نگاه - در بحبوحه سالگرد کلاهبرداری میدوف
قضیه اعتماد
مترجم: جعفر خیرخواهان
منبع: وال استریت ژورنال
این ماه دومین سالگرد دستگیری برنارد میدوف از اعضای کمیسیون بورس و اوراق بهادار بود. وی رییس بزرگترین طرح پونزی در تاریخ بوده است و بسیاری هنوز در تعجب فرو رفتهاند که چه چیزی باعث میشود تا ما به کسی اعتماد کنیم؟ یا اینکه یک رشته حروف پس از نام وی تاثیرگذار است؟ آیا به این ربط دارد که چه مدت ما با وی وقت گذراندهایم. یا در مورد مثلا میدوف، آیا احساسی شبیه این است که ما تعلق به چیزی سری و ویژه داریم؟
مری پیلون
مترجم: جعفر خیرخواهان
منبع: وال استریت ژورنال
این ماه دومین سالگرد دستگیری برنارد میدوف از اعضای کمیسیون بورس و اوراق بهادار بود. وی رییس بزرگترین طرح پونزی در تاریخ بوده است و بسیاری هنوز در تعجب فرو رفتهاند که چه چیزی باعث میشود تا ما به کسی اعتماد کنیم؟ یا اینکه یک رشته حروف پس از نام وی تاثیرگذار است؟ آیا به این ربط دارد که چه مدت ما با وی وقت گذراندهایم. یا در مورد مثلا میدوف، آیا احساسی شبیه این است که ما تعلق به چیزی سری و ویژه داریم؟ چه چیزی باعث شد تا سرمایهگذاران به برنی میدوف اعتماد کنند؟
بر اساس یک پژوهش جدید از لی هوانگ دانشجوی دکتری و کیث مورنیگان استاد دانشکده مدیریت کلوگ در دانشگاه نورثوسترن، شاید ایما و اشارههای نهانیتری در کار باشد. نگاه سنتیتر این است که ما به هر کسی به شکل تدریجی و ذره ذره اعتماد پیدا میکنیم، اما بر اساس این پژوهش، ما تحتتاثیر عناصر ناآگاهانهتری از آنچه که فکر میکنیم قرار میگیریم.
خانم هوانگ میگوید: «برخی اوقات مردم به دیگران اعتماد میکنند بدون اینکه خود را درگیر ارزشگذاری آگاهانه نمایند. آنها به ایما و اشارههایی متکی میشوند که به آنها اطلاعاتی میدهد که شاید درباره یک شخص خاص صادق نباشد. این راهکارها گاهی از ذهن ما سوءاستفاده میکنند.»
برای مثال پرونده میدوف را در نظر بگیرید. اگر به میدوف در شغل مدیر بالقوه امور پولی نگاه کنید، به طور ناخودآگاه متوجه میشوید که در فهرست مشتریان وی سایر افراد فامیل میدوف هم حضور دارند. به گفته این پژوهشگران، پس شما با خود میگویید که او گوش خانواده و فامیل خویش را نخواهد برید و سرشان کلاه نمیگذارد و بنابراین میدوف در ذهن شما شخص مورد اعتمادتری میشود. (روشن است که چنین تصوری گمراهکننده است.) در فرآیند ارزیابی ما از خطر اعتماد کردن به کسی، به دنبال برقراری ارتباط با شخصی هستیم که سعی دارد اعتمادمان را جلب کند.
پژوهشگران در آزمایش خود از مردم خواستند تا یک فهرست از نام افرادی که دوست دارند و افرادی که دوست ندارند تهیه کنند. آنها سپس شروع به رد کردن سریع نامها از جلو شرکتکنندگان در آزمایش کردند تا آگاهی زیرمرزیشان را تحریک کنند. سپس از شرکتکنندگان خواسته شد که آیا آنها پولی به این افراد خواهند داد با این فرض که آن شخص درخواست کرده است پولی برایش فرستاده شود. آزمایش نشان داد که مردم پول بیشتری برای کسانی میفرستند که نامشان را دوست داشتند و احساس میکردند افرادی را که دوست دارند احتمال بیشتری دارد که پولشان را به آنها برگردانند. هیچ کس اعلام نکرد که نامهای به سرعت گذرانده شده از مقابل دیدگانش را قبل از آزمایش تشخیص داده است و بیانگر این بود که تحریک نامها به شکل نیمهآگاهانه بوده است.خانم هوانگ میگوید: «آدمها برنامه ارتباط برقرارکردن با دیگران طی زمان را از طریق تعامل با مردم گسترش میدهند. ما فکر میکنیم که میدوف عامدانه یا سهوا، از این فرآیند اعتماد، سوءاستفاده کرد.»
در مقیاسی که شرارتباری کمتری دارد برخی از این شیوهها را در بازاریابی مشاهده میکنیم. دیدن امضا یا عکس یک شخصیت و چهره مشهور هنری روی محصول به ما کمک میکند تا دلالت ضمنی مثبت و منفی نسبت به آن محصول پیدا کنیم. موقعیت زمانی که مجبوریم درباره اعتماد کردن یا نکردن تصمیم بگیریم نیز میتواند نقش داشته باشد یا حتی ما را آسیبپذیرتر به اتکا بر اشارههای نیمه خودآگاه سازد.پژوهش نورث وسترن به حجم عظیم کارهایی که درباره اعتماد و اشارههای نیمه خودآگاه وجود دارد میافزاید، اما این ایده که نام یا شبکه ارتباطات یک شخص، تمایل ما به اعتماد کردن به او را تقویت میکند کلا تعجبآور نیست به خصوص با توجه به موج طرحهای پونزی که ما از هنگام دستگیری میدوف دیدهایم. پس شاید بجا باشد که اعضای خانواده میدوف سعی کنند نام خانوادگی خود را تغییر دهند.
نقل قول
فردریک هایک
سوسیالیسم هرگز و در هیچ جایی در قدم اول جنبش طبقه کارگر نبوده است. این تفکر به هیچ معنایی علاجی آشکار برای شری آشکار نیست که منافع آن طبقه لزوما به آن نیاز داشته باشند. این تفکر عمارتی از نظریات است که برآمده از گرایشاتی خاص در تفکر محض هستند؛ تفکراتی که برای مدتها تنها روشنفکران با آن آشنا بودند و زمانی طولانی نیاز بود تا روشنفکران بتوانند طبقه کارگر را به این فکر متمایل و به پذیرش برنامه آنها علاقهمند کنند.
روشنفکران و سوسیالیسم(۱۹۴۹)
ارسال نظر