نگاه - شرکتی چندملیتی یا ابرقدرتی جهانی؟
زمان تصمیمگیری برای چین فرارسیده است
مترجم: مراد دیندار
ماه آوریل نیروی دریایی چین قریب به ده کشتی جنگی را نزدیک ساحل ژاپن به صف درآورد و هلیکوپترهایش را فرستاد تا به کشتیهای ژاپنی هشدار بدهند. ماه جولای، وزیر خارجه چین ادعاهای خشنی درباره آبهای بینالمللی دریای جنوب چین به همراه چند جزیرهای که دیگران هم ادعای مالکیتش را دارند، مطرح ساخت. اوایل ماه جاری یک قایق ماهیگیری چینی خود را به دو قایق گشتی ژاپنی کوبید که به دستگیری ماهیگیر و واکنش شدید پکن منجر شد.
آن اپلبام
مترجم: مراد دیندار
ماه آوریل نیروی دریایی چین قریب به ده کشتی جنگی را نزدیک ساحل ژاپن به صف درآورد و هلیکوپترهایش را فرستاد تا به کشتیهای ژاپنی هشدار بدهند. ماه جولای، وزیر خارجه چین ادعاهای خشنی درباره آبهای بینالمللی دریای جنوب چین به همراه چند جزیرهای که دیگران هم ادعای مالکیتش را دارند، مطرح ساخت. اوایل ماه جاری یک قایق ماهیگیری چینی خود را به دو قایق گشتی ژاپنی کوبید که به دستگیری ماهیگیر و واکنش شدید پکن منجر شد. یک چند اظهار نظر شدید دیگر را هم اضافه کنید - مثل ادعای مقام چینی در سازمان ملل که دوهفته پیش گفته بود ما از آمریکاییها خوشمان نمیآید - تا به این نتیجه برسید که چین در حوزه دیپلماتیک، منطقهای و نظامی دارد تهاجمیتر میشود. خیلی عجیب است، به خصوص از دید خود چینیها. چرا چین باید بخواهد با همسایگانش دردسری داشته باشد؟ طی یک دهه گذشته چین سکوت اختیار کرده است، سرش به کار خودش بوده و بیشتر مثل شرکتی چندملیتی رفتار کرده تا ابرقدرتی جهانی - و این روش، تاثیرگذاری سیاسی بزرگی هم برایش به ارمغان آورده است.
به هر جای جهان که بنگرید آثار این موفقیت هویداست. مثلا افغانستان، جایی که نیروهای آمریکایی حالا قریب به یک دهه است که میجنگند و میلیاردها دلار پول آمریکاییها در آنجا خرج شده است. حالا یک شرکت چینی حق بهرهبرداری از یکی از بزرگترین منابع مس جهان را در این کشور به دست آورده است. باوجودی که نیروهای آمریکایی مستقیما از معدنکاران محافظت نمیکنند، نیروهای افغانستانی که آمریکاییها آموزش شان داده و مسلحشان کردهاند، این کار را میکنند و باوجودی که کار معدن تازه در مراحل ابتدایی خودش است تاجران و مهندسان چینی با لباس عادی اینطرف و آنطرف میروند و پیشنهاد شغل به مردم میکنند که همین باعث شده هنوز هیچی نشده محبوبیت شان نزد مردم از نظامیهای آمریکا که مدام با جیپ و تانک گشت میزنند، بیشتر بشود. چینیها برای حق بهرهبرداریشان قیمت بالایی پرداختند و ریسک زیادی هم کردند، اما اگر این ریسک به بار بنشیند، جنگ آمریکا در افغانستان را شاید روزی به عنوان عامل بازکننده دست چین در افغانستان بشناسند.
به عبارت دیگر آمریکا میجنگد، اما چین تجارت میکند و این تنها محدود به افغانستان هم نیست. در عراق که آمریکاییها دیکتاتور را برکنار کردند و هنوز هم با خطرات شدید روبرو هستند، شرکتهای نفتی چین بیشتر سهم صنعت نفت این کشور را از آن خود کردند. در پاکستان که میلیاردها دلار کمک نظامی آمریکا به دولت برای جنگ با طالبان کمک میکند، چین یک منطقه آزاد تجاری ایجاد کرده و به شدت روی انرژی و بنادر این کشور سرمایهگذاری میکند.
چینیها بیرون نگه داشتن خود از منازعات بینالمللی را به نفع خود دیدهاند. آمریکا و کشورهای غرب اروپا منابع عظیم خصوصی و عمومی را صرف انرژی خورشیدی و بادی میکنند تا بلکه موفق به نجات خود از چنگال سوختهای فسیلی و تغییرات جوی شوند. چین در مقابل، تقریبا هر ۱۰ روز یک تاسیسات جدید با سوخت زغالسنگ برپا میکند. در شرق چین روزبهروز گازهای گلخانهای بیشتری تولید میکند و در غرب سوبسیدهای دولتی را هوشمندانه به نفع خود به کار میگیرد: سه شرکت چینی اکنون در میان ده تولیدکننده بزرگ توربینهای بادی قرار دارند.
چینیها همچنین بیسروصدا بازار مواد کمیاب را نیز وابسته به خود کردهاند، موادی که در تولید کالاهایی مثل تلفن همراه و لیزر و کامپیوتر نقش حیاتی دارند و تازه این به شرطی است که نخواهیم از ماشینهای دوگانه سوز، تاسیسات انرژی خورشیدی و توربینهای بادی حرفی بزنیم. باوجودی که چین کنترل ذخایر جهانی این مواد را در دست ندارد و برخیهایشان حتی چندان کمیاب هم نیستند، اما استخراج آنها کاری پرمشقت و بسیار کاربر است که تولید ارزانشان تنها در کشوری که دارای دستمزدهای پایین و فاقد استانداردهای زیست محیطی باشد، امکان پذیر است. هیچ کشور دیگری توان رقابت ندارد، به همین خاطر هم هست که چین اکنون تامین ۹۹ درصد نیاز جهان به چنین موادی را در دست دارد.انحصار چین میتواند باعث افزایش قیمت تلفن همراه و تاسیسات خورشیدی شود. هفته گذشته ژاپن اعلام کرد که چین جلوی صادرات مواد معدنی کمیاب را گرفته است، البته برای تنبیه ژاپن به خاطر دستگیری آن مرد ماهیگیر. چینیها میگویند این نوسانات عرضه به خاطر تعطیل رسمی کشورشان است، اما هر دلیلی که داشته باشد در اثر آن بازارها خیلی گوش به زنگ و نگران شدهاند.
این ما را به همان نکته اول میرساند: واقعا چین چه دلیلی دارد که بخواهد با ژاپن سرگرم بازیهای نظامی شود، جنوب شرقی آسیا را تهدید کند یا اینکه اصلا وارد سیاست شود؟ تاوقتی که سکوت کنند هیچکس متوجه شان نمیشود، اما وقتی تهدید میکنند و ژست میگیرند همه میترسند و واکنش نشان میدهند. باید توجه کنیم که ترسناکترین خصیصه چین حجم ناوگان دریایی یا خشونت دیپلماتهایش نیست. ترسناکترین خصیصه چین قدرتی است که ذره ذره در سکوت انباشته بیآنکه کوچکترین نیازی به دخالت نظامی یا رایزنی دیپلماتهایش داشته باشد.
ارسال نظر