آخرین کار مهران مدیری در آستانه توزیع در شبکه نمایش خانگی
بلوتوس کبیر!
پروژه بزرگی که تهیهکنندگی آن را مثل چند کار اخیر مدیری، حمید و مجید آقاگلیان به عهده دارند و بیش از سی بازیگر اصلی در آن به ایفای نقش میپردازند. محل فیلمبرداری این سریال همان لوکیشن سریال پاورچین (باغ بزرگی در شمال شهر تهران) است. اصلیترین شخصیت این سریال سیامک انصاری است که نقش معلم تاریخ کنجکاوی به نام «نیما زندکریمی» را بازی میکند که با نوشیدن یک فنجان قهوه از زمان حال به گذشتهای گمشده در تاریخ بازمیگردد و با مسائل و مشکلات متعددی روبهرو میشود، مهران مدیری هم تاجر یونانی شیادی به نام بلوتوس کبیر است که بعد از چند قسمت وارد داستان شده و قصد فریب درباریان را دارد. از دیگر بازیگران این سریال میتوان به محمدرضا هدایتی (جهانگیرشاه دولو)، الیکا عبدالرزاق (فخرالتاج ملکه دربار)، رضا فیض نوروزی (اعتمادالملک دیلمی) هادی کاظمی (باباشاه)، نادر سلیمانی (قرقی سرآشپز)، علی لک پوریان (دامبولالسلطنه بیدل بغلی)، عارف لرستانی (بلدالملک- رییس نظمیه)، برزو ارجمند (برزوخان سپهسالار) بیوک میرزایی (شرخر)، آرام جعفری (کاترین پسرزا)، سحر جعفری جوزانی (نازخاتون)، سحر زکریا (لعبت الملوک)، سعید پیردوست (قهوه چی)، جواد
عزتی (بی نام)، رضا نیکخواه (نوسترآقاخان- پیشگوی دربار)، فاطمه هاشمی (همدم الملک) و ... اشاره کرد.
این مجموعه در بیش از ۸ لوکیشن از قبیل اندرونی، کاخ، بازار، قهوهخانه، نظمیه، خانه اتابک و ... تصویربرداری شده و قرار است زمانی از تاریخ را که هیچ سندی از آن موجود نیست نشان دهد که در آن حکومتی از تهران اعلام موجودیت میکند و از آنتالیا تا سنپترزبورگ را متعلق به خود میداند. طراحی صحنه و لباس این پروژه به عهده فروزان جلیلی فر بوده است. نویسندگان این مجموعه سریال طنز امیرمهدی ژوله و خشایار الوند هستند. این سریال که در ابتدا قرار بود نود قسمتی باشد، حالا با تغییر شرایط گروه و نوع پخش در حدود هفتاد تا هشتاد قسمت خواهد بود، این اولین سریال ایرانی است که قرار شده در شبکه نمایش خانگی توزیع شود و گفته میشود هر هفته حدود سه قسمت از آن به بازار خواهد آمد. پیشبینی میشود با توجه به محبوبیتی که مهران مدیری و تیم این پروژه در بین مردم دارند، استقبال خوبی از جدیدترین سریال این کارگردان خلاق بشود. کارگردانی که مدتی است از رسانهها دوری میکند و وقتی برای تهیه گزارش به پشت صحنه سریالش رفتیم، با لبخند گفت: ببخشید که حرف نمیزنم. این روزها اصلا حالم خوب نیست.
ارسال نظر