نگاه
دولت و ناکامی سیستم درمانی
غالبا پزشکان در میان صحبتهایشان از مشکلات حرفهشان سخن میگویند. مشکلاتی مانند کاهش وصولیها، عدم امکان بیشتر وقت گذاشتن برای بیماران، هدر رفت منابع فوقالعاده زیاد در بخش اورژانس (زیرا مطابق قانون فوریتهای پزشکی ایالات متحده که در سال ۱۹۸۶ تصویب شد، اورژانس ملزم به پذیرش بیماران فارغ از نوع تابعیت، وضعیت حقوقی و توانایی پرداخت آنان است)، دشواری دریافت مشاوره از متخصصین به ویژه برای بیمارانی که به مراقبتهای Medicare نیاز دارند، تلف شدن زمان زیادی برای افرادی که واقعا بیمار نیستند؛ افرادی که پیر و فرتوت بوده و تنها هستند یا بیکار بوده و کار دیگری ندارند و تنها برای مشکلات خانوادگی به پزشکان مراجعه میکنند.
مترجم: مانا مصباحی
غالبا پزشکان در میان صحبتهایشان از مشکلات حرفهشان سخن میگویند. مشکلاتی مانند کاهش وصولیها، عدم امکان بیشتر وقت گذاشتن برای بیماران، هدر رفت منابع فوقالعاده زیاد در بخش اورژانس (زیرا مطابق قانون فوریتهای پزشکی ایالات متحده که در سال ۱۹۸۶ تصویب شد، اورژانس ملزم به پذیرش بیماران فارغ از نوع تابعیت، وضعیت حقوقی و توانایی پرداخت آنان است)، دشواری دریافت مشاوره از متخصصین به ویژه برای بیمارانی که به مراقبتهای Medicare نیاز دارند، تلف شدن زمان زیادی برای افرادی که واقعا بیمار نیستند؛ افرادی که پیر و فرتوت بوده و تنها هستند یا بیکار بوده و کار دیگری ندارند و تنها برای مشکلات خانوادگی به پزشکان مراجعه میکنند. بدیهی است که با وجود سه نسل از بیماران، اتاقهای انتظار پزشکان پر ازدحام باشد.
اما موضوعی هست که پزشکان هرگز در مورد آن صحبت نمیکنند. موضوعی که مشکلات بیماران در عدم برخورداری از درمان مناسب و مشکلات پزشکان در عدم ارائه آن رابه خوبی توضیح میدهد. آن موضوع این است: پزشکان کارمندان دولت هستند. منظورم آن دسته از پزشکانی نیست که در ادارهامور بازنشستگان ارتش یا بیمارستانهایی که زیر نظر امور سرخپوستان (افراد بومی آمریکا) اداره میشود، مشغول طبابت هستند. در عین حال از مراکز آموزشی که تحت عنوان بیمارستانهای کشور شناخته میشود نیز سخن نمیگویم. یعنی بیمارستانهایی که در آنها دانشجویان پزشکی یاد میگیرند که پیش از وارد شدن به دنیای واقعی طبابت، بر روی افراد بیچاره تمرین کرده و اشتباه کنند. بلکه از همه پزشکان سخن میگویم. چرا که دولت نزدیک نیمی از دلارهای حوزه مراقبتهای بهداشتی را صرف حقوق پزشکان میکند. همچنین ۴۰درصد نیز توسط شخص ثالثی پرداخت میشود که اتفاقا به شدت توسط دولت اداره شده و همواره در قیمتگذاری از دولت تبعیت میکند.
لزومی ندارد مردم آمریکا برای خودشان توضیح دهند که چرا دو شرکت خصوصی FedEx (شرکت پشتیبان خدمات) و UPS (ارائه دهنده خدمات پستی) بهتر از شرکت دولتی USPS (خدمات پستی ایالات متحده) کار میکنند. آمریکاییان به خوبی واقفند که چرا وقتی که در USPS هستند باید در صفهای طویل بایستند و با کارمندانی مواجه شوند که با ترشرویی پشت باجه نشستهاند. این شرکت در انحصار دولت است.
برای سالیان متمادی هرگاه که به اداره پست مراجعه میکردم، از دستگاه شماره میگرفتم. مثل اغذیهفروشیها باید آن قدر منتظر بمانید تا شماره شما را صدا بزنند. معمولا به سوی دستگاه نوبتدهی میرفتم. مثلا نوبت من میشد ۵۷ و متوجه میشدم که تازه شماره ۱۳ فرا خوانده شده است. اخیرا این شیوه برچیده شده است. دلیلش را از کارمند پست جویا شدم و در پاسخ گفت: تحقیقات نشان داده است که با این روش مردم فکر میکنند که خیلی معطل میشوند. برای همین شرکت پست سیستم نوبت دهی را حذف کرد. یعنی شرکت پست سعی نکرد که به ارائه خدمات سرعت بخشد فقط اینکه بفهمیم چقدر معطل شدیم را سختتر کرده است.
لزومی ندارد مردم آمریکا برای خودشان توضیح دهند که چرا مسوولان حمل زباله انتظارات آنان را به خوبی کارمندان خشکشویی برآورده نمیکنند. تفاوت است بین کالا یا خدمتی که هزینه آن با مالیات تامین میشود و کالا و خدمتی که از جیب، هزینه آن را میپردازند. در مورد نخست آن کالا یا خدمت را دولت انحصارا ارائه میکند؛ پس چارهای ندارید جز استفاده از آن. اما در حالت دوم شما میتوانید آن کالا یا خدمت را تحویل بگیرید، پس بفرستید یا عوضش کنید. شهروند آمریکایی میداند اگر قبل از تحویل دادن البسه آنها را مرتب و طبقهبندی هم نکند، از سوی مسوولان حمل لباس سرزنش نمیشوند.
واقعیت این است که بسیاری از کارمندان اداره پست دیگر شاد و خوشحال نیستند، درست مثل پزشکان. کارمندان پست احساس میکنند قوانین و مقررات مانع از کارشان میشوند، درست مثل پزشکان؛ آنان خود را غرق در کاغذبازی و امور اداری میبینند. همه آنها ناکارآییهای خودشان را متوجه میشوند. آنان میدانند که باید با آن کنار بیایند زیرا سیستم هیچگونه راهحلی که منجر به تصحیح یا حذف این ناکارآییها شود، ارائه نمیدهد.
چرا پزشکی باید متفاوت باشد؟ چون دکترها باهوشتر هستند؟ به نظر میرسد آن قدر هم باهوش نیستند تا از حوزهای که به خاطر قوانین و مقررات دولت کاملا تغییر شکل داده است، دوری جویند. چون سلامت مقولهای مهم است؟ خوب سیستم تخلیه فاضلاب و ارتباطات هم مقولههای مهمی هستند. آمار مربوط به امراض مسری میگوید که در قرن گذشته پیشرفت در سیستمهای فاضلاب منجر به افزایش قابلتوجه طول عمر انسان شده است. اتفاقا ارتباطات هم مسالهای بسیار مهم است. بشر توانسته است با یک فنآوری، اساسا بخش اعظم کارهای شرکت پست را کاهش دهد. فنآوری که دولت بر آن کنترلی ندارد یعنی ایمیل یا همان پست الکترونیک.
اگر پزشکان و بیماران خواهان مراقبتهای بهداشتی بهتر هستند، راه آسانی برای دستیابی به آن وجود دارد. پزشکان باید از این پس تنها برای بیماران کار کنند و بیماران هم از این پس باید برای ارائه خدمات به پزشکان پول بپردازند. البته باید اذعان داشت که این راه آنگونه که نشان میدهد، راهحل سادهای نیست. دو مشکل پیش روی این چاره عبارتند از:
- پزشکان در سیستمی گرفتار شدهاند که بیش از حد به آنان آموزش میدهد. این منجر به کاهش عرضه و حفظ درآمدهای بالای پزشکان میشود. اگر مردم از پرداخت حقالزحمههای بالا اجتناب ورزند، میتوان این شیوه را در گذر زمان تغییر داد.
- پزشکان باید بیماران خود را در بیمارستان یا مراکز جراحی، عمل کنند و اگرچه هر دوی این مکانها به شدت توسط دولتهای مرکزی و ایالتی کنترل و نظارت میشوند، اما جراحی در این مکانها هم مقرون به صرفهتر است و هم مطمئنتر.
بهرغم این مشکلات قدم اول برای ارائه و نیز دریافت خدمات بهتر، روشن و واضح است. انتظار ارائه خدمات خوب از کارمندان دولت (پزشکان) نداشته باشید و اگر کارمند دولت (پزشک) هستید انتظار نداشته باشید که بتوانید خدمات خوبی ارائه دهید.
ارسال نظر