فرهاد توحیدی نایب رییس هیات مدیره خانه سینما پاسخ میدهد- ۲
بودجه ۴۰میلیارد تومانی کجا خرج شد؟
عکس: آکو سالمی
در ابتدای بحث با فرهاد توحیدی که دوشنبه چاپ شد صرفا به مساله غیررقابتی برگزار شدن جشن سیزدهم خانه سینما پرداختیم و دلایل آن را با توحیدی مطرح کردیم.
علیرضا مجمع
عکس: آکو سالمی
در ابتدای بحث با فرهاد توحیدی که دوشنبه چاپ شد صرفا به مساله غیررقابتی برگزار شدن جشن سیزدهم خانه سینما پرداختیم و دلایل آن را با توحیدی مطرح کردیم. اما بر سر مسائل مهم سینمای ایران حرفی نزدیم و گذاشتیم تا مفصل این بحث را با توحیدی در مقام نایب رییس خانه سینما باز کنیم. به هر حال یکی از نشانههایی که ما را به این بحث سوق داد صحبتهای دو هفته قبل او در مورد بودجه ۴۰میلیاردی سینمای ایران و پاسخگو نبودن نهادهای ذیربط بود که مشخصا با بحث مدیریت فعلی بنیاد سینمایی فارابی مرتبط بود. بنیاد سینمایی فارابی و
مدیرعامل کم حرف یا به بیان بهتر بیحرف آن؛ دکتر مجید شاه حسینی که اساسا با اهل سینما میانه چندان خوبی ندارد و تصمیمهایش را در اتاق در بستهاش میگیرد محل بحث و مناقشه جدی اهل سینما است. این بنیاد به عنوان مهمترین نهاد سینمایی ایران که در دهه ۶۰ مدیری مثل سید محمد بهشتی را به خود دیده و اتفاقا دوران خوبی را تجربه کرده است و پس از آن یک به یک با آدمهایی اهل سینما حشر و نشر داشته و اتفاقا در آخرین تجربه پیش از دکتر با علیرضا رضاداد تعامل خوبی داشته است، این رفتار نه تنها بعید مینماید که واکنش اهل سینما را هم بر انگیخته است؛ به طوری که کیومرث پوراحمد ترجیح میدهد برای مواجه نشدن با دکتر با تلویزیون کار کند و کارگردان دیگری (که اتفاقا هم نام خانوادگی دکتر است) او را صریح به باد انتقاد میگیرد. در این اوضاع و احوال پریشان البته ما سعی میکنیم (کما اینکه پیش از این هم تلاش کردهایم و به نتیجه نرسیدهایم) با دکتر شاه حسینی باب گفتوگو را باز کنیم و حرفها و دلایل این رفتار با اهالی سینما را از خودش بشنویم. پس فعلا تا زمان گفتوگو درباره مسائل چالش بر انگیز سینمای ایران با مدیریت فارابی، بخش پایانی گفتوگو با فرهاد توحیدی را بخوانید.
برسیم به بحث سینمای ایران و بحثهایی که در این حیطه مطرح است. در این میان یکی از چندین مسالهای که در حال حاضر سینمای ایران با آن روبهرو است در کنار مساله نظارت و اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی، مساله شکل حضور بنیاد سینمایی فارابی در ساختار این سینماست. این بحث را از این جهت مطرح میکنم که شما در هفته گذشته دو بار به این موضوع در گفتوگوهای مختلف پرداختهاید؛ یکی در بحث بودجه سینمای ایران در سال گذشته که خروجی ۴۰میلیارد تومان بودجه سینما تنها ۲۳ فیلم بود و در جای دیگر که مشخصا عملکرد دو سال گذشته فارابی را زیر سوال برده بودید و یکی از دلایل ضعف عمده سینمای ایران را ضعیف عمل کردن این بنیاد دانستید. البته شما تنها نبودید که فارابی را نقد کردید، کیومرث پور احمد هم در جایی گفته بود، حاضر است- در کمال تاسف!- با تلویزیون کار کند، اما با مدیر فارابی روبهرو نشود(!). این را هم بگویم که جوابگوی این شکل برخورد در فارابی باید شخص دکتر شاه حسینی، مدیر آن مرکز باشد که اساسا به پاسخگویی تن نمیدهد.
من خیلی با شخص کار ندارم. کما اینکه برخورد آدمها و شکل مواجهه آنها با دیگران بسیار مهم است، اما در اینجا نمیخواهم این بحث را باز کنم. من بحث ساختارها را دارم. پیش از اینکه به مساله فارابی برسم، این را بگویم که خانه سینما از پیش از جشنواره ۲۷ فیلم فجر پیشنویس لایحه تشکیل نظام سینمایی را تهیه و پیشنهاد کرد که این سازمان در واقع به جای خانه انتظام، امور سینمایی را در دست بگیرد و اصناف در آن متمرکز و ساختار سینمای ایران در اندازههای خود این سینما تجدید و بازنگری شوند. این مساله با ماموریت فارابی ارتباط دارد. بنیاد سینمایی فارابی در دهه ۶۰ قرار بود مسوولیت و ماموریت محدود و تعریف شدهای داشته باشد.این بنیاد در آن زمان نقش «هدایتی، حمایتی، نظارتی» داشت. در واقع دهه ۶۰ دوران جنینی سینمای نوین ایران بود و مدیران خوش ذوق فارابی در آن زمان توانستند این سینما را به لحاظ افقهای اندیشهگی ارتقا دهند و با سینماگران هم تعامل کنند. این اتفاق هم افتاد، هر چند از آن سینما به عنوان سینمای گلخانهای یاد میشود، اما به نظرم نقش بنیاد سینمایی فارابی در شکلگیری سینمای نوین ایران غیرقابل انکار است.
کاملا با شما موافقم!
اتفاقی که الان افتاده این است که این سینما در حال حاضر به جوان برومند ۳۰ سالهای تبدیل شده که به افقهای تازهای دست پیدا کرده و دنیایش عوض شده است، نمایندگانش جهانی هستند و به زبان جهانی حرف میزنند و مثل سابق نیازمند هدایت و ارشاد نیستند...
...نیازمند توصیه هم نیستند!
بله و این در شرایطی است که دوره به دوره از کیفیت مدیریت فارابی کاسته شده، چه به لحاظ وزن فرهنگی و چه به لحاظ نقشی که باید در هدایت سینمای ایران داشته باشد. جان کلامم این است که این سازمان متناسب با رشد سینمای ایران رشد نکرده و در جایی متوقف شده است، اما از سوی دیگر و از آنجایی که به هر حال کنترلکننده بودجه سینمای ایران بود نقش سرپلی را اختیار کرد که سینماگران ناچار بودند به آنجا مراجعه بکنند.
یعنی شاید حکم یک کیوسک نگهبانی را دارد که صرفا ویزاها را کنترل میکند و به آدمها اجازه میدهد رد بشوند یا نشوند!
شاید مقداری بیش از این. چون فکر میکند پول میدهد باید نظر هم بدهد. یعنی در واقع نماینده فرهنگی دولت در سینماست و دوست دارد حرفهای خودش را هم بشنود. ما به این شرایط معترض هستیم. سینمای ملی ما اگر شرایط ساختاریاش با چیزی که الان هست متفاوت باشد اصلا نیاز به بودجه دولت ندارد. در صورت اصلاح ساختار ما میگوییم اصلا نیاز نیست دولت هزینه کند.
این همان حاکمیت اصل ۴۴ و بحث خصوصیسازی است که ما هم از سال گذشته سعی کردیم در گفتوگو با سینماگران و خود معاونت سینمایی مفصل به آن بپردازیم. یعنی دولت بیاید سینما و فرهنگ را خصوصی کند و خودش تنها نظارت داشته باشد.
دقیقا، نظارت عالیه داشته باشد و سینماگران هم در مقابل آثاری که تولید میکنند مسوول باشند؛ مسوولیت مدنی داشته باشند، مثل هر جای متمدن دیگری که صاحب سینماست. لایحهای که پیشنویسش را در خانه سینما تهیه کردهایم ناظر بر چنین روندی است.در این لایحه سینمایی را دیدهایم که هم تکلیف دارد، هم اختیار. ما الان با سینمایی روبهرو هستیم که تکالیفی بر دوشش هست،اما اختیاراتش سلب شده است. یعنی نظارت اختیارات شما را سلب میکند...
...در مرحله تصویب فیلمنامه؟
...در عرصه نرمافزاری.
یعنی در فیلمنامه شمای فیلمنامه نویس دخالت میکنند!
نه فقط در فیلمنامه. از لحظه تولید و ایده شما این سایه را بالای سر خودتان حس میکنید تا پایان تولید و حتی اکران فیلم.
یعنی من درست فهمیدم که روی ایده، طرح، فیلمنامه و حتی عوامل تولید هم نظر داده میشود تا لحظه نمایش فیلم و سینماهایی که در اختیار یک فیلم باید قرار گیرد؟ در این مورد اتفاقا من با یکی از فیلمسازان که حرف میزدم گله داشت از اینکه سینما فرهنگ را در اختیارش قرار نمیدهند که این یکی را شخص مدیرعامل فارابی باید دستورش را بدهد که تا آن زمان نداده بود.
سینما فرهنگ نمونه کوچکی است.اگر این شرایط عوض شود بخش خصوصی سینما هم خواهد ساخت،به شرط اینکه سینما یک فعالیت سودآور شود. شما در روزنامه دنیایاقتصاد با مسائل اقتصادی سر و کار دارید و میدانید که سرمایهگذاری امنیت میخواهد. ابزار سینما فیلم روی پرده و ستارهها و چهرههای سینمایی است. در حالی که نظام ستارهسازی در سینمای ایران عملا ممنوع است. در سینمای جهان برای آدمهایی که ستاره میشوند انواع مزایا در نظر گرفته میشود، اما در اینجا..
در اینجا ستاره سینما را بازداشت میکنند!؟...
به هر حال! یکی دیگر از موانع سینمای ما این است حرفی را که فکر میکنید با آن میتوانید مخاطب را به سالن سینما بیاورید، عملا نمیتوانید بزنید. سینمای ما سینمایی موضوع محور است. شما ببینید هر کسی که اجازه داشت از خط قرمز حتی به میزان بسیار کمی عبور کند فیلمش پرفروش شد. چرا اخراجیها و مارمولک پرفروش شد؟ به دلیل اینکه اینها فیلمهایی است که موضوع محور هستند. فیلمهایی هستند که به موضوعهای ممنوعه ورود میکنند و به همین جهت مخاطب به دیدنشان میرود. من میگویم اگر قاعده بازی عوض شود و این عرصه، عرصه فعالیت خصوصی سودآور گردد دیگر سینما هم به قدر کافی ساخته میشود که تولیدات سینمای ایران مجبور نباشند در صف طویل اکران بایستند. ما در سال به طور متوسط ۶۰فیلم تولید میکنیم، اما امکان اکران ۳۵ تا ۴۰ فیلم بیشتر نداریم. معنیاش این است که سالن به اندازه کافی نداریم و حدود ۲۰ فیلم پشت خط اکران میمانند. هر سال که این ۲۰ فیلمها روی هم جمع شود سرمایه عظیمی راکد میماند.
پس خبری که شما هفته قبل دادید و گفتید از ۴۰میلیارد تومان بودجه سینمای ایران تنها ۲۳ فیلم ساخته شده از کجا آمده بود؟
ببینید معاونت سینمایی در این دوره ای که به پایانش نزدیک میشود در یک سری زمینهها از خودش کارنامه بسیار خوبی به جا گذاشت مثل بازسازی سالنهای سینما که موسسه
«سینما-شهر» واقعا فعالیت درخشانی در این عرصه داشت، اما ساختار اصلاح نشد. اگر این ساختار اصلاح بشود امکان رشد سینما وجود دارد. شما محاسبه کنید که اگر تولید سینمای ایران در سال را ۶۰ فیلم بگیریم و متوسط تولید هر فیلم را ۳۵۰ تا ۴۰۰میلیون تومان فرض کنیم، سرمایه در گردش سینمای ایران میشود ۲۴میلیارد تومان. این رقم در بازار اقتصادی اصلا رقمی نیست. یک برج کوچک هم در مثلا الهیه نمیشود.
خب این پول کجا میرود؟ شما در همان گفتوگو گفته بودید باید بیایند پاسخ بدهند که این پول کجا هزینه شده است.
من از کجا بدانم کجا میرود. ما که گروه تحقیق و تفحص نداریم! اما اتفاق ناگواری که در این دو سال که مدیریت فعلی فارابی عهده دار مسوولیت است افتاده این است که حمایت عام را از سینما برداشتند...
...و به فیلمهای خاص پرداختند. این مساله از همان ابتدای دوره دکتر شاهحسینی ایجاد معضل کرده بود.
بله و این بودجهها به چند پروژه اختصاص پیدا کرد که اسمش را گذاشتهاند پروژه فاخر.
مثل ملک سلیمان که آقای دکتر بسیار ذوق زده از آن حرف میزند...
...که حالا باید ببینیم واقعا میارزد که این سرمایهها صرفش بشود؟!! نمیدانم، شاید وقتی روی پرده ببینیم بگوییم عجب کار خوبی. نمیدانم.
در نهایت میخواهد بشود یکی از فیلمهای «بیگ پروداکشن»هالیوودی!!...
کاریکاتور آن فیلمها هم بشود خوب است!
ولی با بحث شما موافقم که آقایان یک بدنهای را به هم ریختهاند که بتوانند فیلمی مثل ملک سلیمان تولید کنند.
به هر حال در تحلیل ساختاری که پیشنهاد کردهایم بخشی از اختیارات از دولت گرفته شود و به سازمانهایی تفویض شود که دولت هم در آنها نماینده دارد و بودجههای دولتی متمرکز شود در صندوقی به نام «صندوق حمایت» که آن صندوق بر اساس شایستگی که پروژه آن را تعریف میکند به فیلمها بودجه تخصیص دهد و به شکل شفاف همه متوجه اختصاص این بودجه بشوند. در حال حاضر معلوم نیست این بودجهها کجا صرف میشود و فقط رانتجویی را تقویت میکند. شرایط غیرشفاف باعث میشود بودجهها بر اساس رابطه و نه ضابطه تقسیم شود و عمدتا دیده شده این بودجهها در پروژههایی صرف شده که نه ملی است و نه فاخر.
برای پایان بحث تنها جواب یک سوال را میخواهم؛اینکه پاسخ دکتر شاه حسینی به این مسائلی که شما مطرح کردید چه بود؟ به هر حال مدیریت پیش از ایشان با بچههای سینما رابطه و تعامل خوبی داشتند و ایشان ظاهرا نیازی نمیبینند این رابطه حسنه باشد و حتما برای این طرز برخورد پاسخی هم دارند. پاسخ ایشان چه بود؟
آقای شاه حسینی پاسخی دادند که از نظر خودشان منطقی بود، ایشان گفتند؛ در شرایطی که ما دچار ضیق منابع مالی هستیم کوشش میکنیم این منابع را جایی خرج کنیم که حرفهای ما را بهتر پخش کنند.
ارسال نظر