یاشار تاروردی ممقانی *
این مقاله به طورعمده به تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در قرن ۲۱ در توسعه اقتصادی کشور‌ها و پایداری آنها در مواجهه با تغییرات اقتصاد جهانی می‌پردازد.

محرک توسعه در اقتصاد را می‌توان بخش‌هایی از اقتصاد دانست که سبب افزایش درآمد کل می‌شوند؛ یعنی در واقع همان بنگاه‌هایی که کار ایجاد می‌کنند، سطح دستمزد را افزایش می‌دهند، صادرات به وجود می‌آورند و به عبارت دیگر در مفهوم عام بخش‌هایی از اقتصاد که سبب افزایش در تولید ناخالص ملی (GDP) می‌شوند.
البته در این میان افزایش بهره‌وری در بخش‌های اقتصادی به عنوان کاتالیزوری در فرآیندهای تولید کالا و خدمات عمل کرده و به فرآیندهای توسعه سرعت می‌دهند، به عنوان مثال دریافتی‌های ضمنی حاصل از افزایش بهره‌وری در بنگاه‌ها کمک می‌کند که بنگاه‌ها سطح دستمزد کارگران را بدون افزایش در قیمت زیاد کنند و لذا کارگران افزایش درآمدی بدون تورم خواهند داشت.
اما سوال اساسی و مهم این است که در واقع جایگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات در اقتصاد کشور‌ها و در روند توسعه کجاست؟
نقطه آغاز مطالعه تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدل‌های توسعه اقتصادی به زمانی برمی‌گردد که فرآیندهای تحقیق و توسعه در کنار اجزای اصلی(سنتی) مدل‌های رشد مطرح شد. مدل‌های رشد درون زا در کنار مطالعه اجزای قبلی تئوری‌های توسعه‌ یعنی انباشت سرمایه فیزیکی، تجارت داخلی، افزایش جمعیت به استفاده از تحقیق و توسعه و ابداعات در فرآیند تولید و افزایش بازدهی اقتصاد که در نهایت توسعه پایدار را ممکن می‌سازد، می‌پردازند. فعالیت‌های رومر در تبیین مدل‌های جدید رشد را می‌توان در این دسته مشاهده نمود.
اما در نهایت و در فضای اقتصاد دانش محور امروز توانایی استفاده بهینه و موثرتر از اطلاعات در جهت افزایش سطح بهره‌وری بسیار مهم است.امروزه رقابت اقتصادی بیشتر وابسته به توانایی تبدیل حجم انبوه اطلاعات به دانش قابل استفاده و به کارگیری آن در راستای اهداف بنگاه‌های اقتصادی و در نتیجه اقتصاد کشورها است. به همین دلیل است که مدیریت دانش امروزه نیاز اساسی برای بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی به شمار می‌رود، زیرا با تبدیل صحیح و موثر اطلاعات به دانش رشد بنگاه‌ها سرعت گرفته و رقابت اقتصادی میان آنها در بازارها تسهیل می‌شود.
توانایی فناوری اطلاعات و ارتباطات در تاثیر‌گذاری بر رشد اقتصادی از طریق چند مکانیزم است.
اول فناوری اطلاعات و ارتباطات (یا به عبارت صحیح‌تر ابزار‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات) به عنوان یک کالای سرمایه‌ای در کنار مجموع سرمایه‌های فیزیکی بنگاه‌ها از بازدهی بالایی برخوردار است، ضمن آن که به افزایش بهره‌وری نیروی کار نیز کمک می‌کند.
دوم استفاده بیشتر از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بنگاه باعث افزایش مجموع کارآیی آنها و در نهایت افزایش MFP در مجموع کارکرد بنگاه‌ها می‌شود.
سوم استفاده روزافزون از فناوری اطلاعات و ارتباطات سبب ایجاد تاثیرات مثبت در جهت توسعه به صورت غیرمستقیم و شبکه‌ای در اقتصاد می‌شود؛ به عنوان مثال کاهش هزینه‌های مبادله و کاهش هزینه‌های هماهنگی و... همه و همه در نهایت موجب کارآیی کل در اقتصاد می‌شود.
یکی از بارزترین مواردی که به عنوان تاثیرات شبکه‌ای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌توان نام برد تسهیل در کشف دانش موجود در سازمان‌ها و بنگاه‌ها است؛ یعنی ابزاری برای کشف گنج نهفته در خاک بنگاه‌ها.استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات سبب شده که سامانه‌ها و نظام مختلف اما با یک هدف تهیه گردد که آن جمع آوری اطلاعات و در نهایت، تبدیل آن به یک انگاره (Wisdom) برای استفاده در بنگاه‌ها می‌باشد. در چرخه مدیریت دانش عناصر متفاوتی وجود دارد. شاید بخشی از آن که مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است، ابداع حاصل از دانش سازمان به عنوان حلقه اصلی این چرخه است.
رابرت سولو دریافت‌کننده جایزه نوبل در 1987 به خوبی نقش اصلی ایده‌ها و ابداعات را در تولید تکنولوژی و تاثیر آن در رشد اقتصادی تبیین می‌کند.براساس مدل وی،
چهار پنجم رشد تولید سرانه هر کارگر در ایالات متحده حاصل از تکنولوژی است. مطالعات مختلف دیگری نیز وجود دارد که حاکی از آن است که ابداعات عامل موثر در رشد کشورها به شمار می‌روند. برای مثال در ایالات متحده ۳۰ تا ۴۰‌‌درصد بهره‌وری و رشد به دست آمده طی قرن ۲۰ مربوط به ابداعات در شکل‌های گوناگون است و یا مطالعاتی که بانک فدرال آمریکا در سال ۲۰۰۴ انجام داده است که در آن به نحوه سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در سرمایه دانش می‌پردازد.سرمایه دانش که در کنار سرمایه‌ فیزیکی بنگاه‌ها به شمار می‌رود، اشکال گوناگونی دارد؛ از برنامه‌های نرم افزاری و پایگاه‌ داده‌ها گرفته تا نتایج تحقیق و توسعه و گواهینامه‌ها. این مطالعات نشان می‌دهند که بنگاه‌های آمریکایی بیش از یک‌تریلیون‌دلار در یک سال برای سرمایه دانشی هزینه کرده‌اند یا در واقع سرمایه‌گذاری نموده‌اند که برابر با مقداری است که این بنگاه‌ها در مدت مذکور سرمایه‌گذاری فیزیکی انجام داده‌اند. البته باید اشاره نمود پس از سال ۱۹۹۰ این روند شتاب بیشتری به خود گرفت زیرا در حدود ۸۰‌‌درصد رشد بهره‌وری در آمریکا طی دهه ۱۹۹۰ ناشی از توسعه و به کارگیری ایده‌های جدید بود. این در حالی است که کسری نزدیک به ۶۰‌‌درصد از این رشد ناشی از توسعه سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌بوده است.
به طور قطع تنها گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات عامل تسهیل و تسریع خلق ایده‌ها و ابتکارات نیست.طبق نظر اکثر اقتصاددانان، خلق ایده‌ها و ابداعات جدید ریشه در اقتصادهای پیشرفته دارند زیرا در این کشور‌ها التزام لازم به تحقیق و توسعه وجود دارد. ضمن آنکه باید اضافه کرد که توزیع فناوری اطلاعات نیز در سطح جهانی حتی در سطح کشور‌ها متوازن نیست، در کنار پایبندی به تحقیق و توسعه شرایط اقتصادی و سیاسی پایدار، شرایط ایجاد کسب و کار جدید ودر نهایت قوانین دفاع از مالکیت معنوی از جمله مواردی است که در فرآیند خلق ایده‌های جدید موثر است.
از طرف دیگر بررسی تاریخی فرآیند توسعه برخی از کشورها نشان می‌دهد که آن‌ها با گشودن درب‌های اقتصاد خود به روی تکنولوژی کشورهای پیشرفته با شخصی سازی آن ضمن ایجاد اشتغال در کوتاه‌مدت شرایطی فراهم نمودند که سبب خلق ایده‌های جدید در راستای تکنولوژی وارد شده باشد که بدین طریق شکاف تکنولوژیک موجود را پوشش دهند. ضمن آنکه دولت در این کشورها با حفظ کامل قوانین مالکیت معنوی و حمایت از ابداعات و اختراعات داخلی در کنار تشویق سرمایه‌گذاران خارجی برای افزایش FDI سبب جلوگیری از پدیده « سواری مجانی» شده‌اند و البته در کشورهایی که فرآیند آموزشی آنها از مهارت‌های لازم جهت کسب و کار دور است دانش لازم توسط فرآیند دیگری تکمیل یا حتی ایجاد می‌شود و آن کسب مهارت و دانش لازم با انجام کارها است. این نوع کسب دانش به سبب شکل ایجاد آن بسیار ارزشمند و حیاتی است. مدیریت دانش مربوط به این دسته در حالت غایی و عالی خود به تشکیل انجمن‌های تجربی (CoP-Communities of Practice) می‌انجامد که ضمن تبدیل دانش ضمنی به دانش قابل ذخیره در این فرآیندها سبب حفظ پایداری و استقلال بنگاه‌ها می‌شوند. فناوری اطلاعات و ارتباطات نه تنها در توسعه بنگاه‌های موجود بلکه در ایجاد بنگاه‌ها و کسب و کار جدید نیز تاثیر‌گذار گشته است. تصمیم ایجاد کسب و کار دیگر مبتنی بر هزینه کمتر زمین، یا هزینه کمتر انرژی و یا هزینه کمتر برای نیروی کار یا حتی در دسترس بودن مواد خام نیست. البته این عوامل نیز همچنان موثر هستند ولی شاید عاملی که امروزه پررنگ‌تر جلوه می‌کند توانایی بنگاه در به دست آوردن اطلاعات و دانش مورد نیاز برای تولید و توسعه بنگاه است که خود مبتنی بردو عامل عمده است. دسترسی خوب به بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات (مثلا امکان دسترسی به اینترنت) و دوم در دسترس بودن نیروی کار آزموده و با دانش مربوطه است آشکار معیار تعیین‌کننده برای ایجاد کسب و کار زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات است. صاحبان بنگاه‌های جدید دیگر به امکاناتی نظیر اینترنت به عنوان سرگرمی، تفریح و یا.... نگاه نمی‌کنند. برای آنها اینترنت ابزاری تولیدی و حتی ابزاری برای گسترش بازارهایشان به شمار می‌رود و حتی فراهم بودن زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات در بنگاه‌هایی که اساسا محصول آنها تکنولوژیک است یا نفوذ فناوری اطلاعات و ارتباطات در آنها عمیق است، جزو شریان‌های اصلی موجودیت بنگاه به شمار می‌رود. عامل تعیین‌کننده دیگر از دسته عوامل جدید نیروی کار آموزش دیده است. دسترسی آسان به زیرساخت‌های فیزیکی بدون شک مهم است، اما از آنجا که در رویکرد جدید مدیریت، نیروی انسانی دیگر به عنوان سرمایه مطرح می‌شود لذا یکی از مهم‌ترین دارایی‌‌های بنگاه‌ها می‌باشد. پس دسترسی بنگاه به نیروی کار آموزش دیده و خبره مربوط به فعالیت بنگاه امری اجتناب‌ناپذیر است؛ یعنی به دست آوردن سرمایه انسانی از قبل اندوخته که گواه آن تقاضای فزاینده نیروی کار خبره و آشنا با مهارت‌های فناوری اطلاعات در سال‌های اخیر است.
به راحتی می‌توان نتیجه گرفت که گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات از یک سو با تاثیرات مستقیم به صورت کالاهای سرمایه‌ای با بازدهی بالا یا حتی محصولات مبتنی بر فاوا که کشورها در آن از مزیت رقابتی برخودار هستند به توسعه بنگاه‌ها و کشورها کمک می‌کند. از سوی دیگر با تاثیرات شبکه‌ای در افزایش بهره‌وری چند عامله (MFP) و کاهش اشکال مختلف هزینه و تسهیل ایجاد دانش و خلق ابداعات باعث پرش اقتصاد و توسعه اقتصادی کشور‌ها می‌گردد.
* Yashar_tar@yahoo.com