نگاه
چرا میلیونها فقیر هنوز تقاضا از بخش خصوصی را ترجیح میدهند؟
مترجم: ریحانه بخارایی
تصور کنید درآمد روزانه شما کمتر از قیمت این روزنامه است، آیا خریدتان از تحصیلات و مراقبتهای پزشکی را از بخش خصوصی انجام میدهید؟
نوشته: تیمهافورد
مترجم: ریحانه بخارایی
تصور کنید درآمد روزانه شما کمتر از قیمت این روزنامه است، آیا خریدتان از تحصیلات و مراقبتهای پزشکی را از بخش خصوصی انجام میدهید؟ قبل از اینکه تصمیمی بگیرید اینجا چند ملاحظه را ذکر میکنم: مراقبتهای بهداشتی دولتی و تحصیلات متوسطه رایگان هستند، پزشکان بخش خصوصی شارلاتان هستند، معلمان مدارس خصوصی صلاحیت آموزشی ضعیفی دارند، مدارس خصوصی محدودیت و غالبا ثبت نامشان غیرقانونی است. به نظر نمیرسد تصمیم سختی باشد، اما هنوز میلیونها نفر از مردم خیلی فقیر در اقصا نقاط دنیا گزینه بخش خصوصی را انتخاب میکنند و زمانی که با دقت نظر بیشتری به این انتخاب مینگرید، فهمیدن دلیلش سخت نیست.
پزشکان دهلی را که توسط دو نفر از محققان بانک جهانی (Jishnu Das and Jeffrey Hammer) مورد مطالعه قرار گرفتهاند را در نظر بگیرید. این پزشکان افراد پرمشغله و بدون وقت آزاد بودند. خانوار متوسط، هر دو هفته یک بار یک پزشک را ملاقات میکند و خانوارهای فقیر هم در ایام خاص مریضی به ملاقات پزشک میروند. به طور تعجب آور سه چهارم از ویزیتشوندگان به شاغلان بخش خصوصی مراجعه میکنند با وجود اینکه پزشکان بخش دولتی صلاحیت پزشکی بهتری دارند. چرا؟
داس و همر شایستگی و توجهات یک نمونه از پزشکان به بیماران را با فرستادن مشاهده کنندههایی به مطب پزشکان آزمون کردند. آنها کشف کردند که پزشکان کمتر حاذق بخش خصوصی، با اینکه کمتر میدانند به طور میانگین مراقبتهای بهتری را نسبت به پزشکان ماهرتر بخش دولتی ارائه میدهند. این خیلی اسرارآمیز نیست، زیرا پزشکان بخشخصوصی پولی دریافت نمیکنند مگر اینکه بیمارانشان را قانع کنند که درمان مناسبی انجام دادهاند، اما پزشکان بخش دولتی مستمری بگیر هستند و اگر هم مجبور به جوابگویی باشند از روشهای غیرمستقیم دیگری اینگونهاند.
داستان مشابهی در مورد تحصیلات وجود دارد، که در کتاب جدیدی بهنام درخت زیبا (Beautiful Tree) توسط جیمز تولی (James Tooley) بهخوبی بیان شده است. او یک استاد تعلیم و تربیت از دانشگاه نیوکسل است. تولی ابتدا وقتی در محلههای کثیف حیدرآباد هند در حال تحقیق بود با پدیده آموزش و پرورش خصوصی برای خانوارهای فقیر برخورد کرد. کشف یک شبکه از ۵۰۰ مدرسه خصوصی که هزینه تحصیل در آن کمتر از ۳دلار در ماه بود و وظیفه ارائه تحصیلات برای یک مجموعه هزاران نفری از دانشآموزان خانوادههای فقیر را به عهده داشتند برای تولی کمی تعجبآور بود. همچنین بسیاری از فقیرترین بچهها با کمک هزینه تحصیلی اداره میشوند، یک نوع آموزش رایگان توسط صاحبان مدارس انجام میگیرد.
تولی از آن موقع به بعد مدارس خصوصی ارزانقیمت مخصوص فقرا را فهرست و کیفیتشان را بررسی میکند. تیم تحقیقاتی وی معلمان را در این مدارس متعهدتر و امکانات بهتری را در این مدارس مشاهده کردند، امکاناتی نظیر سرویس بهداشتی، نیمکت، آب آشامیدنی و دستگاههای تهویه هوا. مهمتر از همه اما آموزش بهتر در این مدارس بود.
به سختی میتوان مطمئن بود که این مدارس در چه وسعتی پراکنده شدهاند، اما تولی و همکارانش آنها را در شرق آفریقا، چین و هند مشاهده کردهاند. در مناطقی که تولی مورد مطالعه قرار داده است، مدارس خصوصی حداقل به تعداد مدارس دولتی دانش آموز تعلیم میدهند و گاهی اوقات حتی تا سه برابر بیشتر.
به هر حال وقتی کسی به نقصهای مدارس با مدیریت دولتی در کشورهای در حال توسعه نگاه میکند، کارآیی بالای مدارس خصوصی با وجود بودجه کم و معلمانی با صلاحیت مشکوک، تعجبآور جلوه نمیکند. مثلا تولی با تیم فیلم برداری بیبیسی سفری به لاگاس (Lagos) در نیجریه (Nigeria) داشت که در آنجا معلمان مدارس دولتی را در کلاس درس خوابیده یافتند حتی با وجود اینکه تیم فیلمبرداری حضورشان را به آنها اعلام میکردند.
با همه این مسائل باید روی این مساله کار کنیم که چگونه امکانات دولتی را برای ارائه تحصیلات به فقرای جهان پاسخگوتر کنیم و باید همچنین روی این مساله تحقیق کنیم که چگونه خدمات خصوصی با هزینه پایین در پرورش کودکان موفقتر بودهاند.
ارسال نظر