«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
بازار طلا جذاب میماند؟
دنیای اقتصاد بررسی میکند
آینده بازار جهانی طلا
آمارها نشان میدهد قیمت جهانی طلا طی ۹ سال گذشته نزدیک به ۵ برابر شده است
دکتر فرخ قبادی
سالها است که طلا نقش تعیینکننده خود را بهعنوان پول جهانی، یا حتی ذخیرهای که بانکهای مرکزی کشورهای مختلف برای جبران کسریهایشان در مبادلات بینالمللی خود نگهداری میکنند، از دست داده است. در حال حاضر، این فلز قیمتی تنها ۷/۱۰ درصد از کل ذخایر رسمی بانکهای مرکزی سراسر جهان را تشکیل میدهد.(۱) بخش عمده این ذخایر اکنون از ارزهای معتبر، بیشتر از همه دلار آمریکا و سپس یورو، پوند انگلستان و ین ژاپن تشکیل شدهاند.
حال میتوان پرسید در شرایطی که طلا نقش ذخیره رسمی بینالمللی را عملا از دست داده است، چرا قیمت آن تا بدین حد صعود کرده و طی 9 سال گذشته نزدیک به پنج برابر شده است؟ چرا مردم باید خواستار خریداری و نگهداری طلا باشند که بهرهای نمیپردازد، نگهداری آن هزینه دربردارد و سقوط قیمت آن در مقاطع مختلف، هزاران سرمایهگذار را ورشکسته و خانه خراب کرده است؟
اگر نقش رسمی طلا به عنوان ذخیره بانکهای مرکزی را کنار بگذاریم، قیمت طلا، همانند هر کالای دیگر در یک بازار آزاد، تابع عرضه و تقاضای آن است. از آن جا که عرضه طلا در سالهای اخیر کاهش نیافته و افزایش هم داشته است، میتوان نتیجه گرفت که صعود کنونی قیمت طلا ناشی از ازدیاد شدید تقاضا برای این فلز در بازارهای جهانی بوده است. اما چرا تقاضا برای طلا باید تا این درجه افزایش یابد؟ پاسخ به این سوال، نیازمند شناسایی عواملی است که بر تقاضا برای نگهداری طلا تاثیر میگذارند.
طلا برای تولید زیورآلات و نیز برخی کالاهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد. اما آمار موجود نشان میدهند که طی سه سال گذشته، تقاضا برای طلا به منظور استفاده در زیورآلات و نیز مصارف صنعتی و دندانپزشکی، نه تنها افزایشی نداشته که به میزان قابل توجهی کاهش هم یافته است. (2) بنابراین افزایش شدید تقاضا برای طلا در سالهای اخیر، انگیزههایی سوای «مصرف» معمولی این فلز داشته است.
از آنجا که نگهداری طلا بازده مشخص و مطمئنی (نظیر سود سپردههای بانکی یا اوراق قرضه) به همراه ندارد، تبدیل دارایی به طلا و نگهداری آن، یا ناشی از پیشبینی افزایش قیمت این فلز است که در این صورت با نوعی بورس بازی یا شرطبندی (Speculation) سر و کار داریم یا برای امنیت خاطر و احتراز از گزینههایی است که به هرحال خطر از دست دادن اصل سرمایه را با خود دارند.(۳)
صاحبان سرمایه میتوانند پول خود را به صورت سپرده بانکی نگه دارند و سالانه سودی به دست آورند. یا میتوانند اوراق قرضه خصوصی یا دولتی بخرند و سالانه بهرهای دریافت کنند. سرمایهگذارانی که ریسکپذیری بالاتری دارند، میتوانند به بازار بورس روی آورند و با خرید سهام شرکتها، ضمن دریافت سود سالانه، از افزایش احتمالی قیمت سهام نیز منتفع شوند. پس چه دلیلی وجود دارد که سرمایهگذاران از این گزینهها صرف نظر کنند و به جای آنها طلا بخرند؟
واقعیت این است که در شرایط عادی، و برای اکثر سرمایهگذاران، تقریبا همه گزینههای نامبرده، بر خرید و نگهداری طلا ارجحیت دارند و به همین دلیل در شرایط عادی، تقاضا برای طلا، و در نتیجه قیمت آن، چندان بالا نیست. بد نیست بدانیم که قیمت هر اونس طلا که در سال بحرانی ۱۹۸۰ تا ۸۵۰ دلار هم صعود کرده بود، ۲۱ سال بعد، یعنی در اوایل سال ۲۰۰۱ به قیمت ۲۵۶ دلار خرید و فروش میشد.
اما در حال حاضر اقتصاد جهان حال و روز خوبی ندارد. طی سه سال گذشته جهان گرفتار بحران مالی و اقتصادی شدیدی بوده که گرچه تا چندی پیش پایان یافته تلقی میشد، اما با بروز بحران بدهیهای اروپایی، بازگشت آن نامحتمل به نظر نمیآید. شاخص سهام «داوجونز» (Dow Jones) آمریکا، طی سه سال اخیر 40 درصد کاهش یافته است. اوراق قرضه بسیاری از شرکتهای بزرگ خصوصی و نیز اوراق قرضه بسیاری از دولتها، بخش بزرگی از ارزش خود را از دست دادهاند و خرید آنها با خطر از دست رفتن سرمایه همراه است. اوراق قرضه مطمئنتر، بهره بسیار نازلی میپردازند (مثلا اوراق قرضه دوساله دولت آمریکا، سالانه فقط 71/0 درصد بهره میدهد) و بنابراین جذابیت چندانی - غیر از اطمینان از بازگشت اصل سرمایه، آن هم به پول کاغذی - ندارند. طی سالهای اخیر صدها بانک ورشکسته شده و حتی سخن از فروپاشی نظام بانکی اروپا و آمریکا به میان آمده است. بدهیهای سنگین دولتی در اروپا و آمریکا و حجم بی سابقه پولهای تزریق شده برای مهار بحران مالی اخیر، برخی از تحلیلگران را نگران بروز تورمهای لجام گسیخته در آینده ساخته است. در شرایطی از این دست که گزینههای دیگر سرمایهگذاری با خطر
همراهند یا بازده چندانی ندارند، طلا به عنوان محملی جذاب برای سرمایهگذاری و نیز ذخیره مطمئن ارزش، خودنمایی میکند.
اما نکتهای که اغلب از آن غفلت میشود، نوسانات شدیدی است که قیمت طلا دچار آن است و استفاده از آن را به عنوان محملی برای سرمایهگذاریهای سنگین، سخت مخاطرهآمیز میسازد. درست است که در دورههای بحرانی اقتصاد، دورههای تورمی شدید، و دورههای اوج گیری بحرانهای سیاسی، قیمت طلا به شدت افزایش مییابد و سرمایهگذاران را منتفع میسازد. اما با پایان گرفتن این قبیل بحرانها، قیمت طلا رو به کاهش میگذارد و به هزینه تولید این فلز نزدیک میشود. جدول زیر میانگین سالانه قیمت طلا را (به دلار) در سالهای منتخب نشان میدهد.
در روز 18 ژوئن 2010 (28 خرداد 1389) قیمت هر اونس طلا به 1256 دلار رسید. اما سپس رو به نزول گذاشت و اکنون (31 تیرماه) قیمت به 1195 دلار تنزل کرده است. (5) توجه دقیقتر به جدول بالا نکات مهمی را روشن میسازد.
۱- همانطور که در جدول مشاهده میشود، در فاصله میان سال ۱۹۷۸ تا سال ۱۹۸۰، قیمت هر اونس طلا بیش از سه برابر شده است. اما ارقام فوق میانگینهای سالانه را نشان میدهند و نوسانات واقعی را برملا نمیسازند. برای مثال، قیمت طلا که در پایان سال ۱۹۷۸ فقط ۲۰۸ دلار بود، در نخستین ماه سال ۱۹۸۰ به ۸۵۰ دلار هم رسید. یعنی افزایشی بیش از ۴ برابر در مدت ۱۳ ماه. اما در حدود یک سال بعد، این قیمت به کمتر از نصف تنزل کرد و برای مدت ۲۱ سال، با نوسانات نه چندان شدید، به روند نزولی خود ادامه داد.
2 - در ماه فوریه سال 2001، قیمت طلا به 256 دلار رسید. این بدان معنی است که قیمت هر اونس طلا در یک دوره 21 ساله، (از نقطه اوج در سال 1980 تا نقطه حضیض در سال 2001) در حدود 70 درصد قیمت خود را از دست داد.
در توضیح این نوسانات باید به یاد بیاوریم که سال ۱۹۷۹ همان سالی بود که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و پس از آن نیز ارتش شوروی افغانستان را اشغال کرد، ضمن آنکه سال ۱۹۸۰ هم با بحرانهای سیاسی گسترده همراه بود و رسانههای جهانی از حمله آمریکا به ایران و درگیری آمریکا و شوروی سخن میگفتند. همه اینها سرمایهگذاران خطرگریز را به خرید طلا ترغیب کرد که نتیجه آن افزایش تقاضا و قیمت این «مطمئنترین دارایی» بود. در حقیقت، افزایش قیمت طلا در سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ نمونه آشکاری از تاثیر بحرانهای سیاسی بر قیمت طلا به شمار میرود.
اما افزایش قیمتی که از اواسط سال 2006 آغاز شد و در سالهای 2009 و 2010 اوج گرفت، ماهیتی دیگر داشت. بحران مالی آمریکا از اواخر سال 2007 آغاز شد و در دوسال بعدی نیز ادامه یافت. بعد از آن هم بحران بدهیهای دولتی در اروپا بروز کرد که پیامدهای آن هنوز کاملا روشن نیست. اینکه شتابگیری قیمت طلا قبل از بروز بحران مالی آمریکا آغاز شده، میتواند به دلیل آن باشد که بورسبازان زیرک (همچنان که برخی از اقتصاددانان) بروز چنین بحرانی را پیشبینی کرده و به خرید طلا روی آورده بودند. در هر حال، تردیدی نمیتوان داشت که افزایش شدید قیمت طلا در سالهای اخیر، نمونهای بارز از تاثیر بحرانهای اقتصادی بر تقاضا برای داراییهای مطمئن و لاجرم قیمت طلا بوده است. (6)
یکی از صاحبنظران، قیمت طلا را «انعکاس هراس سرمایهگذاران» از شرایط بازار دانسته است. این هراس میتواند ناشی از خطر هرج و مرج و نا امنی سیاسی باشد یا خطر تعمیق و گسترش بحرانهای اقتصادی ریشهدار، یا تورمهای شدید و افسارگسیخته. اما این که در شرایط عادی، خرید و نگهداری طلا به عنوان محملی برای سرمایهگذاری، گزینه معقولی هست یا خیر، به شدت مورد مناقشه است. در حقیقت بسیاری از محققان بازده طلا را با گزینههای دیگر سرمایهگذاری (خرید سهام یا اوراق قرضه یا ارزهای مختلف و غیره) مورد مطالعه قرار داده و به نتایج کاملا متفاوتی رسیدهاند. علت اصلی این استنتاجات متفاوت، دورههای زمانی خاصی است که مبنای محاسبات آنها قرار گرفته است. برای مثال، در دوره ۱۰ ساله نوامبر ۱۹۹۹ تا نوامبر ۲۰۰۹، بازده طلا به میزان چشمگیری از بازده سهام بازارهای بورس و اوراق قرضه بالاتر بوده است. اما به یاد داشته باشیم که این دوره ده ساله، بحران مالی اخیر و کاهش شدید شاخصهای سهام را در بر میگرفته است.(۷)
با انتخاب دورههای دیگر زمانی، این مقایسه نتایج کاملا متفاوتی به دست میدهد. برای مثال، در دوره 25 ساله 1982 تا 2007، شاخص سهام «S&P 500» آمریکا به طور متوسط 11 درصد در سال افزایش یافته؛ در حالی که طی همین دوره قیمت طلا 3 درصد در سال افزایش داشته است. در دوره 15 ساله 1992 تا 2007 میانگین افزایش ارزش سهام در آمریکا 9 درصد در سال بوده؛ در حالی که ارزش طلا 5 درصد در سال بالا رفته است.(8) از این مقایسهها در نشریات اقتصادی و حرفهای فراوانند و نتیجه قاطعی از آنها به دست نمیآید. به گفته یکی از صاحبنظران «درست است که قیمت طلا هماکنون به شدت افزایش یافته و بیتردید برای سرمایهگذارانی که در زمان مناسب طلا خریدهاند، بازده جذابی داشته است. اما «زمان مناسب» تنها با نگاه به گذشته، روشن و آشکار میشود. در اغلب دورههای طولانی، خرید طلا سرمایهگذاری چندان پر منفعتی نبوده است.» (9) مطالعات متعدد دیگر نشان داده است که در بلندمدت، ارزش طلا حتی به اندازه نرخ تورم نیز افزایش نیافته است. (10)
اینکه آیا طلا به قیمتهای گذشته باز خواهد گشت یا همچنان به روند صعودی خود ادامه خواهد داد، بستگی به شرایط اقتصادی جهان در ماهها و سالهای آینده دارد. برخی از دستاندرکاران بازار طلا، که پایان بحران اقتصادی را در آینده نزدیک محتمل نمیدانند، از افزایش قیمت طلا تا ۳۰۰۰ دلار در پایان سال میلادی جاری سخن میگویند. در حقیقت چنانجه بحران بدهیهای دولتی در اروپا مهار نشود، و پیش بینیها در باره بازگشت بحران جهانی تحقق یابد و نرخ بازده اوراق قرضه دولت آمریکا در همین حدود باقی بماند، دور نیست که روند صعودی قیمت طلا ادامه یابد و حتی شدت گیرد. شواهدی که نشان از تمایل برخی دولتها (از جمله چین و هندوستان) به افزایش ذخایر طلای خود دارند نیز این احتمال را تقویت میکند. (۱۱)
از سوی دیگر، بسیاری از صاحبنظران صعود شدید قیمت طلا در ماههای اخیر را حبابی ارزیابی میکنند که با بهبود نسبی اقتصاد جهانی خواهد ترکید و بورس بازان طلا را ورشکسته خواهد کرد. به گفته یکی از آنها «آمار نشان میدهد که از سال 1900 میلادی تا کنون، بازده طلا - پس از کنار گذاشتن تاثیر تورم - کلا 55 درصد بوده است. یعنی به طور متوسط بازدهای معادل نیم درصد در سال داشته است. بنابراین طلا محمل قابل قبولی برای سرمایهگذاری نیست. در دورههای بحرانی، مردم وحشت زده میشوند، به خرید طلا روی میآورند و قیمت آن را تا مرزهایی که نمیتوانند پایدار باشند، بالا میبرند. اما تاریخ نشان داده که با برطرف شدن بحران، قیمت طلا سقوط میکند.» (12) البته تمام مطلب بر سر پیشبینی در مورد «برطرف شدن بحران» است که در مورد آن اتفاق نظر وجود ندارد. در حقیقت، شاخصهای متعدد نشان از وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی جهان یا دست کم تداوم کسادی کنونی دارند. با این همه و به ویژه برای سرمایهگذاران غیرحرفهای، خرید و نگهداری طلا، شرطبندی خطرناکی به نظر میآید که به ویژه با توجه به قیمت کنونی آن، که تمام مشخصات یک حباب را دارد، میتواند خسارت بار باشد.
اکثر صاحبنظران معتقدند که با توجه به جمیع جهات و بازار پرتلاطم طلا، عاقلانه این است که تمام تخممرغها در یک سبد گذاشته نشوند. به عقیده این گروه، سرمایهگذاران حرفه ای بهتر است طلا را نیز در کنار داراییهای دیگر، در «پرتفو» خود بگنجانند و دیگران نیز فقط بخشی از پساندازهای خود را به صورت طلا نگه دارند.
منابع و پانوشتها
۱ - World Gold Council. World Official Gold Holdings. June ۲۰۱۰
2 - See www.Gold.org (statistics)
۳ - طلا واجد ارزش ذاتی است و در نتیجه (و برخلاف پولهای کاغذی) هرگز نمیتواند بی ارزش «اعلام» شود، درست همان طور که گندم و شیشه و چرم نمیتوانند بی ارزش اعلام شوند. اما اغلب کالاهای واجد ارزش ذاتی، قابل نگهداری برای زمانهای طولانی نیستند و دیگر خصوصیات ویژه طلا را نیز ندارند. به همین دلیل از چند هزار سال پیش، طلا، به عنوان مناسبترین محمل ذخیره ارزش مطمئن، مقبول و مطلوب انسانها بوده است. هماکنون نیز در سراسر جهان مردم عادی بخشی از پسانداز خود را به صورت طلا نگهداری میکنند.
4 - برای مشاهده ماخذ جدول ر.ک. به سایت. goldprices.com/GoldHistory برای مشاهده قیمت روزانه طلا در سالهای مختلف ر.ک. به http://www.onlygold.com/tutorialpages/SearchPricesFS.asp. لازم به توضیح است که قیمت طلا در بازارهای جهانی به دلار و برای هر اونس طلا (با عیار 9/999 که عیار 24 هم خوانده میشود) اعلام میشود. هر اونس برابر با 103/31 گرم است. علاقهمندان به اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانند به سایتهای www.gata.org و clipmarks.com نیز مراجعه کنند.
۵ - ن. ک. به www.onlygold.com/tutorialpages/SearchPricesFS.asp
6 - یک دلیل دیگر افزایش تقاضا برای طلا، ترس از شتاب گیری تورم است که نمونههای شدید آن را در دورههای تورمهای مهار گسیخته و یک نمونه خفیفتر آن را از اواسط دهه 1970 و دوران رکود تورمی (Stagflation)کشورهای پیشرفته غربی شاهد بودهایم. اما در حال حاضر اقتصاد کشورهای پیشرفته مواجه با کاهش عمومی قیمتها (Deflation) هستند که تشدید آن میتواند بر دامنه و عمق بحران کنونی بیفزاید.
۷ - matterhornassetmanagement.com. Dec. ۷, ۲۰۰۹
8 - Gold vs. the S&P 500. Sept. 28, 2007
۹ - همانجا
10 - see Gold is a "Crisis Hedge" not an Inflation hedge. clipmarks.com and An important history lesson: Gold's dramatic rise and fall in 1980s seekingalpha.com Mar 17, 2010
۱۱ - Top Chinese Economists Call For Government To Ditch U.S. Treasuries And Buy Gold. www.businessinsider.com | Jul. ۱۹, ۲۰۱۰
12 - Gold Bauble Or Bubble…? www.istockanalyst.co July 10, 2010
لازم به تاکید است که ارزیابیهای مختلف از بازده طلا در مقایسه با محملهای دیگر سرمایهگذاری، آنقدر متفاوت است که میتواند گمراه کننده باشد. مثلا در جایی میخوانیم «اگر شما در سال ۱۹۹۹ مبلغ ۱۰ هزار دلار طلا خریده بودید، در پایان سال ۲۰۰۹ سرمایهتان به ۳۸۳۰۰ دلار رسیده بود. این یعنی افزایشی معادل ۲۸۳ درصد. اما اگر همان ۱۰ هزار دلار را در بورس گذاشته بودید، بر اساس شاخص (S&P ۵۰۰) مبلغ ۱۴۰۰ دلار هم کسر میآوردید. یعنی زیانی معادل ۱۴ درصد متحمل میشدید.» اما در جای دیگری میخوانیم «بر اساس مطالعهای که در دانشگاه پنسیلوانیا صورت گرفته، اگر در سال ۱۸۰۲ یک دلار در بازار بورس سرمایهگذاری کرده بودید، در سال ۲۰۰۱ بیش از ۵۹۹ دلار سود میبردید. اگر یک دلارتان را در اوراق قرضه سرمایهگذاری کرده بودید، در سال ۲۰۰۱ بیش از ۹۵۲ دلار سود نصیبتان میشد. اما اگر آن یک دلار را طلا خریده بودید، در سال ۲۰۰۱ فقط ۹۸ سنت داشتید، یعنی ۲ درصد هم زیان کرده بودید. (همه ارقام پس از احتساب تورم به دست آمده اند).» ن. ک.به: www.blanchardonline.com and Gold vs. the S&P ۵۰۰. Sept. ۲۸, ۲۰۰۷
ارسال نظر