چگونه با جمهوری‌خواهان شام بخورید

گرگوری مانکیو

مترجم: جعفر خیرخواهان

مطلبی که از نظرتان می‌گذرد، قبل از اینکه جمهوریخواهان کنترل مجلس نمایندگان را دراختیار بگیرند نوشته شده است. نویسنده معتقد است، تعامل خوب با جمهوریخواهان مستلزم در نظر گرفته شدن پیشنهادهای زیر است: متاسفم که مزاحم شما می‌شوم. می‌دانم سرتان شلوغ است، اما تشخیص می‌دهم خوب است چند کلمه‌ای با شما در میان بگذارم. در چند روز آینده، جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان را به کنترل خود در خواهند آورد و سهم رای‌دهی بیشتری در سنا به دستشان می‌رسد. اگر سیاست اقتصادی بخواهد طی دو سال آینده واقعا پیشرفتی بکند، شما مجبور خواهید بود هر اقدامی می‌کنید مورد تایید هر دو حزب باشد. برای این کار نیاز است مخالفان را بفهمید و درک کنید.

من می‌خواهم کمکی کرده باشم. چون زمانی مشاور جمهوری‌خواهان (در دولت جورج بوش پسر) بودم، مایلم چند رهنمود برای درک رویکرد آنها نسبت به سیاست اقتصادی ارائه دهم. از این چند قاعده کلی که بر می‌شمارم پیروی کنید و ببینید چگونه کارها ساده‌تر

خواهد شد.

بلند مدت را کانون توجه قرار دهید: چارلز شولتز اقتصاددان ارشد در دولت جیمی کارتر، یک زمانی آزمون ساده‌ای را پیشنهاد داد تا اقتصاددان محافظه کار را از اقتصاددان لیبرال بازشناسیم. از هر کدام بخواهید جاهای خالی جمله زیر را با کلمات «بلند» و «کوتاه» پر کنند: «حواستان به ----- مدت باشد و ----- مدت از خودش مراقبت خواهد کرد.»

به نظر شولتز، لیبرال‌ها بیشترین نگرانی را درباره سیاست کوتاه‌مدت دارند و به راستی با بسته محرک مالی که در ابتدای ۲۰۰۹ شروع شد، سیاست اقتصادی پیشنهادی شما روی مشکل کوتاه‌مدت در کمک به بهبود یافتن اقتصاد از بحران مالی و افول اقتصادی متمرکز

گشته بود.

اما اکنون وقت آن رسیده است که به مشکل بلندمدت بودجه‌ای توجه کنید. در بودجه پیشنهادی شما برای سال گذشته، نسبت فزاینده بدهی به تولید ناخالص داخلی تا جایی که چشم کار می‌کند را پیش‌بینی کردید. این وضعیت پایداری نیست. محافظه‌کاران معتقدند اگر ملت به این مشکل بلندمدت از روی اعتقاد توجه کند، چنین تغییری اعتماد را تقویت خواهد کرد و اثرات مثبت کوتاه‌مدت نیز دارد.

خوشبختانه، کمیسیون بودجه‌ای که منصوب کردید، مجموعه خوبی از اصلاحات مخارجی و مالیاتی را گردآوری کرده است. با پرسشی که اینک روبه‌رو هستید این است که آیا پیشنهادات معقول، اما از جنبه سیاسی مشکل کمیسیون را بپذیرید یا خیر.

به حاشیه‌ها و مقادیر نهایی فکر کنید: جمهوری‌خواهان نگران اثرات انگیزشی زیان‌بار نرخ‌های نهایی بالای مالیات هستند. نرخ نهایی مالیات، مقدار مالیات اضافی است که شخص بابت یک دلار درآمد اضافی می‌پردازد.

از این منظر، بیشتر کاهش‌های مالیاتی که شما از آنها دفاع کرده‌اید بسیار شبیه افزایش مالیات به نظر می‌رسد. برای مثال، طرح به اصطلاح «ایجاد اعتبار مالیاتی حقوق کاری»، افرادی که بیش از ۷۵ هزار دلار در سال به دست می‌آورند را به‌تدریج از دور خارج می‌کند؛ یعنی چون بیشتر آمریکایی‌ها با کسب درآمد بیشتر مقداری از اعتبار را از دست می‌دهند، این اعتبار، انگیزه کار کردن را کاهش می‌دهد. در واقع، این یک نوع افزایش نرخ نهایی مالیات است.

از دیدگاه انگیزشی، کاهش مالیات در صورتی واقعا برازنده نامش است که پاداش برای کسب درآمد اضافی را افزایش دهد.

کوشش برای توزیع ثروت را متوقف سازید. از هنگام گفت‌وگوی رو در روی مشهور شما در اوهایو با یک لوله‌کش که به (Joe the Plumber) معروف شد در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸ روشن شده است که شما معتقدید بازتوزیع درآمد از وظایف حیاتی دولت است. یک سنت فلسفی طولانی از دیدگاه شما پشتیبانی می‌کند. این شامل جزوه «نظریه عدالت» جان راولز است که نتیجه می‌گیرد هدف اصلی سیاست عمومی باید انتقال منابع به کسانی باشد که در پایین نردبان اقتصادی قرار دارند.

اما بیشتر جمهوری‌خواهان، این نگاه به دولت را رد می‌کنند. از دید آنها، نقش مناسب دولت، این نیست که در تلاش برای رسیدن به یک افق آرمانی از عدالت، توزیع درآمد را دستکاری کند. آنها در عوض معتقدند که در جامعه آزاد، مردم زمانی پول درمی‌آورند که کالاها و خدماتی تولید کنند که برای سایرین ارزشمند باشد و در نتیجه، آنچه آنها به دست می‌آورند عرفا و قانونا مستحقش هستند.این نگاه ریشه در یک سنت فکری با قدمت نیز دارد. فیلسوف آزادیخواه رابرت نوزیک پیشنهاد کرده است که این شعار چپگرایان قدیم را بازنگری کنیم «از هر کس بر طبق توانایی‌اش، به هر کس طبق نیازش» به «از هر کس هر طور که آنها انتخاب می‌کنند، به هر کس هر طور که آنها انتخاب می‌کنند.»

در عوض فرصت‌ها را گسترش دهید: جمهوریخواهان با وجودی که توزیع ثروت را رد می‌کنند تشخیص می‌دهند که زمانه برای کم اقبال‌ها بسیار سخت شده است. راه‌حل آنها تغییر دادن برش‌های کیک اقتصادی نیست، گویی که آنها قبلا اقدام به تقسیم نسنجیده کرده بودند، بلکه طرفدار بزرگ کردن کیک با ارائه فرصت بیشتر برای همه هستند.از میانه دهه ۱۹۷۰ تاکنون، شکاف بین غنی و فقیر به میزان زیادی بیشتر شده است. یکی از بهترین تحلیل‌ها از این روند بلندمدت را اساتید اقتصاد دانشگاه‌هاروارد کلودیا گولدین و لورنس کتس در کتاب «مسابقه بین آموزش و فناوری» ارائه دادند. نویسندگان نتیجه گرفتند گسترش نابرابری عمدتا از عوارض ناتوانی نظام آموزشی در عرضه کارگران با مهارت کافی است که پا‌به‌پای تقاضای فزاینده پیش بروند؛ بنابراین اصلاح نظام آموزشی باید یک اولویت مهم باشد. تردیدی نیست که گفتن این حرف بسیار آسان‌تر از انجام دادن است، اما پژوهش‌ها حکایت دارد که یک راه‌حل، خلاص شدن از دست آموزگاران بد است. در یک بررسی اخیر، اقتصاددان اریک‌هانوشک می‌گوید «در صورت جایگزینی ۵ تا ۸ درصد آموزگاران انتهای جدول کیفیت با آموزگاران متوسط، می‌توان آمریکا را به بالای جدول رتبه‌بندی بین‌المللی ریاضیات و علوم رساند.»

مخالفان را دشمن خود نکنید. ماه گذشته، وقتی لایحه مالیاتی شما با مخالفت رهبران جمهوری‌خواه روبه‌رو شد، گفتید در حال مذاکره با «گروگان‌گیرها» هستید. در آینده لطفا کنایه‌ها و استعاره‌های خود را با دقت بیشتری به کار ببرید.

جمهوری‌خواهان تروریست نیستند. آنها دشمن هم نیستند. آنها هم مثل شما کشورشان را دوست دارند و می‌خواهند آنچه که برای مردم آمریکا از همه بهتر است اتفاق بیفتد. تنها تفاوتی که آنها با شما دارند این است که قضاوتشان درباره شیوه بهتر کردن اوضاع با شما فرق می‌کند. بگذارید یک قرار و راه‌حل سال نو برای شما پیشنهاد کنم: دست کم هر هفته یک بار با یک جمهوری‌خواه قهوه بخورید. نظرات شما دو تا لزوما مثل هم نخواهد بود، اما نتیجه‌ای که عاید خواهد شد این است که به تفاوت‌های همدیگر یک کمی بیشتر احترام می‌گذارید.