اخیرا به برنامه‌ای در رادیو دعوت شده بودم تا به عنوان یک اقتصاددان درباره نقاط قوت و ضعف طرح مبادلات تجاری محلی (LETS) صحبت کنم، طرحی که قرار است از یک واحد پول محلی برای معاملاتی که در یک منطقه‌ خاص انجام می‌شوند، استفاده کند. موضوع برنامه کمی مرا به دردسر انداخت. نه هیچ نقطه‌ قوتی به نظرم می‌رسید و از طرفی، نه هیچ نقطه‌ ضعف شایان ذکری. مدافعان پول محلی معتقدند که این پول دارای مزایای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوان است. «برکشرز» که سازمان دهنده‌ نوعی پول محلی در ایالت ماساچوست است، ادعا می‌کند که این پول‌ها به ارتباط کسب و کارها با مشتریان شان کمک می‌کنند و با اولویت دادن به اهالی هر منطقه اقتصاد محلی را رونق می‌بخشند. در انگلستان هم شهرهای ترانزیتی در حال بررسی مزایای زیست محیطی این طرح برای کاهش مصرف سوخت هستند.جان والکر، مجری طرح بریکستون در لندن، توجیه اقتصادی سرراستی درباره این پول‌ها به من ارائه کرد: «این پول‌ها برای اجتماعات محلی از قابلیت بیشتری برخوردارند، زیرا پول محلی از یک محله‌ خاص خارج نمی‌شود.» این مزیت به نظر قابل تامل می‌آید. پولی مثل «بریکستون بریکز» دست به دست در محله می‌چرخد و توسط شرکت‌های چندملیتی یا شرکت‌های بزرگ به سایر شهرها یا مناطق نشت پیدا نمی‌کند.

اما این از آن مواردی است که توجیهات سرراست کمک چندانی به ما نمی‌کنند. پول (چه پوند باشد چه بریکستون بریکز) ثروت نیست. پول فقط راهی است برای نگه داشتن حساب‌ها و تعویض یک سیستم حسابداری با یک سیستم دیگر هیچ تاثیری در توانایی تولید بالقوه‌ یک ناحیه ندارد.

درست است که پول‌های محلی ممکن است تاثیر مطلوب اندکی در ترغیب معامله با اهالی داشته باشند. اما مزایایی که از مبادله با اهالی به دست می‌آید، خیلی کوچک‌تر از مزایایی است که به سبب معامله نکردن با خارجی‌ها از دست می‌رود؛ در غیر این صورت تحریم‌های اقتصادی فرصت بودند نه تهدید. از همین جا می‌توان دریافت که چرا هیچ کدام از حرکت‌هایی که برای ترغیب پول محلی ایجاد شده‌اند، سعی نمی‌کنند تجارت با خارج از ناحیه را محدود کنند. همین را می‌دانند که این کار به معنای بازگشت به قرون وسطی است.

زمان‌ها و مکان‌هایی بوده‌اند که در آنها پول ملی به قدری دشواری آفریده که پول محلی بر آن ترجیح یافته است؛ آلمان زمان جمهوری وایمار، زیمباوه امروزی، یا حتی ایالات متحده در دوره بحران بزرگ. همچنین در میان اقتصاددان‌ها درباره ‌اندازه‌ بهینه یک اتحادیه پولی بحث‌هایی مطرح بوده است، اما هیچ کدام از آنها هیچ‌گاه فکر نکرده‌اند که محدوده باید به بریکستون یا برکشایر جنوبی محدود باشد. همچنین مزایای زیست محیطی این پول‌ها نیز چندان چشمگیر نیست. تجارت محلی، با وجودی که عنوان گوش نوازی برای حامیان محیط زیست به نظر می‌رسد، تنها یک بحث حاشیه‌ای است. هزینه رانندگی تا محل خرید یا کشت مواد غذایی در زمین‌های نامرغوب بسیار بیشتر از آن کاهش آلاینده‌های کربنی است که امیدواریم با کوتاه‌تر شدن فاصله‌ حمل و نقل کالاها میسر بشوند.

مزایای واقعی، اگر مزیتی در کار باشد، نه اقتصادی که اجتماعی اند؛ و بهتر است درباره آنها نه اقتصاددانی مثل من، که جامعه‌شناسی مثل اد کلوم توضیح بدهد. مطالعه‌ کلوم در نگاه اول برای برخی مدافعان پول محلی ممکن است ناخوشایند بنماید.برای مثال او به این نتیجه رسیده که اکثر طرح‌های پولی مشابه در آمریکا بیش از دو یا سه سال دوام نمی‌آورند و مناطقی هم که این پول‌ها در آنها دوام می‌آورند، مناطقی هستند که از پیش دارای حال و هوای لیبرال و طبقه‌ متوسط قوی بوده‌اند؛ مثل پورتلند، ایتاکا، یا نیویورک.

در مناطق مشکل دار، که به نظر می‌رسد بیشتر به این پول‌ها احتیاج داشته باشند، این طرح موفقیت مستمری در پی نداشته است. با وجود این موانع کلوم معتقد است که پول‌های محلی می‌توانند روابط محلی را قوام بخشند یا به دوست یابی کمک کنند. این پول‌ها برای کسانی که روحیه محلی را دوست دارند، نقطه‌ اتکای خوبی هستند، هرچند که دوام نداشته باشند.

حوالی محل زندگی من هم کافه داری هست که مشتری‌های دائمی دارد و به نظر می‌رسد از همان شخصیت‌هایی باشد که چنین پول‌های محلی را پایه می‌گذراند. اما او به جای ایجاد پول جدید رفقای تجاری جدیدی پیدا کرده و می‌خواهد در این منطقه یک بازار خیابانی تازه دایر کند. به نظر می‌رسد که حداقل این کافه دار اولویت‌هایش را خوب می‌شناسد.