رابرت پی مورفی

مترجم: فرشاد کیافر

منبع: میزس

من اخیرا گزارشی در مورد یکی از مقاله‌های سایت هافینگتون پست نوشتم؛ مقاله مذکور کسری بودجه دولت ایالتی را بی‌خطر اعلام کرده بود. خوانندگان این گزارش، به طور مرتب به من نامه‌هایی نوشتند و متذکر شدند که درست است که این مقاله ایرادات زیادی داشته، ولی مصاحبه جیمز گالبریس با ازرا کلین بسیار بدتر از آن بوده است. و البته حق با آنها است. به همین دلیل من در نوشته امروز، در مورد بعضی از سخنان گالبریس صحبت خواهم کرد.

کسری بودجه چه خطراتی به دنبال دارد؟

از همان ابتدا، گالبریس بی‌مهابا سخن گفت:

«(ازرا کلین): آیا شما فکر می‌کنید که خطر کسری بودجه طولانی مدت، توسط بیشتر اقتصاددانان و مفسران اقتصادی بیش از حد بزرگ شده است؟

جیمز گالبریس: نه، من فکر نمی‌کنم که خطر، بزرگنمایی شده است، بلکه اصلا خطری وجود ندارد.

ک: چرا؟

ج.گ: خطر موجود چیست؟ تنها پاسخی که به این سوال داده می‌شود این است که کسری بودجه زیاد باعث افزایش نرخ بهره خواهد شد، ولی اگر بازار فکر می‌کرد که ریسک و خطر افزایش نرخ بهره وجود دارد، نرخ اوراق قرضه خزانه (Traeasury Bond) ۲۰ ساله، الان چهار درصد نمی‌بود و تا به حال حتما تغییر کرده بود. اگر بازار فکر می‌کرد که به دلیل مشکلات تامین مالی، نرخ بهره افزایش خواهد یافت، تاثیر این طرز فکر در نرخ بهره ۲۰ ساله خود را نشان می‌داد؛ در حالی که این نرخ نه تنها افزایش نیافته، بلکه به دنبال بحران اروپا کاهش هم یافته است.

پس دو احتمال وجود دارد. یکی اینکه تئوری مطرح شده مبنی بر اینکه کسری بودجه زیاد، نرخ بهره را افزایش می‌دهد اشتباه است یا اینکه بازار غیرمنطقی است و اگر بازار غیرمنطقی باشد، اتخاذ سیاستی که بخواهد بازار را اصلاح کند کار بیهوده‌ای است، چون یک نهاد غیرمنطقی را نمی‌توان اصلاح نمود.

عجب! من با جیمز گالبریس، پسر جان کنت گالبریس خیلی آشنایی ندارم و نمی‌دانم که همیشه این‌قدر گستاخ و پرحرف است یا نه. به نظر می‌رسد در روز مصاحبه با ارزا کلین، گالبریس خیلی حالش خوب نبوده، ولی در هر حال من با توجه به آن چه که در مصاحبه گفته شده، اظهارات او را بررسی می‌کنم.

قبل از هر چیز باید بگویم پاسخ گالبریس نشان می‌دهد که او در تحلیل بازار آزاد مشکلی اساسی دارد. دانشجویان، در دوره‌های ابتدایی اقتصاد، می‌آموزند که کسری بودجه باعث ایجاد برونرانی می‌شود که بسیار مخرب است. برونرانی وقتی ایجاد می‌شود که دولت پول قرض کند؛ با این کار نرخ بهره بالا می‌رود و باعث می‌شود که تجارت‌هایی که در بخش خصوصی قرار دارند، سرمایه‌گذاری کمتری انجام دهند. علاوه بر این بسیاری از متخصصین امور مالی جناح راست در نوشته‌های خود مثال‌های زیادی از کشورهای ولخرجی آورده‌اند که با انضباط مالی تحمیل شده از طریق بازار اوراق قراضه، تعادل مالی را به اقتصاد بازگردانده‌اند.

این طرز تفکر وقتی که برای سرپوش گذاشتن روی کسری بودجه دولتی به کار برده شود، واقعا خطرآفرین است. در حال حاضر که نرخ بهره پایین است، دولت با وجود میلیاردها دلار کسری بودجه، به نرخ بهره پایین خود می‌بالد و فکر می‌کند در چنین شرایطی مخالفان دولت بزرگ دیگر حرفی برای گفتن نخواهند داشت. همان طور که پاول‌ کروگمن اشاره کرده است، نرخ بهره در حال حاضر کاهش یافته، ولی این موضوع، خود نشان از خطری بزرگ دارد و آن جهشی قریب‌الوقوع در نرخ بهره است.

بر خلاف آن چه که گالبریس می‌گوید، کسری بودجه زیاد، بدون توجه به میزان نرخ بهره نیز خطرناک است. در وهله اول، بدهی دولت ایالتی گریبان کسانی را خواهد گرفت که مالیات پرداخت می‌کنند، حال هزینه‌های مالی سنگینی داشته باشند یا نه. در حالی که گالبریس طوری رفتار می‌کند که گویی اضافه شدن میلیاردها دلار به کسری بودجه دولت ایالتی هیچ ربطی به این موضوع ندارد.

یک مثال ساده را در نظر بگیرید. فرض کنید، پدر یک خانواده قبض کارت اعتباری خود را چک می‌کند و متوجه می‌شود که فرزندش با استفاده از آن هزاران دلار خرید اینترنتی انجام داده است. پسر او در پاسخ به پدرش می‌گوید که آرام باشید! قبل از اینکه من آنها را خریداری کنم، با AmEx تماس گرفتم و خود را به جای شما جا زدم و از آنها یک درصد تخفیف به صورت APR گرفتم که این تخفیف برای سال بعد خیلی خوب خواهد بود. پس کار من نباید شما را ناراحت بکند. حال به نظر شما، این دفاعیه پسر، پدر را آرام خواهد کرد یا او را خشمگین‌تر خواهد نمود؟

جدا از اثرات مالی، واقعیت اقتصادی این است که هزینه‌های دولت، منابع فیزیکی و حقیقی را از بخش خصوصی به بخش‌هایی که با اهداف سیاسی تعیین می‌گردند، منتقل می‌کند. اگر دولت پول قرض کند تا یک بزرگراه احداث کند، نیروی انسانی و سایر منابعی که برای انجام این پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرند، دیگر در دسترس بخش خصوصی نخواهد بود. (حتی اگر نرخ بیکاری بالا باشد، هزینه‌هایی که با وجود کسری بودجه صورت می‌گیرند، خروجی نهایی را افزایش نخواهد داد) و مساله اینجا است که دولت این پول را هزینه می‌کند. مشکل اصلی کسری بودجه این است که سیاستمداران در این حالت، نسبت به زمانی که بودجه آنها منحصر به مالیاتی باشد که از مردم می‌گیرند، می‌توانند منابع بیشتری را صرف کرده و آنها را از بخش خصوصی خارج کنند.

بخش آخر پاسخ گالبریس باورنکردنی است. اخیرا یک حباب بزرگ دارایی در کل دنیا ایجاد شد که بازار نتوانست آن را ببیند. اگرچه منتقدانی از دولت بزرگ وجود دارند که به آن‌چه فرض‌ بازارهای کارآمد می‌نامند، متعهد هستند، این مساله برای بسیاری از اتریشی‌ها برقرار نیست. با روی کار آمدن اوباما، بازار بورس پس از اینکه مدتی در رکود بود، دوباره رونق گرفت. تحلیل‌گران این بهبود شرایط بورس را به سیاست‌های با ثبات اقتصادی و مالی دولت اوباما ربط دادند، اما اقتصاددانان اتریشی معتقد بودند که این بهبود اوضاع، ظاهری است و هر سرمایه‌گذاری که این گونه فکر نکند، یک احمق است.

امروز هم مساله همین است. هدف از کاهش هزینه‌های دولت، بهبود شرایط بازار اوراق قرضه نیست، بلکه هدف کمک به بازگشت منابع به بخش خصوصی است. واقعا باورنکردنی است که گالبریس نرخ اوراق قرضه خزانه را ملاک قرار می‌دهد و می‌گوید خطری نیست و ضمنا احتمال اشتباه بازار را نادیده می‌گیرد و می‌گوید تنها سیاست درست اقتصادی این است که به بازار اطمینان کنیم.

واقعا دردناک است که گالبریس در هنگام اجرای یک سیاست خوب، اهمیت نمی‌دهد که بازار چگونه فکر می‌کند. من نمی‌دانم نظر گالبریس در مورد سیستم بانکداری سایه‌ای (که در آن موسساتی غیر از بانک‌ها مسوولت پرداخت وام به کسب‌و‌کارهای مختلف را دارند) چیست؛ ولی مطمئنم که پیشنهادات او بر اساس منطق و فرض منطقی بودن سرمایه‌گذاران وال استریت نخواهد بود، مثلا اگر در اثر اعمال محدودیت نسبت بدهی به سرمایه در بازار، بازار افت کند، گالبریس نخواهد گفت که این سیاست، سیاست بدی بوده است، بلکه خواهد گفت بیایید این قانون را برداریم تا سهامداران را خوشحال کنیم.

نگران نباشید

ارزا کلین هم در این میان به دنبال یک مصاحبه جنجالی است و نقش خود را هم به خوبی ایفا می‌کند. او سوال خود را چنین مطرح می‌کند: «آیا همه کسانی که نگران کسری بودجه هستند، احمقند؟

ا.ک: پس چرا تعداد زیادی از همکاران شما نگران این موضوع هستند؟

ج.گ: خوب بیایید یک نگاهی به پیش‌بینی‌های CBO بیندازیم. یکی از پیش‌بینی‌های آنها این است که اقتصاد دوباره به وضعیت طبیعی خود بازخواهد گشت و نرخ بیکاری کاهش خواهد یافت و در طول ده سال آینده نرخ تورم پایین خواهد بود. اگر این طور باشد، خبر بسیار خوبی است. آنها همین طور پیش‌بینی کرده‌اند که نرخ بهره کوتاه‌مدت تا ۵ درصد بالا خواهد رفت. این ترکیب نرخ تورم پایین و نرخ بهره کوتاه‌مدت بالا است که باعث می‌شود پیش‌بینی آنها از کسری بودجه بسیار بالا باشد. این پیش‌بینی‌ها بر پایه این فرض بنا شده‌اند که هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی تا ابد و سریع‌تر از همه هزینه‌های دیگر افزایش خواهند یافت و ۲۰ تا ۲۵ درصد از GDP را به خود اختصاص خواهند داد.

اینجا همه چیز متناقض به نظر می‌رسد. شما نمی‌توانید برای صاحبان اوراق قرضه که ۲۰ درصد GDP را تشکیل می‌دهند، چک بکشید و تورم و اشتغال را افزایش دهید، بدون اینکه این پول واقعا وارد اقتصاد شود و اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، نسبت بدهی به GDP باید کاسته شود، چون تورم به میزان بدهی ما ارتباط دارد. این اعداد و ارقام باید با هم سازگار باشند، در حالی که پیش‌بینی CBO چنین سازگاری ندارد و همه این صحبت‌هایی که گفته می‌شود، بر اساس پیش‌بینی‌های CBO است؛ بدون پرده بگویم، معیار CBO درست نیست.

ا.ک: اما حتی اگر فرض کنیم که پیش‌بینی‌های CBO اشتباه بوده است، باز هم به نظر شما بدهی‌های موجود مشکلی ندارد؟ به عنوان مثال به نظر می‌رسد هزینه‌های بهداشت و سلامت بسیار سریع‌تر از سایر بخش‌های اقتصاد رشد خواهند کرد.

ج.گ: نه، این طور نیست. درست است که سهم هزینه‌های بهداشت و سلامت از GDP افزایش خواهد یافت، ولی تورم هم به نحوی افزایش خواهد یافت تا به میزان تورم موجود در بخش سلامت و بهداشت نزدیک‌تر شود. اگر این طور باشد که شما می‌گویید و سلامت و بهداشت همین طور گران‌تر شوند و کار به جایی برسد که ما سی درصد از GDP خود را به آن بخش اختصاص دهیم، در حالی که دیگران تنها ۱۲ درصد از GDP خود را به سلامت و بهداشت اختصاص می‌دهند، ما می‌توانیم شهر پاریس را با تمام پزشکان آن بخریم و سالمندان خود (که بیشترین بخش هزینه‌های سلامت و بهداشت را تشکیل می‌دهند) را به آنجا منتقل کنیم.»

از لطیفه‌ای که در مورد پاریس گفته شده که بگذریم، دو نکته هست که باید به آنها توجه کرد. اول اینکه گالبریس می‌گوید پیش‌بینی‌های CBO با هم سازگار نیستند. چون قطعا یا نرخ بیکاری یا تورم قیمتی بالاتر از چیزی خواهد بود که CBO پیش‌بینی کرده است. به عبارت دیگر، گالبریس معتقد است که ما نباید فکر کنیم که به زودی همه افراد استخدام می‌شوند و تورم قیمتی کنترل می‌شود. بر عکس، گالبریس معتقد است که یا اقتصاد در وضع بد موجود باقی خواهد ماند و ما باید فشار را از روی قیمت‌ها برداریم و یا اینکه تقاضای مازاد مورد نیاز برای خلق شغل‌های جدید، باعث افزایش تورم خواهد گشت.

دلیل کم کردن هزینه‌های دولت، ساکت کردن بازار اوراق قرضه نیست، بلکه بازگرداندن منابع به سمت بخش خصوصی است. در این جا باید این نکته را بگویم که طرفداران مکتب اقتصادی کینز هیچ وقت حالت سوم را در نظر نمی‌گیرند، حالتی که نرخ بیکاری و تورم هر دو بالا باشند، یعنی حالتی که در آن هم رکود رخ دهد و هم تورم بالا باشد. آمریکا در اواخر دهه ۷۰ تجربه این اتفاق را داشته است و زیمبابوه نیز اخیرا هم نرخ بیکاری و هم تورم فوق‌العاده بالایی داشته است. پس هر قدر هم که گالبریس و دیگران اصرار داشته باشند که تا زمانی که در اقتصاد مازاد ظرفیت یا مازاد عرضه وجود دارد، شما نمی‌توانید قیمت‌ها را بالا ببرید، باز این امکان وجود دارد.

اما قبل از اینکه جلوتر برویم، نگاهی به زرنگی گالبریس در رد کردن مشکل هزینه‌های سلامت و بهداشت بیندازیم. او به جای اینکه توضیح دهد این روند افزایشی هزینه‌های سلامت و بهداشت چگونه تغییر خواهد کرد و بدون اینکه بگوید، چرا ما هم باید به اندازه او در مورد هزینه‌های دولت فدرال خوشبین باشیم، در پاسخ می‌گوید اگر گفته‌ها در مورد بخش سلامت و بهداشت درست باشد، برای آمریکا ارزان‌تر خواهد بود که شهر پاریس را با تمام پزشکانش بخرد و سالمندان را به آنجا منتقل کند.

خب، قطعا کسی توجیه اقتصادی این مساله را نمی‌پذیرد؛ یا اینکه آیا آمریکا اصلا توان مالی چنین کاری را خواهد داشت؟ چون اگر واقعا شرایطی پیش بیاید که آمریکا مجبور شود، چنین کاری را انجام دهد، قطعا در شرایطی خواهد بود که آمریکا در بحران شدید اقتصادی است و توان مالی خوبی نخواهد داشت و البته دقت داشته باشیم که گالبریس هیچ دلیل فنی نیاورد که چرا پیش‌بینی‌های ترسناک موجود در مورد هزینه‌های سلامت و بهداشت درست نیستند، فقط گفت که در چنین شرایطی ارزان‌تر است که پاریس را بخریم تا اینکه هزینه‌های سلامت و بهداشت را در داخل بپردازیم.

آیا کسری بودجه برای پس‌انداز کردن لازم است؟

گالبریس می‌گوید نه تنها کسری بودجه برای اقتصاد مضر نیست، بلکه برای رشد اقتصادی امری بسیار مهم و ضروری است. او معتقد است که دولت باید کسری بودجه داشته باشد، چون این تنها راهی است که می‌تواند منابع مالی را به اقتصاد تزریق کند. او معتقد است که اگر دولت کسری بودجه نداشته باشد، بخش خصوصی هیچ پولی نخواهد داشت. او می‌گوید: «ماه گذشته، من در جلسه‌ای حاضر بودم که در آن مدیر عامل IMF سخنرانی داشت. اومخالف کسری بودجه بود، ولی می‌گفت کسری بودجه دولت به معنی این است که منابع مالی بیشتری در اختیار بخش خصوصی است.»

من توضیحات پاول کروگمن و براد دی لانگ را که با اقتصاد کینز این مساله را توجیه می‌کنند، نمی‌پسندم، ولی آنها حداقل تا این حد پیش نمی‌روند. آنها معتقدند هزینه‌هایی که دولت برای تحریک اقتصاد انجام می‌دهد، تنها در شرایطی خاص به اقتصاد کمک می‌کند (مثل شرایطی که امروز با آن مواجه هستیم) و تا آنجایی هم که من اطلاع دارم، آنها هیچ گاه مسائلی را که گالبریس مطرح کرد، تایید نکرده‌اند.

مطمئنا گفته گالبریس در این مورد که اگر ما کسری بودجه نداشته باشیم، بخش خصوصی هیچ پولی نخواهد داشت، اشتباه است. دولت پول را از بخش خصوصی قرض می‌گیرد و سپس آن را در بخش خصوصی هزینه می‌کند، اما در این حین، به همان میزان که صاحبان اوراق قرضه سود می‌کنند، کسانی که مالیات می‌پردازند به دلیل بدهی‌های بیشتر دولت فدرال ضرر خواهند کرد. از طرف دیگر هزینه‌های دولت منابع حقیقی و فیزیکی را نیز از بخش خصوصی خارج می‌کند.

واقعا حیرت‌آور است که گالبریس بدون توجه به خطر بزرگی که وجود دارد، چنین حرفی می‌زند. آیا واقعا او فکر می‌کند که کسری بودجه ۳۰ هزار میلیارد دلاری امسال، باعث صرفه‌جویی ۳۰ هزار میلیارد دلاری خواهد شد؟ من فکر می‌کنم که او واقعا به این مساله معتقد است، اما به نظر می‌رسد که یک کسری بودجه ۴ هزار میلیارد دلاری، دولت را مجبور خواهد کرد همه افراد جامعه را استخدام کند و کسری بودجه بالاتر از این میزان باعث افزایش قیمت‌ها خواهد شد.

حتی اگر این رویکرد درست باشد، من واقعا می‌خواهم بدانم، آیا واقعا گالبریس فکر می‌کند صرفه‌جویی کردن مفهومی ندارد؟ به عنوان مثال دو کشور کاملا مشابه را در نظر بگیرید. در کشور اول، مردم نصف پولی را که در می‌آورند پس‌انداز می‌کنند؛ ولی در کشور دوم مردم تمام پول خود را خرج می‌کنند و هیچ پولی پس‌انداز نمی‌شود. آیا گالبریس فکر می‌کند که اگر کشور دوم کسری بودجه دولتی بسیار زیادی داشته باشد، مردم آن کشور می‌توانند به اندازه مردم کشور اول پس‌انداز کنند و همزمان استاندارد زندگی آنها دو برابر کشور اول باشد؟

نتیجه‌گیری

جیمز گالبریس جایزه بهترین دفاعیه بی‌معنی از کسری بودجه دولتی را به خود اختصاص می‌دهد.

گالبریس ظاهرا یک اقتصاددان است و پست دولتی داشته و در دانشگاه تگزاس در آستین مشغول به کار است، در حالی که گفته‌های او بیشتر شبیه به نامه‌ای است که به یکی از روزنامه‌های محلی ارسال می‌شود. با وجود چنین مخالفانی، تنها کاری که اتریشی‌ها می‌توانند انجام دهند، این است که واقعیت پر واضح را فقط و فقط تکرار کنند، وقتی سیاستمداران پولی را خرج می‌کنند که صاحب آن نیستند، کشور ثروتمندتر نمی‌شود.