دادسرای عمومی و انقلاب تهران با صدور اطلاعیهای اعلام کرد
اعدام پنج محکوم به عملیات تروریستی در زندان اوین
روابط عمومی و دادسرای انقلاب تهران اعلام کرد: پنج تن از گروهکهای ضد انقلاب که در عملیات تروریستی از جمله بمبگذاری در مراکز دولتی و مردمی شهرهای مختلف ایران دست داشتند، سحرگاه دیروز یکشنبه در زندان اوین به دار مجازات آویخته شدند.
اعدام شدگان فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علمهولی و مهدی اسلامیان نام داشتند
روابط عمومی و دادسرای انقلاب تهران اعلام کرد: پنج تن از گروهکهای ضد انقلاب که در عملیات تروریستی از جمله بمبگذاری در مراکز دولتی و مردمی شهرهای مختلف ایران دست داشتند، سحرگاه دیروز یکشنبه در زندان اوین به دار مجازات آویخته شدند. به گزارش خبرگزاری فارس، به نقل از روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، محکومان فرزاد کمانگر فرزند باقی، علی حیدریان فرزند احد، فرهاد وکیلی فرزند محمد سعید، شیرین علمهولی فرزند خدر و مهدی اسلامیان فرزند محمد نام داشتند. بر اساس گزارش دادسرای تهران، محکومین در عملیات تروریستی از جمله بمبگذاری در مراکز دولتی و مردمی شهرهای مختلف ایران دست داشتند. بر اساس اعلام دادسرای تهران در مراحل دادرسی محکومین نماینده دادستان تهران و وکلای آنان حضور داشتهاند و احکام صادره از سوی دادگاههای بدوی، حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور ابرام شده است. جزئیات بیشتر پرونده پنج محکوم اعدام شده که از سوی دادسرای تهران منتشر شده است ، به شرح ذیل است:
فرزاد کمانگر، علی حیدریان و فرهاد وکیلی
در تاریخ ۲۸/۵/۱۳۸۵ عوامل تجسس کلانتری ۱۱۶ مولوی، حین گشتزنی به دو نفر که در کنار یک دستگاه خودرو پیکان ایستاده بودند، مظنون میشوند. آنان به محض رویت ماموران متواری میشوند که نهایتا یک نفر به نام پیمان که بعدا مشخص میشود نام اصلی وی کاوه است، دستگیر و فرد دیگر به نام کمال متواری میشود.
نتیجه بازرسی از خودروی مذکور، کشف پنج کیلوگرم مواد منفجره از زیر صندلی راننده است. متعاقبا با مراجعه ماموران به محل سکونت آنان، فرد دیگری به نام فرزاد کمانگر نیز دستگیر میشود. در بازرسی از اتاق وی، یک عدد باطری و دستگاه ساعت زمانبندی انفجار بمب کشف میشود. فرزاد کمانگر در بازجویی اولیه، خود را از وجود مواد منفجره بیاطلاع نشان میدهد. حسب بررسیهای به عمل آمده یکی از برادران فرزاد کمانگر به نام شیرزاد، در سلیمانیه عراق فعالیت حزبی میکند و سابقه محکومیت به علت همکاری با گروهک
پ. ک. ک را دارد. متهم دستگیر شده دیگر به نام کاوه، که بررسیهای بعدی نشان میدهد شناسنامه، کارت ملی و کارت شناسایی وی با نام پیمان کرم ویسی، جعلی است، ضمن اظهار بیاطلاعی از وجود مواد منفجره، اقرار کرده که اسناد هویت جعلی را با وساطت یک نفر افغانی، در قبال مبلغ دویستوسیهزار تومان به دست آورده و پانزده روز قبل از دستگیری، در خیابان آزادی به طور اتفاقی با کمال آشنا شده است. متعاقبا حسب تحقیقات به عمل آمده توسط وزارت اطلاعات، مشخص میشود که گروهک پژاک از نیمه دوم سال۱۳۸۴ اقدام به تشکیل کمیته ویژه اقدامات تروریستی و بمبگذاری در شاخه خود کرده و بر این اساس افرادی را از مناطق کردنشین برای انجام عملیات بمبگذاری جذب کرده و آموزش میدهد.
در اوایل سال ۱۳۸۵ نیز دو تن از عاملین انفجار مورخ ۱۸/۲/۱۳۸۵ در شهرستان کرمانشاه دستگیر شده بودند و در این راستا متهم فرهاد وکیلی و علی حیدریان با تهیه خانه تیمی برای فرزاد کمانگر و همدست دیگر وی تهیه کارتهای جعلی، مقدمات اعمال تروریستی را فراهم میکردهاند. بر این اساس فرهاد وکیلی در تاریخ ۲۲/۶/۱۳۸۵ از طریق اعطای نیابت قضایی به شهرستان سنندج دستگیر میشود. از منزل وی ماهواره و یک برگه که محتویات آن به صورت رمز بوده، کشف میشود.
علی حیدریان نیز ارتباط با گروهک پژاک، اعزام برای دیدن دوره آموزش نظامی، تهیه خانه تیمی برای فرهاد وکیلی در تهران، ارتباط با فرزاد کمانگر در اقامت در محلی که آنها نیز ساکن بودهاند را پذیرفته است. وی علت ارتباط خود با فرزاد کمانگر را انجام اقدام انفجاری در تهران اعلام میکند که قرار بوده به همراه فرزاد مواد منفجره را به صورت بمب ساعتی با کنترل از راه دور به تهران منتقل و منفجر کنند. فرهاد وکیلی نیز ارتباط با فرزاد کمانگر را میپذیرد و اقرار میکند که جدول رمز کشف شده از منزل خود را به همراه یک جلد کتاب، از طریق فردی به نام کمال و از طرف گروهک پژاک دریافت کرده است و به ارتباط با عوامل گروهک پژاک و جذب کمکهای مالی به عنوان واسطه برای این گروهک اقرار میکند. با توجه به محتویات پرونده، متهمین همگی اعضای گروهک پژاک هستند و از سال ۱۳۷۷ با جذب نیرو و تبلیغات، به سازماندهی تشکیلات گروهک مذکور در ایران پرداختهاند و در سال ۱۳۸۲ به تاسیس گروهک پژاک، در جهت براندازی جمهوری اسلامی ایران، فعالیتهای مسلحانه خود را آغاز کردهاند و از جمله اقدامات آنها، انفجار دو بمب در ساختمانهای فرماندهی و اداری بازرگانی کرمانشاه در تاریخ ۱۹/۲/۱۳۸۵ و انفجار خط لوله صادراتی ایران به ترکیه است.
شیرین علم هولی آتشگاه
در تاریخ ۶/۳/۱۳۸۷ نامبرده پس از کارگذاشتن یک بمب زیر خودرویی در پارکینگ قرارگاه سپاه در غرب تهران و انفجار آن دستگیر شده است. وی در بازجویی اولیه ضمن معرفی خود به نام جعلی فرشته امیری، اظهار میدارد، برای انجام این کار فردی به نام فاروق مبلغ پانصد هزار تومان پول به وی داده است و او نیز به علت نیاز مالی، آن را پذیرفته است. از کیف متهمه حین دستگیری چند متر سیم برق، چهار عدد باتری بزرگ، یک اهم متر، چسب شیشهای پهن، ریموت کنترل انفجاری و وسایل دیگری کشف شده که حاکی از تهیه مقدمات برای بمبگذاری دیگری بود. او مدعی است که لوازم یاد شده را فاروق به وی داده و از دلیل آن ابراز بیاطلاعی میکند. متعاقبا متهمه بهرغم انکارهای اولیه، نهایتا هویت واقعی خود را با نام شیرین علمهولی آتشگاه افشا و اقرار میکند که عضو گروهک پژاک است. متهمه همچنین اقرار میکند که از طرف گروهک یاد شده برای انجام دو ماموریت بمبگذاری به تهران اعزام شده است و او نهایتا با مقادیری وجه، با همکاری یکی دیگر از اعضای گروهک یاد شده، یکی از مقرهای نیروی هوایی سپاه را برای انجام عملیات تروریستی انتخاب کرده و بمبی را زیر خودرویی در پارکینگ محل مذکور کار گذاشته است.
مهدی اسلامیان
محکوم یاد شده یکی از عوامل انفجار بمب در حسینیه سیدالشهدای شیراز است که پرونده نامبرده با درخواست دادستان محترم کل کشور بر احاله پرونده به تهران و پذیرش این درخواست، طی دادنامه شماره ۹۹-۴/۳/۱۳۸۷ شعبه اول دیوان عالی کشور به دادسرای عمومی و انقلاب تهران احاله شده است. متهمان اصلی این حادثه شامل محسن اسلامیان، روزبه یحییزاده و علی اصغر پشته هستند که نامبردگان قبلا محاکمه و با صدور حکم اعدام و اعطای نیابت به دادسرای شیراز، حکم درباره آن اجرا شد. همچنین یکی دیگر از عوامل اصلی این بمب گذاری به نام مجید راستگو نیز در ساعات اولیه دستگیری خودکشی کرده است.
مهدی اسلامی فرزند محمد، برادر محسن اسلامیان است: وی در بازجویی اولیه اظهار داشته است: «روز حادثه محسن به من گفت امشب ساعت هشت بیا من موتور را میخواهم. ساعت هشت رفت و ساعت ۸:۳۰ برگشت. محسن سراسیمه بود، به من گفت: اگر چیزی به تو بگویم، جا نمیخوری. گفتم: نه، گفت: انفجار کار من و دوستانم بود.» فردای آن شب محسن به شمال میرود و تلفنی از مهدی پول میخواهد، مهدی هم دویست هزار تومان تهیه و برای او ارسال میکند.
مهدی در خصوص اقداماتی که برای کمک به فرار محسن انجام داده است، میگوید: «قرار شد، صبح من به کیش بروم تا اگر بتوانم برای محسن قایق پیدا کنم.» محسن تلفنی از مهدی خواسته که به زمین کشاورزی عمویش برود و بقیه وسایل را از آنجا دور کند؛ اما او چنین کاری را انجام نمیدهد. محسن بعد از انفجار شیراز به مهدی میگوید که دو سری عملیات دیگر هم در راه دارند. براساس محتویات پرونده، مهدی تلاش میکند تا محسن را از کشور خارج کند.
ارسال نظر