در ضرورت افـزایش بـهره‌وری

پتر بیسن، الیزابت استفنسن و پاتریک ویگوری

مترجم: سید امیرحسین میرابوطالبی

منبع:مکینزی

بازارهای نوظهور که از جمعیت بالاتر و جوان‌تری برخوردارند، رشد خوبی را تجربه می‌کنند. در مقابل در ملت‌های ثروتمند جهان توسعه یافته، نرخ زادوولد پایین و نیروی کار مسن تحقق آنچه آدام‌اسمیت «افزایش طبیعی وفور» نامیده را مشکل خواهد ساخت. بزرگ‌ترین نقطه امید در این کشورها برای ادامه‌ حرکت موتور خلق ثروتشان اصلاح بهره‌وری است؛ یعنی تولید بیشتر با نیروی کار کمتر. در عین حال به صورت پارادوکس گونه‌ای اجرای درست این موضوع تنها راه ایجاد اشتغال پایا هم هست. برای مثال در ایالات متحده هر یک واحد رشد تولید ناخالص داخلی در نتیجه بهره‌وری به طور تاریخی خلق ۷۵۰۰۰۰شغل را در پی داشته است.

اما تنش اصلی در سطح سیاسی روی می‌دهد. سیاست‌های تشویقی که بهره‌وری را افزایش می‌دهد یا اجتناب از سیاست‌هایی که جلوی آن را می‌گیرد، کمک می‌کند تا یک تحول آرام شکل بگیرد.

اجرای غلط این سیاست‌ها - عدم توفیق در ایجاد یک درآمد حداقلی و افزایش اشتغال در کشورهای توسعه یافته- باعث واکنش‌های شدید سیاسی خواهد شد و به شهروندان ملل ثروتمند ضرر وارد خواهد کرد.

چالش بهره‌وری را ضروری نامیدیم؛ چرا که نیاز به آن غیر قابل اجتناب است، طوری که کشورهای عضو سازمان همکاری‌ها و توسعه اقتصادی (OECD) برای تحصیل افزایش در GDP راهی غیر از بهبود و افزایش بهره‌وری نخواهند داشت. شاید در دهه‌ ۱۹۷۰ ایالات متحده می‌توانست با تکیه بر نیروی کار رو به افزایش خود تقریبا ۸۰ سنت از هر‌دلار افزایش در GDP را تامین کند؛ اما با فرض عدم افزایش چشمگیر ساعات کاری، این نرخ در دهه‌ جاری تقریبا برعکس شده است. سهم نیروی کار در هر‌دلار رشد اقتصادی به کمتر از ۳۰ سنت تقلیل یافته است. به عبارت دیگر برای رساندن نرخ رشد GDP از ۲ به ۳ درصد در سال، افزایش و بهبود بهره‌وری است که می‌بایست تامین۷۰ درصد این افزایش را بر عهده بگیرد.

این چالش در اروپای غربی که هیچ رشدی در میزان نیروی کارش مورد انتظار نیست، از این هم فراتر می‌رود. به عبارت دیگر در اینجا هر ۱۰۰ درصد رشد GDP باید از بهبود بهره‌وری ناشی شود. در ژاپن اوضاع از این هم مشکل‌تر است، به خاطر کاهش نیروی کار، هر کارگر باید تولید را ۱۶۰ ین افزایش دهد تا ۱۰۰ ین به رشد اضافه شود.

آنچه اوضاع را پیچیده‌تر می‌کند، این است که ما شاهد عدم تطابق استعدادها به صورت فزاینده هستیم. اقتصادهای غربی با توجه به صنایع ملی اواسط قرن بیستم و نیاز آن روز به نیروی کار ساخته شده‌اند، در حالی که شغل‌های امروز مشاغلی هستند که برای قرن ۲۱ به وجود می‌آیند. امروز ما به کارگران با دانش نیازمندیم و نه به کارگران کارخانه‌ای و این در حالی است که از مورد اول به میزان کافی وجود ندارد. به همین ترتیب است که کارخانه‌های سراسر جهان هم استعداد را به عنوان محدودیت اصلی در راه رشد خود ابراز می‌کنند.

برای مثال در ایالات متحده ۸۵ درصد مشاغل تازه ایجاد شده در دهه‌ گذشته نیازمند مهارت‌های پیچیده‌ علمی بوده است، کارهایی مانند: آنالیز اطلاعات، حل مساله، حکم کردن در مورد اشخاص و تفکر خلاقانه. همین طور بر طبق تعدادی تخمین، مالکیت فکری (قانون مالکیتی که برای ایده‌های نوین فکری وجود دارد؛ مانند قانون کپی‌رایت)، ارزش علامت تجاری (برند)، فرآیند دانش فنی و دیگر مظاهر قدرت ذهنی بیشتر از ۷۰ درصد کل ارزش خلق شده در بازار آمریکا را در طول سه دهه‌ گذشته ایجاد کرده‌اند.

اقتصادهای غربی می‌توانند کارهای زیادی برای برهم زدن این معادله انجام دهند. مقررات‌زدایی در گذشته منجر به افزایش بهره‌وری شده و همچنان هم می‌تواند موثر واقع شود. تغییر حد و مرزهای توازن کار و زندگی و تشویق افراد برای بیشتر کار کردن یا افزایش ساعات کاری در هفته هم می‌تواند مقداری در افزایش رشد نقش داشته باشد. اثر مثبت اصلاح تحصیلات هم که مانند روز روشن است.

کسب‌وکارها می‌توانند و باید حامی این سیاست‌ها و دیگر سیاست‌هایی که در بلندمدت دارای اثر مثبتند، باشند. سیاست‌هایی همانند کاهش محدودیت‌های مهاجرتی؛ اما در نهایت، آنچه واقعا قواعد بازی را تغییر می‌دهد، پیشرفت وگسترش نوآوری‌های خلق شده توسط کمپانی‌ها است. تاریخ نشانگر آن است که بخش اعظم رشد بهره‌وری (بیش از دو سوم) از نوآوری در تولید و فرآوری ناشی می‌شود.

اقتصاد بهره‌وری به کمپانی‌های هوشمندی نتیجه مطلوب می‌دهد که مدل تجارتی بهتری پیش‌بینی کرده باشند.

علاوه بر فراهم کردن مشوق‌های قدرتمند برای کمپانی‌ها به منظور تشویق آنها برای تولید محصولات و خدمات سنتی‌شان به صورت کارآمدتر، شرایط جدید می‌تواند به بهره‌وری فروش هم منجر شود؛ یعنی یافتن راه‌های قابل‌فروش در بازار برای عرضه‌ قابل تبدیل‌ترین مدل تجارتی دهه‌ آینده، یعنی مدل «هوشمندانه‌تر انجامش بده».

اقتصادهای غربی نه تنها با کاهش محدودیت‌های دولتی، بلکه با تعدیل توازن کار و زندگی هم می‌توانند بهره‌وری را افزایش دهند. با داشتن ساعات کار قابل تغییر و افزایش سطح کار. همان‌طور که سیدنی پرایر ۹۵ ساله از انگلیس این کار را کرده است.

این حرکت رو به جلو، متکی بر چیزی است که می‌توان آن را «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود» نامید. طبق تعریف نوآوری یک فرآیند پر زحمت و پررقابت است. صنعت چاپ کتاب را در نظر بگیرید. فقط دو سال بعد از پخش کیندل (دستگاه کتابخوان بی‌سیم)، سایت آمازون نیمی از کتاب‌هایش را هم به صورت صحافی شده و هم به صورت الکترونیکی به مشتریانش عرضه می‌دارد. کیندل یک راه میان بر در میان کل روش‌های فیزیکی عرضه است، در عین حال به طور حتم ورود محصول جدید اپل؛ یعنی آیپاد این روند را بیشتر از این هم تسریع می‌کند.

مورد مشابه دیگر دگرگونی دنیای محاسبات است. این بخش به حق یک نمونه‌ کامل از بهره‌وری به شمار می‌آید؛ اما با کاوش بیشتر در همین بخش هم یافتن نمونه‌هایی از وجود اتلاف چندان مشکل نیست. کمپانی‌ها به طور متوسط ۵ تا ۱۰ درصد از درآمد کلشان را صرف فن‌آوری اطلاعات (IT) می‌کنند. با این حال شماری از تخمین‌های معتبر نشان می‌دهد ۷۰ درصد ظرفیت سرورها بدون استفاده باقی می‌ماند. این رقم در کمپانی‌های متوسط و کوچک حتی بیش از این مقدار است. پیشرفت در «محاسبات ابری» (به اشتراک گذاشتن منابع کامپیوتر از راه دور به جای ذخیره‌ نرم‌افزار روی سرور محلی یا کامپیوتر شخصی) پتانسیل افزایش نرخ بهره‌وری را به صورت گسترده‌ای افزایش می‌دهد و همزمان به کمپانی‌ها کمک می‌کند تا ظرفیت محاسباتی‌شان را افزایش دهند، در حالی که هزینه‌های مربوط به IT بیست درصد یا بیشتر کاهش می‌یابد. غول‌های تکنولوژی از گوگل گرفته تا‌ای بی‌ام و India's Wipro Technologies همگی دیوانه وار سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا جنگ «ابر» را به نفع خود تمام کنند.

کمپانی‌هایی که بتوانند در تکنیک‌های بهره‌وری مانند روبوتیک ماهر شوند و این تخصص را به فروش برسانند، می‌توانند قابل‌تبدیل‌ترین مدل تجارتی در دهه‌ پیش رو را در اختیار داشته باشند.

مراقبت‌های بهداشتی عرصه‌ دیگری است که تجارت‌های «بهتر انجامش بده» در آن موثر واقع خواهند شد. به طور متوسط رشد مخارج مراقبت‌های بهداشتی در کشورهای عضو OECD تقریبا دو درصد بیشتر از رشد تولید ناخالص داخلی در سال بوده است. این رقم در ایالات متحده حتی از این هم بیشتر بوده است. با این حال در بیشتر کشورها افزایش هزینه در مراقبت‌های بهداشتی به خودی خود باعث افزایش بهره‌وری هم خواهد شد؛ زیرا این بخش از نظر معیارهای اتخاذ بهره‌وری نسبت به دیگر بخش‌ها بسیار عقب افتاده است (تنها یک شاهد این موضوع این است که به طور متوسط، مخارج موسسات مراقبت‌های بهداشتی در IT تنها ۲۰ درصد مخارجی است که کمپانی‌های خدمات مالی روی IT صرف می‌کنند).

اما نوآوری‌های مضاعف نوید بهبود نتیجه و کاهش هزینه‌ها را می‌دهد. برای مثال تقریبا ۷۵ درصد هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی در کشورهای عضو OECD برای کنترل بیماری‌های مزمن صرف می‌شود. شرکت مخابراتی فرانسوی اورنج با همکاری مراکز خدمات بهداشتی خدماتی، سرویسی ارائه داده که با استفاده از آن بتوان وضعیت بیماران دیابتی و قلبی را از دور کنترل کرد.

نظارت کم هزینه از طریق دستگاه‌های قابل‌حمل رضایت بیشتری از درمان به وجود می‌آورد و همچنین تعداد اتفاقات تهدید‌کننده جان افراد را کاهش می‌دهد. برای مثال کمپانی آلمانیT-Systems و شرکت بیمه‌ بارنر به هم ملحق شده‌اند تا سیستم قابل حملی فراهم کنند که حرکت افراد را تعقیب و کنترل کند، به این ترتیب بیماران (و دکترها) می‌توانند ریسک را به صورت موثرتری کاهش دهند.

رسیدن کشتی صنایع و خدمات به تعادل و توازن در این دریای خروشان به سود حاصل از اصلاح بهره‌وری وابسته است. دستاوردهایی بزرگ تنها با تعمیم تجربه‌ کارآترین بخش‌های ۱۵ سال گذشته به بخش‌های با بهره‌وری کمتر قابل‌دسترسی است. تعمیم تجربه‌های بخش‌هایی مانند مخابرات و خدمات مالی، به بخش‌هایی همچون مراقبت‌های بهداشتی، آموزش و دولت ضروری است.

بهترین کمپانی‌ها خواهند آموخت چطور کارآیی را حداکثر کنند

همان‌طور که قرن بیستم شاهد توسعه‌ تئوری مدیریتی در رابطه با اصلاح بهره‌وری کارگران کارخانه‌ای بود، قرن بیست و یکم شاهد تکامل انبوهی از تکنیک‌ها خواهد بود که برای مدیریت افرادی که در فکر معاش و منبع درآمد هستند به کار گرفته خواهد شد.

رقابت بالقوه در اینجا شدید است. کمپانی‌هایی که تمرکز بیشتری روی کارگران با دانش بالا (بیشتر از ۳۵ درصد نیروی کار) داشته باشند نسبت به کمپانی‌هایی که از کارگران با دانش پایین (۲۰ درصد یا کمتر از کل نیروی کار) استفاده می‌کنند، به ازای هر کارگر به طور متوسط بیش از سه برابر بازده به دست می‌آورند. این در حالی است که کمپانی‌هایی که کارگران با دانش بالای بیشتری دارند هم به نتایج متفاوتی می‌رسند که آن هم به میزان استفاده رقیبان حاضر در آن صنعت از کارگران با دانش بالا برمی‌گردد.

برای حساب کردن این شکاف به عنوان منبع اصلی مزیت رقابتی فقط برشمردن نکات کهنه‌ای مانند «جذب، به کارگیری، توسعه و حفظ» استعدادها کافی نیست.

بله، راه موفقیت همچنان با به خدمت گرفتن استعدادهای شایسته شروع می‌شود؛ اما برای افزایش شدید بهره‌وری، نیاز است تا کمپانی‌ها به این فکر کنند که چطور می‌توانند سرعت توسعه‌ استعدادها را بیشتر کنند تا بتوانند استعدادها را در بهترین موقعیت‌ها به کار گیرند. همچنین کمپانی‌ها نیازمند اصلاح راه‌های تعامل این کارگرهای با دانش بالا با همدیگر هستند. آنالیزهای ما نشان می‌دهد که در بسیاری از شرکت‌های چندملیتی تقریبا نیمی از فعل و انفعالات صورت گرفته بین کارگران با دانش بالا ارزش مورد انتظار را ایجاد نمی‌کند؛ چرا که آنها مجبورند برای به دست آوردن اطلاعات جست‌وجو کنند و نمی‌دانند کجا می‌توانند آنچه را که نیاز دارند، پیدا کنند، یا در بوروکراسی‌های غیر لازم گیر می‌افتند.

نوسازی ضروری

کمپانی‌هایی نظیر Best Buy بیشتر و بیشتر متوجه می‌شوند که کار جایی نیست که شما می‌روید، بلکه چیزی است که شما انجام می‌دهید. امثال این کمپانی برای اینکه بتوانند بهترین نتیجه را از نیروی کارشان بگیرند، «شرایط کاری صرفا نتیجه گرا» را پذیرفته‌اند. شرایطی که به کارگران هدف‌های بزرگی می‌دهد؛ اما به آنها اجازه می‌دهد آن طور که به نظرشان مناسب‌تر است به این هدف‌ها نزدیک شوند. این رویکرد بهره‌وری کارگران را در دپارتمان‌هایی که در آن اجرا شده ۳۵ درصد اصلاح کرده است.

جریان‌های دگرگونی روش‌ها، خود باعث پیدایش انواع جدید بهره‌وری خواهد شد. کمپانی‌هایی مانند سیسکو و‌ ای بی‌ام به شدت در حال توسعه‌ رویکردهای جدید هستند. برای مثال استفاده از ویدئو کنفرانس به جای جلسه‌های حضوری؛ همچنین رویکردهایی که با استفاده از آن انبارداری را به صفر برسانند و چگونگی همکاری و به اشتراک گذاشتن اطلاعات بین کارگرها را نوسازی کنند. این رویکردها موثر واقع شده‌اند: برای مثال فروشگاه مواد غذایی انگلیسی تسکو با جایگزینی ویدئوکنفرانس به جای مسافرت‌های دور و دراز، ۴۵ درصد در هزینه‌های مسافرتی دپارتمان‌های اصلی خود صرفه جویی کرده است. شرکت تولیدی پوشاک هنگ‌کنگی Li & Fung هم برای برقراری ارتباط بین طراحان لباس و تولید‌کنندگان پارچه از ویدئو کنفرانس استفاده کرده که باعث شده پروسه طراحی به شدت سرعت بگیرد.

اگرچه مشخصا تقاضا برای کارگران با دانش بالا در حال افزایش است، اما عرضه‌ آن چنین روندی ندارد. دولت‌ها آن طور که باید و شاید در تعلیم کارگران با مهارت‌هایی که لزوم بهره‌وری را بالا می‌برد، فعال نیستند.

از طرفی کسب‌وکارها هم نمی‌توانند منتظر بمانند. این مساله به این معنی است که کمپانی‌ها باید در تامین استعدادها ابتکار بیشتری به خرج دهند، چه با استفاده از بازار کار جهانی یا استفاده از نیروی کار پاره‌وقت یا استفاده‌ بهتر از کارگران قدیمی. شرکت‌ها همچنین باید فکری برای پیشروی کار در دنیای جدید کنند؛ در دنیای جدید دیگر تعداد جوان تر‌ها بیشتر از سالخوردگان نیست.

کمپانی بی.ام. دابلیو خطوط تولید اتوماتیکش را با استفاده از کارگرهای سالخورده‌تر اداره می‌کند. خرده فروش‌هایی مانند CVS

و Home Depot نیز در اجرای برنامه‌های «پرنده‌ مهاجر» پیش قدم شده‌اند؛ برنامه‌‌هایی که به بازنشستگان این اجازه را می‌دهد که در زمستان به نقاط گرم‌تر بروند و در فروشگاه‌ها مشغول به کار شوند و در تابستان‌ها به فروشگاه‌های اصلی خودشان برگردند.

جریان‌های اطلاعاتی؛ طلای رایگان

محرک نهایی بهره‌وری همان چیزی است که کسب‌وکارها به صورت دیجیتالی در حال خلق آنها هستند؛ یعنی اطلاعات. اگرچه انتظار می‌رود در پنج سال آینده حجم اطلاعات ایجاد شده پنج برابر شود؛ اما تخمین‌ها نشان می‌دهد که در بهترین حالت ۱۰ درصد این اطلاعات به صورتی هدفمند طبقه بندی یا به کار گرفته شده‌اند. این اوضاع تنها زمانی بهبود می‌یابد که نرخ بهره‌وری اطلاعات بالا برود.

ورود نرم‌افزارهای تحلیلی که به صورت فزاینده‌ای به کمپانی‌ها این اجازه را می‌دهد که اطلاعات به هم ریخته شان را مرتب کنند، کمک می‌کند تا اطلاعات غیرضروری را تعدیل کنند، بیشتر به مشتری‌های هدف نزدیک شوند و فرصت‌های جدید را تشخیص دهند.

به طور کلی کمپانی‌هایی که از این نوع تحلیل‌گرها استفاده کرده‌اند، نشان داده‌اند که در تخمین نتیجه دو برابر و در پیش‌بینی ریسک سه برابر بهتر از دیگر کمپانی‌ها عمل کرده‌اند.

برای مثال شرکت اپراتور تلفن سوئیسی کیبلکام، با استفاده بهتر از اطلاعات مشتریان، ریزش مشتریانش را تا ۱۰ برابر کاهش داده است. از طرف دیگر هم آمازون و هم گوگل از مدل‌های پیش‌بینی استفاده می‌کنند که با استفاده از حجم اطلاعات بالا و بر پایه جست‌وجوها و کلیک‌هایی که مشتریان کرده‌اند، متوجه شود که آنها به چه چیزی تمایل دارند.

کمپانی‌های‌ای بی‌ام، مایکروسافت، اوراکل و اس‌ای پی در مجموع ۱۵‌میلیارد‌ دلار در چند سال اخیر هزینه کرده‌اند تا بتوانند از پس کمپانی‌هایی که نرم‌افزارهای تحلیل اطلاعات پیشرفته تولید می‌کنند، بربیایند. در نهایت هر کدام به دنبال در دست گرفتن زمینه‌ای هستند که در آن می‌توان اطلاعات را به طلا تبدیل کرد.

به زودی تکنولوژی‌های Web ۳.۰ که بدون دخالت انسان می‌تواند اطلاعات «هوشمند» ایجاد کند یا اطلاعات را به طور موثر با دیگر اطلاعات ترکیب کند، قدرت اطلاعات را از این هم فرا‌تر خواهد برد. ما کاملا از Web ۳.۰ انتظار داریم در طول یک دهه شروع به ایجاد تغییرات گسترده در ارتباطات اطلاعاتی کند.

به طور خلاصه کمپانی‌هایی که بتوانند با استفاده بهتر از تکنولوژی کیفیت بهتری از کارگران با دانش بالا دریافت کنند، از مزیت‌های بزرگ مدل تجارتی برخوردار خواهند شد و دستاوردهای بزرگی در راستای بهره‌وری و رشد کسب خواهند کرد.