و هیچ سیاست خارجی یا دفاعی مشترکی ندارد. ناتوانی ژاپن در ایجاد اصلاحات ساختاری نیز باعث شده است که این کشور در برابر نزول اقتصادی بلندمدت خود عملا خلعسلاح شده باشد.
ضمن آنکه در نهایت باید اضافه کرد قدرتهای نوظهور چون چین و هند و برزیل آنقدر روی پیش بردن توسعه داخلیشان به مراحل بالاتر متمرکز هستند که حاضر نیستند به هیچ عنوان زیربار مسوولیت هزینهها و تعهدات تازه بینالمللی بروند.
به طور خلاصه از زمان جنگ جهانی دوم این اولین باری است که هیچ کشوری - یا اتحاد قدرتمندی از چند کشور - دارای بار سیاسی و اقتصادی لازم برای راهبری کردن عرصه بینالمللی نیست. درست همانطور که در دورههای تاریخی پیشین نیز سراغ داریم این خلأ قدرت ممکن است به نفع آن ملتهای جاه طلب و تهاجمیتری تمام شود که میخواهند اوضاع را به نفع خودشان تغییر دهند. در چنین جهانی دست نیافتن به توافق سطح بالا درباره ایجاد نظام جدید امنیت جهانی - که بیشتر بر قدرت اقتصادی متمرکز باشد تا نیروی نظامی - نه تنها نامسوولانه، بلکه حتی خطرآفرین است. ۰-G بدون رهبری و بدون همکاری چندجانبه تعادلی ناپایدار است که به زیان امنیت و رونق اقتصادی جهان تمام خواهد شد.
ارسال نظر