محمد وصال
در بازار سرمایه و به خصوص بازار سهام، اطلاعات است که قیمت سهام شرکت‌ها را تعیین می‌کند. اطلاعات و اخبار مبنای شکل‌گیری انتظارات افراد از تغییر قیمت در آینده است.

در بازار سرمایه و به خصوص بازار سهام، اطلاعات است که قیمت سهام شرکت‌ها را تعیین می‌کند. اطلاعات و اخبار مبنای شکل‌گیری انتظارات افراد از تغییر قیمت در آینده است. بدیهی است وقتی سرمایه‌گذاران انتظار داشته باشند که قیمت آینده سهام یک شرکت بالاتر از قیمت فعلی باشد، با اقدام به خرید آن باعث افزایش تقاضا و در نتیجه قیمت فعلی آن می‌شوند. بر اساس نظریه انتظارات عقلایی، افراد از همه اطلاعات در دسترس برای شکل‌دهی انتظارات استفاده می‌کنند. این اطلاعات می‌تواند شامل عملکرد گذشته مدیریت شرکت، استراتژی آینده، پیش‌بینی تغییرات قیمت در بازار محصول شرکت و بسیاری از عوامل دیگر باشد. به عنوان مثال اعلام اینکه سود شرکت امسال 10‌درصد بیشتر از سود پیش‌بینی شده است، می‌تواند عاملی برای افزایش تقاضا برای سهام شرکت و در نتیجه افزایش قیمت سهام باشد.اینکه چه کسی قبل از دیگران به اخبار جدید دسترسی پیدا می‌کند، اهمیت کلیدی دارد. به عنوان مثال اگر کسی مطلع شود که قرار است در جلسه هیات مدیره، پیش‌بینی سود سالانه شرکت افزایش پیدا کند، می‌تواند با خرید سهام این شرکت قبل از اعلام خبر، از افزایش قیمت پس از اعلام خبر منتفع شود. به همین دلیل فعالان بازار سرمایه معمولا با اضطراب خاصی در حال دنبال کردن اخبار از منابع گوناگون هستند. تصاویری که معمولا در رسانه‌ها از بورس‌های کالایی یا اوراق بهادار نشان داده می‌شود نیز معمولا بر این مطلب تاکید دارد. ضوابط بازار سرمایه و مقرراتی که برای شفاف‌سازی اعمال می‌شود نیز در راستای کنترل جریان اطلاعات است تا رانت‌های اطلاعاتی را به حداقل برساند.
در شرایط بحران اقتصادی، واکنش‌ها به اخبار معمولا شدید‌تر است و از همین جهت نقش رسانه‌های عمومی (سایت، خبرگزاری، روزنامه، رادیو و تلویزیون) می‌تواند تعیین‌کننده باشد. در سال ۲۰۰۷ رابرت پستون (تحلیلگر اقتصادی بی‌بی‌سی) در وبلاگش مطالبی را در مورد بانک انگلیسی نوردرن راک منتشر کرد که وضعیت نابسامان این بانک را تشریح می‌کرد. وی در این یادداشت از طرح دولت برای خرید نوردرن راک پرده برداشت. پس از انتشار این خبر، تعداد مراجعات به سایت این بانک زیاد شد و سرور سایت از کار افتاد. در مرحله بعد تعدادی از مشتریان برای خارج نمودن موجودی خود به شعب بانک هجوم آوردند و صف‌های طولانی تشکیل شد. نهایتا نیز این بانک ورشکسته شد. البته دولت سپرده‌های افراد نزد بانک‌ها را تا اندازه‌ای بیمه کرده بود و پس از ورشکستگی بانک نیز دولت با ملی کردن بانک اوضاع را کنترل کرد، اما بسیاری، پستون را مقصر اصلی این داستان می‌دانند. اتهامات پستون به همین‌جا ختم نمی‌شود. وی در یادداشت دیگری با اشاره به احتمال خرید یک بانک در معرض ورشکستگی توسط بانکی دیگر (خرید اچ‌باس توسط لودیز)، باعث افزایش ناگهانی قیمت سهام بانک در معرض خطر شده بود. وی همچنین از دیدار محرمانه سه بانک بزرگ بریتانیا با وزیر اقتصاد و درخواست کمک آنها از دولت، پرده برداشت. این خبر سبب شد ارزش سهام این سه بانک به شدت سقوط کند. به طوری که سهام بانک سلطنتی اسکاتلند در یک روز ۴۰‌درصد افت کرد (چیزی حدود ۱۰‌میلیارد پوند از ارزش این بانک کم شد!). بی‌جهت نیست که بعضی از سیاستمداران، رسانه‌ها را مسوول دامن زدن به بحران جهانی اقتصاد می‌دانند. استدلال آنها این است که رسانه‌ها با غلو در مورد وضعیت شرکت‌ها و تشدید جو منفی حاکم بر بازار، باعث شکل‌دهی انتظارات بدبینانه و سقوط بازارها شده‌اند. جالب آنجاست که گروهی دیگر از جنبه کاملا متفاوتی به ماجرا نگاه می‌کنند. آنها رسانه‌ها را به ناتوانی در پوشش مناسب اخبار، پیش از آنکه شرایط بحرانی شود متهم می‌کنند. می‌گویند اگر رسانه‌ها می‌توانستند وضعیت بازار سرمایه آمریکا را بهتر تحلیل کنند، شاید پیش از آنکه شرایط این‌قدر بحرانی شود، سیاستمداران وارد عمل می‌شدند.
بر اساس همین اتهامات و البته با توجه به نقش پستون در بحران مالی بریتانیا، کمیته‌ای از منتخبان دولت و نمایندگان مجلس پرسش‌هایی را از پستون و 4 گزارشگر اقتصادی رسانه‌های دیگر مطرح کردند. پستون در پاسخ به سوالی که آیا شما با نوشتن یادداشتی، مسوول ورشکستگی نوردرن راک بوده‌اید، جواب خوبی ارائه کرد. وی اذعان داشت: «من فقط آنچه را فکر می‌کردم در راستای منافع مردم است به اطلاع آنها رساندم. وقتی مدل تجاری یک بانک مشکل دارد و دیر یا زود ورشکسته می‌شود، نقش یک خبرنگار چیست؟» (نقل به مضمون) این پاسخ بسیار قانع‌کننده است. چراکه تا وقتی بانک‌ها دچار مشکل نشده بودند که با دولت جلسه نمی‌گذاشتند و درخواست کمک نمی‌کردند. به هر حال دیر یا زود با آگاهی تدریجی سرمایه‌گذاران، سهام بانک‌های در معرض خطر افت می‌کرد. شاید تنها تقصیر خبرنگارانی مانند پستون را در تسریع این امر دانست. آنها البته این موضوع را انکار می‌کنند. گزارشگران بر مبنای اصل آزادی بیان اعلام کردند که آنها به نظر خود آنچه را که برای مردم لازم بود اطلاع‌رسانی نموده‌اند. در این جلسه خبرنگاران در مورد اتهام کوتاهی رسانه‌ها در پیشگیری از بحران، ضعف نظارت را مساله دولت و سازمان‌های تنظیم مقررات بانکی دانستند. از نظر نگارنده، دولت و نه رسانه‌ها مسوول تضمین کارکرد صحیح حکومت (که شامل اقتصاد نیز می‌شود) هستند. در صورتی که‌ یک رسانه آنقدر بصیرت داشته باشد که مشکلات ساختاری بانک‌ها را کشف کرده و برای آنها راه‌حل ارائه کند، در آن‌صورت این بصیرت موجب جلب مخاطب بیشتر و اعتماد بیشتر مخاطبان می‌شود. اما اینکه دولت کوتاهی خود در نظارت بر فعالیت پرریسک بانک‌ها را گردن رسانه‌ها بیندازد، نوعی مغالطه خواهد بود.
البته مسائل اقتصاد سیاسی رسانه‌ نیز در این بین حائز اهمیت است. وقتی پستون آنقدر قدرت دارد که می‌تواند سبب ورشکستگی یک بانک شود، ممکن است گروه‌هایی‌درصدد استفاده از این قدرت به نفع خود برآیند.
بدیهی است که‌ یک رسانه برای جذب مخاطبان بیشتر علاقه‌مند است تا مهم‌ترین اخبار را پیش از دیگر رسانه‌ها منتشر کند. این مطلب از دو جهت به نفع رسانه خواهد بود، اولا که به صورت مستقیم درآمد حاصل از فروش رسانه بالا می‌رود، ثانیا با افزایش مخاطبان، درآمد حاصل از آگهی نیز افزایش می‌یابد. اما در مورد بی‌بی‌سی شاید این مساله چندان درست نباشد؛ چراکه این شبکه اصولا آگهی پخش نمی‌کند و به علاوه مشترکان مشخص و نسبتا ثابتی دارد. البته در مورد هر خبرنگار شاید بتوان انگیزه‌های کسب شهرت و درآمد بالاتر را مهم دانست.
از طرف دیگر این مطلب که برخی از گروه‌ها با چه هدف و انگیزه‌ای اطلاعات محرمانه را به رسانه‌ها درز ‌می‌دهند، قابل بررسی است. به عنوان مثال پس از این افشاگری پستون در مورد تقاضای کمک سه بانک بریتانیا از دولت، بانک‌ها ادعا کردند که از دولت تقاضای کمک مالی نداشته‌اند. دولت نیز، بانک‌ها را متهم به درز دادن اطلاعات برای دریافت کمک مالی کرد! بدین معنی که بانک‌ها با درز این خبر خود را در معرض خطر نشان دهند تا بتوانند با فشار افکار عمومی، از تسهیلات ارزان قیمت دولت استفاده کنند، بنابراین احتمال درز دادن اطلاعات جلسه توسط خود بانک‌ها دور از ذهن نیست.
شاید بسیاری از سیاستمدارانی که در قدرت هستند، ترجیح دهند که رسانه‌ها فعالیت کمتری داشته باشند و مزاحمت کمتری برای آنها ایجاد کنند. اما در مجموع وجود رسانه‌های مستقل یک امر اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌آید. ترس از گزارش‌های ویژه روزنامه‌ها و مصاحبه‌های تلویزیونی می‌تواند عاملی برای کنترل سیاستمداران باشد. این مطلب که رسانه‌ها مسبب اصلی بحران مالی اقتصادی بوده‌اند قابل قبول نیست، اما شاید نتوان آنها را از همه اتهاماتی که وجود دارد تبرئه نمود. شاید بتوان تسریع و دامن زدن به انتظارات بدبینانه را در صدر این لیست قرار داد.
منابع: وبلاگ رسمی رابرت پستون، سایت رسمی پارلمان بریتانیا
پی‌نوشت‌ها:
۱ - بر اساس رابطه حسابداری، انتظارات در مورد جریان سود شرکت در آینده و روند تغییرات قیمت در آینده است که قیمت فعلی سهام را تعیین می‌کند. به این ترتیب افزایش قیمت سهام به دو دلیل اتفاق می‌افتد: ۱. انتظار افزایش سود پرداخت شده در آینده ۲. انتظار افزایش قیمت بیشتر در آینده (که خود علی‌الاصول باید ناشی از انتظار افزایش سود در آینده باشد)
2- Rational expectations
۳-Robert Peston
4-Northern Rock
۵-HBOS
6-Lloyds TSB
۷ - در بریتانیا هر کس که تلویزیون تماشا می‌کند باید مبلغ نسبتا قابل توجهی را برای خرید مجوز تماشای تلویزیون بپردازد. درآمد حاصل از این مجوزها یکی از منابع بی‌بی‌سی است.
منبع: پیمانه Peymane.ir